دولت قبل از دانشگاه سیاستزدایی کرد
در نشست هماندیشی که با حضور دبیر دفتر تحکیم وحدت و دبیر شورای تبیین مواضع بسیج دانشجویی کشور برگزار شد، موضوع مشارکت مردم در انتخابات مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان رهبری، مورد بررسی قرار گرفت.
فارسپلاس؛ دیگر رسانهها – انتخابات دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی و ششمین دوره مجلس خبرگان رهبری، در پیش است و بدون تردید یکی از اقشار مهم و تاثیرگذار برای افزایش مشارکت اجتماعی، دانشجویان هستند. به همین مناسبت، به سراغ «امیررضا بخشیپور» دبیر دفتر تحکیم وحدت و «محسن نراقی» دبیر شورای تبیین مواضع بسیج دانشجویی کشور، رفتیم. بخشیپور و نراقی هر دو معتقدند که اطلاعرسانی صحیح درباره اقدامات مثبت نهاد مجلس در میان افکار عمومی، یکی از راهکارهای مهم برای افزایش مشارکت است.
در ادامه مشروح نشست خبرگزاری ایرنا با عنوان «راههای تحقق مشارکت حداکثری در انتخابات مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری» با حضور این دو فعال دانشجویی را از نظر خواهید گذراند. لازم به توضیح است که این نشست در هفته پایانی مهرماه برگزار شد.
با توجه به در پیشبودن انتخابات مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان رهبری و تاکیدات مقام معظم رهبری مبنی بر افزایش رقابت و مشارکت، از نظر شما راههای افزایش رقابت و مشارکت چیست؟
بخشیپور: در مورد مسئله مردم به صورت عام و اختصاصاً درباره موضوع انتخابات مجلس راهکارهای مختلفی به ذهن میرسد، منتهی فکر میکنم کلانترین راهکاری که وجود دارد و کمک میکند به اینکه مردم ما پای صندوقها بیایند، بحث افزایش نشاط سیاسی قبل از انتخابات است. افزایش نشاط سیاسی قبل از انتخابات هم البته راهکارهای متفاوتی دارد. شاید مهمترین راهکار این است که مردم به طور ملموس احساس کنند که شرکت آنها در انتخابات مجلس یا هر انتخابات دیگری، تاثیر به سزایی در آینده اقتصادی، معیشتی و ایضاً سیاسی و اجتماعی آنها دارد، یعنی هر چقدر از طرف مجموعه حاکمیت و دستاندرکاران مسئول این نشان داده شود که رایدادن یک ایرانی، روی زندگی به خصوص معیشت او تاثیر دارد، طبیعتاً مردم هم درگیر میشوند.
البته متاسفانه نگاه برخی سیاسیون به نوع مشارکت مردم بیشتر جریانی است و مردم را در دو خط یا جناح میبینند؛ اما واقعیت عرصه این است که شما موقعی که نظرسنجیها را میبینید، متوجه میشوید که عمده نظرسنجیها متفقالقول این نظر را دارند که رای جریانی و سیاسی در کشور ما سر جمع ۳۰ درصد هم نمیشود، یعنی اگر همه گروههای سیاسی با گرایشات و علایق مختلف را جمع کنید، به ۳۰ درصد هم نمیرسد. نوع رایدادن ۷۰ درصد دیگر مردم، اینگونه است که اگر به یک فرد یا لیست رای میدهند، در نظر دارند که این رای، چه تاثیری روی آینده آنها علیالخصوص روی معیشت خواهد گذاشت.
تحلیل من درباره این نوع از کارآمدی این است که الان وضعیت کشور نسبت به ۳ یا ۵ سال پیش، به جهات مختلف با ثباتتر است. فرضا در فضای سیاست خارجی، یک ثبات خوبی در تصمیمسازی و تصمیمگیری میبینید؛ در فضای اقتصادی هم حدود یک سال است که ثبات نسبی حاکم شده است. در بعضی عرصهها هم دستاوردهای خوبی داشتهایم اما واقعیت این است که این دستاوردهای خوب، در ذهن مردم به اندازه کافی جا نیفتاده است. جا افتادن این موضوع، به یک کار جدی تبیینی نیاز دارد؛ این تبیین، اول از طرف دستاندرکاران مسئول باید انجام بشود، یعنی اگر مجلس احساس میکند نسبت به مجلس سابق دستاوردهای بیشتری در حیطه قانونگذاری یا سایر حوزهها داشته، باید برای مردم تبیین کند.
