سه شرط مهم در جبهه سازی حوزه شناختی
معصومه نصیری کارشناس سواد رسانه بیان کرد: رفتار سازمانی جبهه مقاومت به گونهای است که در تمام دنیا برای افرادی هم که ذیل این ایدئولوژی و گفتمان نیستند نیز قابلیت تسری دارد.
فارس پلاس؛ دیگر رسانهها – رادیو گفتوگو نوشت: برنامه ساعت بیست و چهار و یک دقیقه در گفت و گو با دکتر علیرضا داودی (کارشناس ارشد رسانه و علوم شناختی) و دکتر معصومه نصیری (کارشناس سواد رسانه) به بررسی رسانه و رفتارسازی شناختی یا پایه، سازمان رفتاری و رفتارسازی جبههسازی اصیل و مقابلهکننده پرداخت.
حسین زاده – کارشناس مجری: زمانی که صحبت از سازمان رفتاری میکنیم یعنی عملاً از یک رفتار واحدی صحبت میکنیم که بین یک جمعی یا افرادی برای رسیدن به یک هدف خاصی آن رفتار واحد شکل میگیرد. این رفتار چگونه میتواند جبههسازی کند؟
سه شرط مهم در جبهه سازی حوزه شناختی
داوودی: زمانی که صحبت از جبههسازی میکنیم باید به سه شرط اول در حوزه شناختی توجه داشته باشیم. شرط اول انتخاب بین گزارههای متنوعی است که تعدادی از افراد برای رسیدن به اشتراکات آنها را برمیگزینند و انتخاب میکنند. هزاران فاکتور وجود دارد در حوزه رفتاری که اگر بر تعدادی از این فاکتورها به عنوان نقاط مشترک، تمرکز کنیم پس ما توانستیم به یک وحدت در گزارهها برای تشخیص آن موضوعات و موقعیتها دست پیدا کنیم.
و این فهم مشترک عملا ایجاد شده است، اما آیا اینکه این فهم مشترکی که منجر به انتخاب گزارههای مشترک شده، بر اساس قواعد تعلیم دیده، احساسات آنی و در محل یا گزارههای آرمانی مشترک یا هر چیز دیگری است، مستقیماً بر مرحله دوم تحت عنوان" تثبیت و میزان به کارگیری" موثر است.
اساساً خود جنس بهکارگیری آن یک فرایند دیگری را طی میکند که این فرایند بهکارگیری یک پیشزمینه کوچکی دارد و آن هم مسیری است که در آن افراد به مرحله انتخاب گزارهها رسیدند. داشتن طی مسیر مشترک در حوزه انتخابگریهای افراد بسیار موثر میشود و اینکه بتوان این مسیر مشترک را به یک قاعده تبدیل کنیم.
به طور مثال میگویند ازدواج دانشجویی. چرا میگویند دانشجویی؟ چون دو تا آدم در یک مسیر مشترک قرار گرفتند، به یک قواعد ئ انتخابگری رسیدند که خود دانشجو بودن به قدری قدرتمند است و احتمالاً بخش بزرگی از زندگی فرد را احاطه میکند که این اجازه را به او میدهد که با دیگران آن را به اشتراک بگذارد. یا مثلاً از عبارتی تحت عنوان زندگی تشکیلاتی استفاده میشود. اینها همان عبارتهایی است که از یک حرکت مشترک گفته می شود و خاطرات، ایدئولوژیها، بایستهها، قوانین، اصول، مبانی، مفاهیم و… در طول این حرکت اشتراکی به دست میآید.
