اهداف ارشادی و اصلاحی در قیام امام حسین(ع)
تردیدی نیست که دولت اباعبدالله الحسین(ع) اصلاحگرانه است و اصلاح و ارشاد اسلامی بخش اصلی دولت حسینی است. زیرا مسلمانان از جهت فرهنگی با سیره نبوی و علوی فاصله زیادی گرفته بودند. لذا دولت اسلامی نمیتواند از پرداختن به امور فرهنگی و ارشادی مردم شانه خالی کند.
فارسپلاس؛ داود مهدویزادگان در یادداشتی نوشت: گروهی بر این باورند که حاکمیت نسبت به مسائل فرهنگی و اخلاقی و اجتماعیات مردم هیچ وظیفهای ندارد. حکومت مأموریتی در باب هدایتگری و ارشاد مردم ندارد. مردم خودجوش به این امر میپردازند و نیازی به حاکمان ندارند تا آنان را موعظه و ارشاد کند. اصلاحات فرهنگی و تربیتی جامعه توسط خود جامعه انجامپذیر است. دخالت حاکمیت در این امور عواقب ناگواری دارد و وضع را بدتر میکند.
اگر این دیدگاه را در کنار دیدگاه دیگری بگذاریم که میگوید نباید دولت در امر اقتصاد دخالت کند و ورود در این کار موجب دستوری شدن اقتصاد میشود و کار به سامان نمیرسد بلکه باید بازار را آزاد گذاشت تا خودجوش اقتصاد را سامان دهد؛ آیا از جمع این دو دیدگاه به پوچی و بیهودگی دولت نمیرسیم؟ قطعاً آنارشیسم سیاسی نتیجه این دو دیدگاه است.
اگر حاکمیت هیچ وظیفهای در عرصه فرهنگ و اقتصاد ندارد، دیگر چه ظلم بزرگی متصور است که دولت مأمور به دفع آن شود. ظلمهای کوچک را هم خود مردم میتوانند دفع کنند.
جای این پرسش باقی است که چرا پیروان چنین دیدگاهی وقتی قدرت را تصاحب میکنند مأموریتهای اصلاح گرانه فرهنگی را وظیفه خود میدانند و اسناد فرهنگی غربیان مانند سند 2030 را مبنای اصلاحات فرهنگی و آموزشی شان قرار میدهند و اساساً دولتشان را دولت اصلاحات میخوانند. بنا بر فرض مذکور، دولت را چه به اصلاحگری؟ و نیز چرا در پی تثبیت اقتصاد دولتی برمیآیند.
این نکات تناقضات محتوایی دیدگاهی است که خواهان عدم مداخله دولت در امور فرهنگی و اقتصادی است. لکن جدای از تناقضی که در این دیدگاه وجود دارد، از منظر دینی چنین دیدگاهی مردود است. اسلام سیاسی بر مبنای کتاب و سنت و دلایل عقلی چنین دیدگاهی را نفی میکند. در اینجا به مناسبت ایام سوگواری ابا عبدالله الحسین علیه السلام به یک دلیل از کلام آن حضرت بسنده میشود.
درباره هدف امام حسین(ع) از خروجش و حرکت به سمت کوفه نظریات مختلف مطرح است. اما نظریه صحیح آن است که آن حضرت بنا به دعوت بزرگان و مردم کوفه برای به دست گرفتن حکومت قیام کرد. لکن اغلب مردم کوفه وفادار نماندند و در میانه راه نه فقط از خواستهشان اعراض کردند بلکه با آن حضرت جنگیدند و او و یاران با وفایش را به شهادت رساندند.
امام حسین(ع) در طول مسیر حرکت از مدینه تا کربلا و حتی در روز عاشورا، در هنگامه نبرد، دوست و دشمن را از هدف قیام و برنامه کاری که در نظر دارد آگاه ساخته است. هیچ کس نبود که نداند اگر امام حسین(ع) قدرت را به دست گیرد چه کار خواهد کرد. قصد امام علیه السلام از امارت اصلاحات و امر به معروف و نهی از منکر بود. آنچنان که در وصیت به برادرش محمد بن حنیفه آمده است :
إنِّی لَمْ أَخْرُجْ أَشِرًا وَلاَبَطِرًا وَلاَمُفْسِدًا وَلاَظَالِمًا وَإنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الاْءصْلاَحِ فِی أُمَّه جَدِّی مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَهُ عَلَیْهِ وَءَالِهِ؛ أُرِیدُ أَنْ ءَامُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَأَنْهَی عَنِ الْمُنْکَرِ، وَأَسِیرَ بِسِیرَه جَدِّی وَسِیرَه أَبِی عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام.
من خروج نکردم از برای تفریح و تفرّج ؛ و نه از برای استکبار و بلندمنشی و نه از برای فساد و خرابی و نه از برای ظلم و ستم و بیدادگری ! بلکه خروج من برای اصلاح امّت جدّم محمّد صلّی الله علیه وآله است. من میخواهم امر به معروف نمایم ، و نهی از منکر کنم ؛ و به سیره و سنّت جدّم ، و آئین و روش پدرم علیّ بن أبی طالب علیه السّلام رفتار کنم.
چنان که از این وصیتنامه برمیآید، امام حسین علیه السلام از همان آغاز کار هدف خروجش را اصلاح گرانه معرفی میکند و اعلام میدارد که میخواهد از فردای بیعت کوفیان با ایشان و برپایی حکومت اسلامی امر به معروف و نهی از منکر کند و به سیره جد و پدرش حکمرانی بورزد. سیره حکمرانی رسول خدا و امام علی علیهما السلام همه عرصههای اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی جامعه را شامل میشود.
بنابراین، تردیدی نیست که دولت اباعبدالله الحسین(ع) اصلاح گرانه است و اصلاح و ارشاد اسلامی بخش اصلی دولت حسینی است. زیرا مسلمانان از جهت فرهنگی با سیره نبوی و علوی فاصله زیادی گرفته بودند. لذا دولت اسلامی نمیتواند از پرداختن به امور فرهنگی و ارشادی مردم شانه خالی کند.
پایان پیام/ت