از طرف رئیس مجلس، نمایندگان مجلس، هیئت رئیسه و سایر چهرههای موثری که در مجلس هستند، باید مشخص شود تفاوتی که در این چند سال به وجود آمده نسبت به سابق چیست. این موضوع درباره دولت هم صادق است؛ دولت باید بتواند کارهای خود را برای مردم به خوبی تشریح کند و حس به وجود آمدن یک آینده مثبتتر، در صورت شرکت در انتخابات، باید به مردم دست بدهد. این بهترین کمک برای افزایش مشارکت انتخاباتی مردم خواهد بود.
آقای نراقی! به نظر شما برای افزایش مشارکت مردم در انتخابات چه باید کرد؟
نراقی: پیش از ارائه پیشنهاد پیرامون اینکه افزایش مشارکت در انتخابات پیش روی مجلس شورای اسلامی به چه نحو باید تدبیر شود، باید یک آسیبشناسی از فضای سیاسی چند سال اخیر کشور داشته باشیم و ببینیم آیا این فضای سیاسی، پوششدهنده پیشنهاداتی که مدنظر داریم، هست یا خیر. ما شاهد این بودیم دولتی با یک آرای مردمی در سال ۱۳۹۶ وارد کارزار اداره کشور شد اما اتفاقاتی را رقم زد که در نتیجه آن اتفاقات، مسائل مردم حل نشد. آن دولت، تمام تخممرغهای خود را در سبد سیاست خارجی گذاشت و تصمیمهایی گرفت که سفره مردم را کوچکتر کرد. در این حین، ناخودآگاه مردم احساس خود را نسبت به برخی مسئولین خدشهدار دیدند.
مردم دولتی را انتخاب کردند که این دولت، به شعارهای خود در سال ۹۶ عمل نکرد. برای همین، ناخودآکاه یک نارضایتی نسبی در بخشی از مردم ایجاد شد که به نظرم اگر ما الان در انتخابات ریاستجمهوری سال گذشته مشارکت کمتر از دوره قبل را شاهد بودیم، یکی از اصلیترین دلایل آن، عملکرد دولت سابق بود. بعد از این، مجلسی روی کار آمد که برخلاف مجلسهای گذشته و با همه انتقاداتی که نسبت به نحوه بستن لیست در سال ۹۸ بود، افرادی را داشت که این افراد، مشکلات مردم را درک میکردند و تلاش میکردند تا مسائل کشور حل شود. همچنین دولت هم بعد از روی کار آمدن خود تمام تلاشش را داشته تا مسائل مردم را حل کند.
با وجود این اقدامات از سوی دولت و مجلس، مردم به صورت ملموس حس نمیکنند یا به اطلاع آنها نمیرسد. راهحل این است که تلاش کنیم مردم این اتفاقات و تغییرات مهم را حس کنند. اگر احیانا در این تغییرات خلل وجود دارد و اگر در این تصمیمگیریها مشکل وجود دارد که مردم به صورت ملموس حس نکردند، باید مسئولین تمام تلاش خود را صورت دهند تا این تغییرات توسط مردم احساس شود.
چون انتخابات مجلس را در پیش داریم، باید تصریح کرد که مردم ما به هر دلیل، نسبت به مجلس شاید آن احساسی که باید به یک نهاد مهم و یکی از ارکان حاکمیت داشته باشند را ندارند؛ یعنی در فکر مردم به دلیل عملکرد اشتباه برخی از نمایندگان، مجلس آن اعتبار لازم خود را از دست داده است. فرضا وقتی از برخی نمایندگان پرسیده میشود که شما چه تغییراتی را توانستید رقم بزنید یا چقدر نسبت به مسائل کشور اشراف دارید، آنها پاسخی برای گفتن ندارد.