قویترین مسیر اشتراکی که فهم مشترک ایجاد میکند، یکی زمان حج و یکی هم زمان پیادهروی اربعین است که این دو را اگرکنار همدیگر بگذارید، به یک نوع خاصی از زندگی تشکیلاتی با طی مسیر مشترک بین افراد متنوع و متفاوت با دیدگاههای مختلف می رسیم. اما مرحله سوم که مرحله بسیار مهمی است و شاید اهمیت آن از آن دو تای اول خیلی بیشتر باشد بحث استفاده از آن فهم مشترک در میزان نفی و تأییدهاست. هر چه قوت و قدرت آن گزارهها در نفی جمعی یا در تأیید جمعی به خدمت گرفته شود، آرام آرام وارد جبههسازی بر اساس رفتار عقلانی تشکیلاتی دارای اتفاق بر روی همه اجزای آن دست پیدا میکنید. اگر قرار باشد آن را خلق کنیم، قاعدتاً باید به سه مسئله "فطرت"، "ابزار" و "میزان اهتمام" توجه کنیم که عمدتاً اهتمام در دریافت است.
جبهه بندی در سازمان رفتاری
درک شما از جبههبندی چیست؟ اگر جبههای که شکل میگیرد، ادراک ما تأمین حداکثر منافع شخصی باشد، آن جبهه، جبهه متعارض است. جبهه بر اساس تعارضهاست که خیلی زود از هم خواهد پاچید. اما اگر بر اساس شناخت ما از یکدیگر بر مبنای ادراک نسبت به حداکثر تأمین منافع دیگری باشد، آن جبهه پایدارترین جبهه اتفاق میافتد.
اگر سازمان رفتاری شکل بگیرد جبهه شکل گرفته است اما اینجا دو نوع جبهه داریم. یک. جبهه ایجاد شده و متضمن تأمین منافع فردی، یک جبهه ایجاد شده و متضمن منافع جمعی که قاعدتاً اولی پایدار نیست. پس شناخت و رفتارسازمانیای که در این جبهه شکل میگیرد بیشتر بر اساس منیتها، عقدهها، مطالبات فروخفته یا هزاران موضوع دیگر تلقی میشود اما شما وقتی وارد حوزه دوم این جبهه میشوید قاعدتاً مفاهیم و مسائل متفاوت است.
رفتار ناشی از بیخردی سروصدای بزرگتری دارد
میزان بار ارزشی که مفهومی تحت عنوان جبههبندی و منافع جمعی دارد پایداری این جبهه یا استمرار آن را تأمین و تأیید و در واقع تضمین یا حتی تعریف میکند. بنابراین ما اینجا به یک نکته خیلی مهمی میرسیم و آن نکته هم این است. اگر شما ابزارتان ابزار منبعث از خرد، در مسیر خرد، برای در خدمت خرد بودن باشد قاعدتاً شما جبهه خردمندانهای خواهید داشت اما مقابل آن دقیقاً میشود بیخردی.
مثال علی الارض آن مفهومی تحت عنوان جبهه مقاومت است. هیچکدام از اجزای جبهه مقاومت به دنبال تأمین منافع شخصی خود نیستند بلکه به دنبال تأمین منافع حداکثری سایر اعضا و اجزاء هستند. انصار الله، حزب الله، حماس، حشد و افرادی که در جهاد هستند همه در این حوزه وجود دارند.
پس وقتی صحبت از جبهه و رفتار سازمانی میکنیم یعنی عالیترین نوع همگرایی را انتخاب می کنیم. اما باید دقت داشته باشیم که همگرایی خردمندانه، همگرایی نابخردانه میشود همان قصهای که در کربلا اتفاق افتاد. جبهه حق و جبهه باطل. اما یک مسئلهای خیلی مهم است. معمولاً کثرت جبهه باطل و رفتار ناشی از بیخردی عمدتاً برونداد بیشتر و سروصدای بزرگتری دارد.
جبهه جسم است و سازمان رفتاری روح
حسینزاده: زمانی که صحبت از جبهه میکنیم عملاً از یک جبهه رفتاری یا جبهه بما هو جبهه صحبت میکنیم عملاً از یک تابلو، نشان، شاخصه قابل تماشا، دیدن، استناد، اعتماد می گوییم. وقتی صحبت از جبهه مقاومت میکنیم عملاً میگوییم افرادی یا یک گروههایی که دغدغه یا مسیری آنها وابسته به این مقاومت است. یعنی اصطلاحاً با این مقاومت به پیروزی و به خواسته خودشان میرسند. وقتی صحبت از سازمان رفتاری میکنیم باز عملاً از یک رفتاری صحبت میکنیم که شاخصه یک سازمان است. یعنی سازمان بین افراد خود رفتار واحدی ایجاد کرده است و به سمت هدف مشخص و مشترکی حرکت میکند.
داوودی: اصلاً جبهه جسم است. سازمان رفتاری روح است. جسم تا روح در آن حلول نکند قابلیت حرکت پیدا نمیکند. رابطه سازمان رفتاری و جبهه دقیقاً رابطه روح به کالبد است. در این روح یک دال مرکزی به اسم روحیه وجود دارد که آنجا که قدرت روح از ظرفیت جسم بالاتر بزندخودش ریزتر میشود و آن گزارهها را مشخص میکند. پس هر دو در کنار هم است اما یک نکتهای خیلی مهم است.
بدترین حالت این است که قدرت روح از ظرفیت جسم بالاتر بزند. مثل برخی از کشورهایی که جریان مقاومت که روح جاری آن است، وزن، قد و قواره و حجم آن از خود آن کشور بزرگتر شده است. مثل اتفاقی که راجع به انصار الله و یمن افتاد. الآن روح انصار الله از جسم یمن بزرگتر شده است. روح وقتی در ایران بزرگتر از جسم کشور شد انقلاب شکل گرفت.
حسینزاده: رسانه چگونه میتواند آن جبههسازی را ایجاد کند؟
نصیری: برای ساخت معنا جهت ایجاد یک سازمان رفتاری، یک رفتار سازمانیافته یا به عبارتی در واقع همان روحی که مورد اشاره قرار گرفت، قاعدتاً به یک سری معانی، ترسیم آرمانها و تکرار و نقطهزنی در مورد آن آرمانها و تعیین نقاطی در ذهن مخاطب که راه را گم نکند، نیاز داریم. رسانه به عنوان مسیری که میتواند این فرایند را تسهیل و معانی را در ذهن مخاطب تهنشین بکند. مسیر انتخاب گزاره را به سمتی ببرد که در یک جبههای قرار بگیرید یا نگیرید. مسیر را به درستی انتخاب بکنید یا نکنید. اصلاً تفاوت بین افراد و جبههها، میزان توفیقشان و البته روح حاکم بر آنها در حوزه رسانه است.
رسانه میتواند کاری کند که شما جبهه درست و دقیق، را کاملاً وارونه شده با جبهه مقابل آن قلمداد کنیم. در آن قرار بگیریم، کنشگری کنیم و احساس کنیم که در مسیر درست قدم برمیدارید. به جهت خلق معانیای که میتواند رسانه در فرایندهای خودش از تولید محتوا و غیره در ذهن مخاطب ایجاد کند.
جبهههای مختلفی در دنیا وجود دارد. ممکن است که میدان جبهه فرد برونداد رسانهای را رقم بزند. ما شاهد بمباران بیمارستان در غزه هستیم و اشاره کردیم که وقتی از میدان صحبت میکنیم برونداد باعث ایجاد یک سازمان رفتاری جدید در جهان شده است یعنی تجمعاتی که در گوشه و کنار دنیا اتفاق میافتد، آن چیزی که شما ممکن بوده که کتمان کنید یا به هر علتی آن را بروز و ظهور ندهید، امروز دیگر به جایی رسیده که یک جبهه متحد جهانی برای آن شکل گرفته است.
سازمان رفتاری جبهه مقاومت قابلیت تسری جهانی دارد
حسینزاده: در اتفاقات اخیری که در غزه مظلوم اتفاق افتاد. سازمانهای رفتاری ظهور و بروز کرد که آن را جزء اصول یک اجتماع میدانیم که در لایههای جامعه رفتارهایی شکل بگیرد تا به بهانههای مختلف آن رفتارها ظهور و بروز بکند. در اتفاقات حمله ناجوانمردانه اسرائیل به غزه رفتارهایی در سراسر دنیا شکل میگیرد که نه فقط در بین کشورهای مسلمان یک فضای جدیدی را در جوامع باز میکند و رفتاری از جوامع رفتاری می بینیم که آن رفتار قابل تصور بر هیچکدام از حکما و یا حکمرانیهای نیست.