مردم متاسفانه بعضا نمایندههایی را میبینند که تمام فکر و ذکرشان در حوزه انتخابیه خود، این است که چه کسی فرماندار، استاندار یا مدیرکل میشود. متاسفانه چون این اقدامات در رسانهها ضریب بیشتری دارد، این تلقی ایجاد میشود که نمایندگان مجلس صرفا به فکر خود هستند؛ در حالیکه در همین مجلس ما نمایندههایی را داشتیم که متخصص بود و با حضور در کمیسیون تخصصی، بعضی مسائل کشور را حل کردند.
در مجموع ما دو طیف نماینده در مجلس داریم؛ یک طیف نمایندههای سنتی هستند که باری از دوش کشور و مردم برنمیدارند و شاید صرفا به دلایل قومی و قبیلهای انتخاب میشوند؛ از آن طرف هم نمایندگانی داریم که واقعاً تمام همت و توان خود را برای حل مشکلات مردم گذاشتهاند؛ تعداد نمایندههای دسته دوم که به فکر مسائل مردم هستند، بیشتر است اما نمایندههای طیف اول در رسانه ضریب بیشتری پیدا میکنند. راه حل این موضوع این است که تغییرات منتج از تصمیمگیریهای نمایندگان با روحیهی جوانی را به سمع و نظر مردم برسانیم و مردم با این نمایندگان آشنا شوند. باید برای مردم جا بیفتد که اگر از نمایندگان سنتی عبور کنیم و به نمایندههایی رو بیاوریم که به فکر حل مسائل کشور هستند، مجلس واقعا میتواند تحول ایجاد کند.
برای اینکه مردم از اقدامات مجلس آگاهی یابند، باید چه اقداماتی صورت داد؟ مردم چطور میتوانند در جریان اقدامات مجلس قرار بگیرند؟
بخشیپور: این امر به روشهای متفاوتی نیاز دارد. در درجه اول میخواهم روی بحث برادرمان آقای نراقی تاکید کنم که طیفی از نمایندگان مجلس، بیشتر به صورت قومی انتخاب میشوند و از آنجایی که نیاز به پاسخگویی ندارند، طبیعتاً دنبال پاسخگویی هم نمیروند؛ این موضوع را باید چارهاندیشی کرد. یکی دیگر از مسائلی که به نظر من در چند ماه اخیر به شدت به جریان انقلاب صدمه زده، برخی اختلافات میان دستگاههایی است که منتسب به جریان انقلاب هستند؛ متاسفانه این اختلافات، به این ذهنیت مردم که دستاوردی بوجود نیامده است، کمک کرده است.
این اختلافات طبیعتا به پایگاه اجتماعی جریان انقلاب، صدمه میزند. پرهیز از اختلاف و تاکید بر همافزایی و تقویت دستاوردها، کمک مهمی به افزایش مشارکت خواهد کرد. در ابتدای دهه نود اوج اختلافات میان جریان حاکم در مجلس و دولت وقت بود؛ همین موضوع مردم را به این نتیجه رساند که در انتخابات سال ۹۲، طور دیگری تصمیم بگیرند؛ مردم گفتند اگر قرار است میان مسئولین حاکم اختلاف باشد، ما هم به سراغ کسی می رویم که از این فضاها دور باشد.
از طرفی استفاده از ظرفیت تشکلها و گروههای مردمی، موجب تبیین دستاوردها برای مردم میشود؛ این موضوع از سوی مسئولین کشور و نمایندگان مجلس، چندان جدی گرفته نشده است یا در جاهایی، فهم درستی از آن وجود ندارد. بخشی از نمایندگان مجلس به صورت خاص و مسئولین کشور به صورت عام، گروههای اجتماعی را صرفا در این میبینند که جلساتی با آنها داشته باشند و یک سری گزارش کار به آنها بدهند و از این گزارشها، به بیرون خبر بدهند. مجلس باید سازوکاری بچیند که مردمی که در گروهها، تشکلها و اصناف مختلف دستهبندی میشوند، خودشان دنبال حل مسائل بروند؛ طبیعتاً این موضوع میتواند منجر به افزایش مشارکت شود.