نصیری: بسیاری از کشورها جرأت یا جسارت ایستادن، مقاومت کردن و فریاد زدن مسیر درست را نداشتند. اما جبهه اصیل مقاومت این فرایند را ایجاد کرد. این جبهه اصیل قابلیت تسری دارد، رفتار سازمانی آن به گونهای است که در تمام دنیا برای افرادی هم که ذیل این ایدئولوژی و گفتمان نیستند نیز قابلیت تسری دارد و اساساً تحولات دنیا بعد از این اتفاقات از جنس دیگر و با رنگ و بوی دیگری خواهد بود و میتواند یک اتفاق جدی رقم بزند و بلوکبندیهای دنیا، جهان، قطبها، ایسمها و همه را به چالش بکشد. این جبهه اصیل است که با ویژگیهای ذاتی خود با یک فرایند طی شده و یک تجربه ارائه شده میدانی رفتاری دقیق و درست میتواند جبههبندیهای دنیا را تغییر دهد و یک جبهه جدید جهانی بین کسانی که فطرت بیدار و آگاهی دارند و میتوانند ذیل این گفتمان قرار بگیرند، ایجاد کند.
لزوم شناخت و ادراک صحیح از جبهه اصیل
حسینزاده: رفتاری که مقابلهکننده است، یک، مقابله با چی؟ دو مقابله با کی؟ و سه مقابله چگونه؟ این مقابله چگونه اتفاق میافتد؟
داوودی: این تصویر را در ذهن خود مجسم کنید که یک نفتکش یا یک کشتی خیلی غولپیکر حرکت میکند، پرهها در جهت عقربههای ساعت میچرخند که کشتی را حرکت بدهند. یکباره تصمیم میگیرند که این پرهها یک لحظه توقف کنند و برگردند و بر خلاف عقربهها حرکت کنند. اولین سؤالی که مطرح میشود این است. این توقف و حرکت معکوس آیا در اقیانوس اتفاقی حاصل میکند؟ مثلاً آب اقیانوس را مثلاً مترها و کیلومترها جابهجا میکند؟ اولین مطلبی که مطرح میشود این است: آب اقیانوس تکان نمیخورد بلکه جهت به عقب برگشتن است که تغییر میکند. پس وقتی حرکت این کشتی تغییر میکند کشتی و همه اجزای تغییر میکنند. این نیست که مثلاً عرشه کشتی الآن عقب میرود، خدمه جلو میروند. اصلاً این نشدنی است بلکه یک حرکت جمعی است و کل آن جبهه حرکتش تغییر میکند. چون اجزا دارای روح واحد شده اند.
اساساً جبهه دو نوع است: جبهه اصیل و جبهه غیراصیل. اگر به جبهههای غیراصیل بار بدهیم، شناخت و ادراکی که در جامعه ایجاد میکنیم همه جعلی میشود.
قدرت امریکاییها در حوزه امپریالیسم و استعمار چند سال است که شکل گرفته است؟ جریان جبهه مقاومت، حزب الله چند سال است که شکل گرفته است؟ انصار الله چند سال است که شکل گرفته است؟ اصلاً حماس چند سال است که شکل گرفته است؟ حشد الشعبی، سپاه پاسداران، اینها چند سال است که شکل گرفته است؟ پس اساساً قدمت تاریخی دلالت بر صحت یا قدرت یا قوت یا اصالت اصلاً تلقی نمیشود.