یک نکته دیگر درباره افزایش مشارکت، مربوط به نقش صداوسیما است. تا الان صداوسیما چقدر فضا را انتخاباتی کرده است؟ با اینکه رهبر انقلاب امسال زودتر هر سال انتخاباتی دیگر، فضا را با سخنرانی ابتدای امسال به سمت انتخاباتیشدن سوق دادند، اما هنوز میبینیم که صداوسیما چندان وارد این فضا نشده است. بخش دیگر، مربوط به عملکرد دولت میشود؛ برای مثال، قانون جهش مسکن یا قانون مالیات بر خانههای خالی لازم است که توسط دولت مورد توجه باشد. بقیه بخشهای حاکمیتی نیز اگر در حیطه وظایف خود به خوبی عمل کنند، ما اثر مثبت آن را در انتخابات مجلس خواهیم دید.
سوال بعدی را از آقای نراقی میپرسم. فضای کنونی دانشگاه با توجه به التهابات سال گذشته چگونه است؟
نراقی: اول من میخواهم به صحبتهای آقای بخشیپور به طور جامعتر بپردازم. برای افزایش مشارکت در انتخابات باید ابتدا به این فکر کنیم که شور سیاسی در جامعه ما ایجاد شود و مشخصاً یک هفته قبل از انتخابات نمیتوانیم اتفاقی را رقم بزنیم که فرضا مشارکت ۶۰ درصدی در انتخابات، ۹۰ درصد شود. افزایش مشارکت در یک هفته امکانپذیر نیست، مگر اینکه اتفاق محیرالعقولی شکل بگیرد. یکی از راهحلهای این ماجرا را آقای بخشیپور اشاره کرد که بحث صداوسیما بود. من میگویم صداوسیما، یک قطعه از این پازل است و این پازل، قطعات دیگری هم دارد؛ یک قطعه این پازل به تشکلهای دانشجوی برمیگردد. یک زمانی، تشکلهای دانشجویی نزدیک انتخابات تریبونهای مردمی راهاندازی میکردند. این تریبونهای مردمی باعث میشوند که مردم نظر خود را بیان کنند و بین مردم مباحثه شکل بگیرد.
یعنی تشکلهای دانشجویی هنوز وارد موضوع انتخابات نشدهاند؟
نراقی: همینطور است. به نظرم تشکلهای دانشجویی هنوز آنطور که باید وارد عرصه انتخابات نشدهاند. از طرف دیگر، برخی نمایندههای مجلس یا برخی جریانات سیاسی چون تلقی دارند که اگر مشارکت بالا برود، شکست خواهند خورد، برای همین علاقهای به افزایش مشارکت ندارند و تلاشی هم صورت نمیدهند. در حالیکه ما در طول تاریخ انتخابات جمهوری اسلامی شاهد این بودهایم که در مشارکتهای بالا، هم جریان سیاسی اصولگرا پیروز بوده و هم جریان سیاسی اصلاحطلب؛ آقای احمدینژاد و آقای خاتمی، هر دو در مشارکتهای بالا پیروز شدند.
نمایندهای که تصورش این است که در مشارکت بالا شکست میخورد و برای همین، تلاشی جهت افزایش مشارکت صورت نمیدهد، در واقع دارد به نظام اسلامی ظلم میکند. موضوع مشارکت، برای حاکمیت و نظام اسلامی مهم است و اگر مردم یک روزی تصمیم بگیرند که نماینده دیگری را انتخاب کنند، من باید به این تصمیم احترام بگذارم.
نکته بعدی این است که دولت نیز باید به وظایف خود در حوزه افزایش مشارکت عمل کند. گرمشدن فضای سیاسی، وظیفه هر فردی است که نسبت به انقلاب اسلامی دلسوزی دارد. باید همه ما متوجه این موضوع باشیم که رهبر انقلاب، امسال و برخلاف مشی همیشگیشان، زود وارد بحث انتخابات مجلس و خبرگان شدند؛ این موضوع نشان میدهد که ما از ایشان عقب هستیم.
اتفاق دیگری که خیلی میتواند در افزایش مشارکت موثر باشد، برخورد قوه قضائیه با مسئولینی است که با ترک فعل و ناکارآمدی و اقدامات غلط خود، باعث بدبینی مردم به حاکمیت شدند. اگر یک مسئول از رانت استفاده کرده یا از قدرت خود سوءاستفاده کرده و درخواستهای فراقانونی داشته، قوه قضائیه موظف است که با او برخورد کند و این برخورد، در افزایش مشارکت مردم در انتخابات بسیار موثر خواهد بود.
متاسفانه شاهد این هستیم که برخی مسببان اتفاقات غلط امروز در کشور، دارند راست راست در خیابانها قدم میزنند و از آن بدتر شاهدیم که برای اداره کشور، ایده هم دارند؛ مثلاً آقایان دولت قبل با اینکه عملکردشان مشخص است، اما از افزایش گفتوگوی سیاسی صحبت میکنند و برای اداره کشور، ایده ارائه میکنند.
موضوع مهم دیگر، به عملکرد دستگاههای نظارتی مربوط میشود. با اینکه رهبر انقلاب فرمایش صریح داشتند که نمایندگان مجلس در انتصابات و امور اجرایی کشور دخالت نکنند، اما در هر استان که میرویم، یکی دو نماینده هستند که هر زمان بیکار میشوند، تصمیم میگیرند که فلان آدم را در کجا قرار بدهند!
بخشیپور: عامل مهم دیگر در افزایش مشارکت مردم در انتخابات، به نظام آموزش و پرورش بازمیگردد. آموزش و پرورش ما علیرغم همهی محاسنی که دارد، انتقاداتی نیز به آن وارد است؛ مثلا آموزش سیاسی در مدارس ما رخ نمیدهد. دانشآموز دبیرستانی، واقعاً باید نسبت به مسائل کشور نگاه داشته باشد و بتواند موضوعات را تشخیص بدهد. این تشخیص و آموزش سیاسی، با درس اجتماعی اتفاق نمیافتد. آموزش و پرورش ما باید برنامه جامعی برای آموزش سیاسی دانشآموزان از مقطع ابتدائی تا روزی که بخواهد وارد دانشگاه شود، داشته باشد.
کسی که وارد دانشگاه میشود، تقریباً شخصیت او شکل گرفته است و برای همین، شما دیگر در دانشگاه نمیتوانید به او آموزش سیاسی بدهید. اگر این دانشجو فرضا آدمی باشد که نسبت به مسائل سیاسی کشور، حس و حالی ندارد، دیگر شما نمیتوانید در دانشگاه این حس و حال را ایجاد کنید چون این شخصیت در وی شکل گرفته است.
به موضوع فضای سیاسی دانشگاه ورود کنیم.
نراقی: پیرامون فضای دانشگاهها باید بیان کنم که تشکلهای دانشجویی مشخصاً پیرامون بحث انتخابات، اقداماتی را تا الان انجام دادهاند؛ نظیر دعوت از نمایندهها، بررسی عملکرد آنها، گفتوگو درباره کمیسیونهای تخصصی مجلس و اینکه هر کمیسیون چه اتفاقی را رقم زده است. اما به نظرم آنطور که باید و شاید، هنوز آن حالت عملیاتی پیرامون انتخابات مجلس شکل نگرفته است.
چرا چنین حالتی در دانشگاهها وجود دارد؟
نراقی: یک دلیلش این است که جریان دانشجویی، به واسطه کرونا و بعد از اتفاقات سال گذشته، تازه به یک ثبات کامل رسیده است تا بتواند برای برنامههای دیگر نظیر انتخابات، برنامهریزی کند. دلیل دیگر به فضای جامعه بازمیگردد که آن احساس و فضای گرم سیاسی، هنوز در جامعه شکل نگرفته است. راهحل این است که خود جریان دانشجویی به عنوان فضای نخبگانی، شور سیاسی ایجاد کند. وقتی فضای سیاسی و گفتوگوهای سیاسی شکل بگیرد، ناخودآگاه این فضا در جامعه نیز جاری و ساری خواهد شد. اینها بحثهای مختلفی دارد. البته تشکلهای دانشجویی منتقد، در اتفاقات سال قبل دانشگاه حاضر به گفتوگو نبودند؛ متاسفانه شاهد این هستیم که تشکلهایی که شاید نسبت به برخی مسائل انتقاداتی دارند، پیرامون آن انتقادات، حاضر به گفتگو نیستند.