سرمایه جبهه اصیل خون است
پس سراغ مرحله دوم میرویم. مرحله دوم یکی از مهمترین اتفاقاتی که دارد رخ میدهد مسئله ایجاد شناخت و ادراک صحیح از جبهه اصیل است. کدام شناخت و کدام ادراک ژنم اصالت را تعریف میکند. وقتی که میگوییم مفهومی تحت عنوان جبهه مقاومت یا جبهه ضد مقاومت، داریم از ژنم اصالت کدام یک صحبت میکنیم.
اصلاً سازمان رفتاری شکل گرفته بر اساس کدام یک با روح و روحیه و کالبد انسان همخوانتر است. کدام یک از آنها همسازتر است؟ کدام یک از آنها ما را به یک نقطه بهتری سوق میدهد؟ به همین نسبت همه اجزا زیر آن تعریف میشود.
اگر بگوییم که قرار باشد در جبهه اصیل یک سازمان رفتاری اصیل که نشأت گرفته از روح اصیل است به یک خروجی برسد و هیچ خروجیای بدون هزینه نمیشود، من اینجا با یک مثال عقد واسط و مشترک این جسارت را میخواهم بیان کنم. اگر یک خبرنگار در یک جامعه اصیل شناختش از جبهه صحیح باشد، هزینهاش و نتیجهاش میشود خون. در غیر این صورت اتفاق خاصی نمیافتد. ما چه تعداد خبرنگاران شهید داریم؟ چه تعداد شهدای رسانهای یا شهدای اجتماعی در این حوزههای مختلف داریم؟ جبهه اصیل اساساً سرمایهاش روی خون است.
نصیری: صحنههایی که شما از غزه میبینید این است که مدام حسبی الله و نعم الوکیل بر زبان آنها جاریست یعنی مدام دارد شهیدش را کفن میکند، ذکر خدا، توکل به خدا و شما میبینی اصلاً منطقی که به این آدم حاکم است در آن لحظه و شکرگزاریای که دارد میکند شما هیچکجا مدل آن را نمیتوانید ببینید. اصلاً رفتاری از آن شکل میگیرد که به نظر میآید جز اصالت معنا و مفهومی نداشته باشد.
جبهه اصیل، مقاومت اصیل ایجاد میکند.
داوودی: تنها راه شناخت سازمان رفتاری اصیل و جبهه اصیل میزان ارتباط آن با خون اصیل است. یک رسانه هم اگر حرف بزند، باید ببینیم که نسبت آن رسانه با خون اصیل چقدر است. اصلاً ما راجع به این تعارف نداریم. اصالت مراتب، شناسنامه، مسیر و فرایند دارد. رابطه جبهه با خون اصیل نهایتاً شما را به یک نقطهای میرساند و آن نقطه هم این است: رفتار عمومی جمعی در سراسر دنیا ایجاد میکند.
دو گزاره را باید حتماً کنار هم بگذاریم. یک، رابطه خون اصیل با مسیری که طراحی میکند و نتیجهای که میدهد. اتفاقی که در عاشورا افتاد با اتفاقی که در جنگ تحمیلی در ایران افتاد، با اتفاقی که از جنگ 33 روزه تا همین الآن که در نبرد علیه رژیم هستیم، همه آنها مشابه همدیگرست فقط زمان و مکانهای آن متفاوت است والّا عناصر تشکیلدهنده آن همه یکی است. اتفاقی که در حلبچه ما افتاد، آن حجم از شهدا، از بچه و بزرگ، همان اتفاق الآن در غزه افتاد فقط مدل آن مهم است والّا بار یکی بود.
پس سهم این مسیر و خون اصیل و نکته دوم، سهم و نقش ادراک صحیح از این رفتار تشکیلاتی. این دو در کنار همدیگر مفهومی تحت عنوان روحیه جهاد و مقاومت ایجاد میکند. رفتار سازمانی اگر به شکلگیری شناخت ما در جبههای که اصالت در آن روحیه جهاد و مقاومت است منجر نشود، در مسیر باطل حرکت کردیم.
رسانه ما چقدر در شکل دادن این مسیر مؤثر است پاسخ آن را خانم دکتر باید بدهد. بنابراین آن چیزی که به نظر من مهم است رابطه بین این اصالت در حوزه شناخت و رفتار تا مرحله تبدیل به جبهه است. بنابراین؛ جبهه اصیل، مقاومت اصیل را ایجاد میکند. مقاومت در برابر ظلم نه مقاومت در برابر فهمیدن، نه مقاومت در برابر دانش، نه مقاومت در برابر ادراک.
رفتار اصیل شده یک رسانه است
حسینزاده: رسانه چگونه میتواند به اصالت معنا بدهد؟
نصیری: تا خودم رفتار اصیل شدهای را به عنوان رسانه نداشته باشم و اصالت را به معنای دقیق کلمه چه در ذات خودم به عنوان رسانه و چه به عنوان گرداننده رسانه نداشته باشم، مفهوم را هم به غلط درک کردهام و هم به غلط ارائه میدهم و هم به غلط از آن خروجی میگیرم.
وقتی از اصالت صحبت میکنیم، از یک ساختار دارای هویت، ماهیت مشخص، گزارههای قوامیافته جریانساز تربیتکننده صحبت میکنیم. وقتی میگوییم که یک رسانه دارای اصالت است یعنی توانسته همه این فاکتورها را در ذات خودش داشته باشد و این را به مخاطب خود هم ارائه دهد و از آن یک مخاطبی بگیرد که می داند در چه مسیری حرکت میکند و چه جریانی را رقم میزند و این جریان چقدر ضد اجتماعی و ضد ساختار معنوی یک جامعه میتواند قلمداد شود.
اینکه مقاومت و رسانههای مقاومت چگونه توانستهاند مخاطبانی را تربیت کنند که ذیل یک سری مفاهیم رفتارهایی از خودشان بروز میدهند که در منطق مادی و فکری ما کمی درک آن سخت میشود و برای برخی جوامع که اساساً سخت است.
وقتی که یک موشک در اراضی اشغالی خورده بود چه اتفاقی افتاده بود؟ همه شروع به گریه کرده بودند و بیم جان خودشان را داشتند. خروجی آن رسانه که رسانه به ظاهر دارای قدرت و دارای اصالت ظاهری است میشود یک چنین شهروندی که در واقع هیچ هویتی برای مقابله، مبارزه و مقابلهکنندگی مؤثر برای جغرافیا و آرمان و تفکر خودش ندارد چرا که اساساً آن رسانه سعی نکرده حتی به آن یک آرمان منتقل کند. اما از این طرف رسانهای داریم که خروجی آن شده افرادی که خون را به عنوان والاترین، ماندگارترین و دقیقترین پیام با همه ویژگیها و کارکردهای آن می دانند. رسانه واقعاً مؤثر است. اینکه رسانه چقدر ما را به سمت ضد اجتماعی و ضد سیستم ایمنی جامعه یا به سمت ترمیم آن گزارههای آسیب دیده سوق می دهد.
در جنس مبارزه اصالتدار از خودت گذشتگی ریشه دارد
حسینزاده: آیا می توانیم رفتار مقابلهکننده را همان رفتار مبارزساز ببینیم؟
داوودی: میتوانیم ولی نکته ظریفی دارد. همین ایام خبرنگار اسرایئلی آمد یک مطلبی را بیان کرد که حماس سر کودک را بریده است. یک هفته گذشت بعد گفت من خودم ندیدم. به من گفتهاند. بالاخره گفتهاند یا دیدهای؟
نصیری: یا همین اتفاق بمباران کودکستان خبرنگار اسرائیلی یک توئیتی زد که ابراز خوشحالی و شعف کرد که ما زدیم بعد بلافاصله با 5 هزار بازدید آن را حذف میکند میگوید نه، ما نزدیم. حماس خودش زده است. موشک هم کمانه کرده است.