آیا در فضای دانشگاهها و در نسبت با مشارکت در انتخابات، دو گانه «تحریم-مشارکت» شکل گرفته است؟ تحریمخواهان غلبه دارند یا مشارکتطلبان؟
نراقی: این دو گانه در دانشگاه ایجاد نشده است؛ از طرفی چون هنوز فضای گرم سیاسی ایجاد نشده، نمیتوانیم بگوییم که کدام نگرش بر دیگری غلبه دارد. به لحاظ تشکلی، آن گروهی که نظر به مشارکت دارد، غلبه دارد و به لحاظ عمومی در فضای دانشگاه به نظرم فضای مشارکت غلبه بیشتری دارد چون بالاخره دانشجو، متصل به جریان نخبگی است و تحت تاثیر «اقلیت دیکتاتوری» که دنبال به کرسی نشاندن حرف خود است، نیست؛ احتمالاً در فضای دانشگاه مشارکت خوبی را خواهیم داشت.
آقای بخشیپور همین بحث را با شما ادامه دهیم؛ تحلیل شما از فضای سیاسی در دانشگاهها در آستانه انتخابات چیست؟
بخشیپور: من هم قائل به این هستم که فعلاً فضا هنوز آنقدر گرم نشده است؛ البته دانشگاه هم آن چنان هنوز روی ریل تحصیلی نیفتاده است. یعنی هنوز فکر میکنم ورودیها تازه ثبتنام دارند و آنها هم که قدیمیتر هستند، فعلا چند روزی است که به دانشگاه آمدهاند. اگر بخواهیم غیر سیاسیبودن فضای دانشگاهها را آسیبشناسی کنیم، یکی از عوامل به سیاستگذاری مسئولین ذیربط مربوط میشود. برعکس سیاستهای کلی رهبر انقلاب که در سیاستهای کلی دولت هم همین نظر رهبر انقلاب حاکم است، در مجموع وزارت علوم، رویکرد دیگری دارد.
از نظر من، دانشجویان فعلی کمتر از نسل ۱۰ یا ۲۰ سال پیش، سیاسی نیستند؛ یعنی به همان اندازهی سابق، علاقهمند به فعالیت سیاسی هستند اما نه در دبیرستان و نه در دانشگاه، آموزش سیاسی ندیدهاند. در کنار آموزش ندیدن، فضای حاکم بر تشکلها هم به خاطر برخی سیاستگذاریهای غلط، چندان سیاسی نیست.
خود تشکلها هم به نظر میرسد که اولویتهای خود را گم کردهاند؛ مثلاً تشکلهای دانشجویی ما درباره یک کلانمسئله بینالمللی یا یک کلانمسئله ملی کنش و موضع دارند اما نسبت به مسائل دانشجویی و دانشگاهی خود، کمترین واکنش را دارند و یک نوع احساس غربتزدگی نسبت به موضوعات مرتبط با دانشجویان نظیر کلاسها، خوابگاه و… شکل گرفته است. اگر این فضای غربتزدگی رفع شود، به نظر من در بلند مدت به مشارکت سیاسی کمک خواهد کرد.
هر دو نفر اگر صحبت پایانی دارید، بفرمایید.
نراقی: درباره سیاستزدایی از دانشگاه یک نکته را بگویم. در دولت آقای روحانی، سیاستزدایی اتفاق افتاد و شاهد بودیم که آقای رئیسجمهور در جلسه دانشجویی حضور پیدا نمیکرد. به خاطر دارم که وی به مناسبت روز پرستار، جلسه مجازی با پرستاران برگزار کرد اما برای دانشجویان، همان جلسه مجازی را هم برگزار نکرد. از طرفی شاهد تقویت جدی کانونهای علمی و فرهنگی در آن دوره بودیم. متاسفانه شاهد هستیم که در شرایط فعلی هم در وزارت علوم و در وزارت بهداشت و در مجموعههای دیگر، برخلاف نظر رهبر انقلاب و برخلاف نظر آقای رئیسجمهور که قائل به گفتوگوی سیاسی درون دانشگاه هستند، دنبال تقویت کانونهای علمی و فرهنگی هستند. البته نمیگویم که این کانونها نباید باشند، اما دانشگاه علاوه بر وجه علمی و فرهنگی، وجه سیاسی هم دارد. اینکه بخواهیم وجه سیاسی دانشگاه را ضعیف کنیم و وجه علمی و فرهنگی را قوی کنیم، به نظر من مناسب نیست.
پایان پیام/ت