داوودی: یک مرد میانسال فلسطینی، خانهاش را میزنند، میگوید بعد از 40 سال خانه را ساختم و خانه را زدند. فدای فلسطین. این جمله خیلی ایمان میخواهد. اصلاً ایمان را کنار بگذار، خیلی شناخت میخواهد. اصلاً شناخت را کنار بگذار. خیلی اعتماد، اطمینان و معرفت میخواهد.
محال ممکن است شما یک جمله شنیده باشید که مردم یا افراد در اسرائیل ضربه خورده باشند بگویند فدای اسرائیل. یک جمله پیدا کنید که یک نفر خانواده خود را از دست داده باشد، خانهاش را از دست داده باشد، همه چیز خود را از دست داده باشد، بعد با او مصاحبه کنند بگوید فدای اسرائیل.
فلسطینیها وقتی میخواهند تشییع پیکر شهدایشان را بکنند صورت را باز میگذارند که مردم ببینید. در رژیم صهیونیستی میخواهند یک نفر را ببرند دفن کنند، او را میپوشانند. تدابیری دارند که هیچکس مثلاً این را نبیند.
ببینید جنس ساختار آن قصهای که ما از آن تحت عنوان خون مقدس و خون اصیل یاد میکنیم، اتفاقاً شما را مبارز میکند. جنس مبارزه اصالتدار جنسی است که از خودت گذاشتهای، از خودت عبور کردهای. یعنی مفهومی تحت عنوان ترس در تو وجود ندارد. یک صحنه گریه یا فرار در فلسطین شما پیدا کن.
پس آن چیزی که برای ما حائز اهمیت است این است. خون اصیل، شناخت اصیل، سازمان رفتاری اصیل قطعاً مقاومت اصیل و جنس مقاومت کنار کلمهای تحت عنوان سرباز اصیل است. یکی از دلایلی که فردی در تراز حاج قاسم نوشته بود که روی سنگ قبر من فقط بنویسید سرباز قاسم سلیمانی، سرباز یعنی عصاره همه این سازمان رفتاری که در یک جبهه به رقم اینکه شما ژنرال بزرگ این جبهه هستید اما خودت را در حد یک سرباز میدانید. حاج قاسم خودش را سرباز میداند ما خودمان را چی باید بدانیم؟ این همان مسیر تکامل است که اگر به آن متوسل نشویم داستان میشود اینکه بعضی وقتها ما شاهد هستیم.
نصیری: نکاتی که اشاره کردید همه نشاندهنده یک رفتار سازمانی است یا یک رفتارسازمانیافته دقیق و درستی ذیل معانی متعالی و آرمانهای دقیق و به قدری دارای معنای بزرگی است که در دل خودش همه مؤلفههای رفتارساز را دارد و یک رسانه اصیل باید برای ساخت آن معنا در ذهن مخاطب اقدام کند که خروجی آن بشود رفتاری که سالها هم از آن بگذرد قابلیت پیادهسازی و قابلیت مفهومسازی در ذهن مخاطب را داشته باشد.
برنامه «ساعت بیست و چهار و یک دقیقه» با بررسی تاریخچه علومشناختی و کاربردهای آن در حوزههای مختلف و شباهت و تفاوتهایی که با حوزههای علوم روانی دارند، به بررسی شناسهها، شاخصها، تاکتیکها و تکنیکهای علومشناختی در حوزه سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و رسانه در فضای جنگ ترکیبی میپردازد. این برنامه دوشنبهها و چهارشنبهها ساعت ۱۶ به مدت ۶۰ دقیقه روی موج افام ردیف ۱۰۳,۵ مگاهرتز تقدیم مخاطبان فرهیخته رادیو گفتوگو میشود.
این برنامه به تهیهکنندگی نوشین رهگذر، گویندگی دکتر حسین زاده، پژوهشگری زهرا سهل آبادی، هماهنگی مهدی تاجیک، خبرنگاری سیدهایمان مسئلهگو و سردبیری دکتر علیرضا داودی تهیه و پخش میشود.
شبکه رادیویی گفتوگو را علاوه بر امواج رادیو میتوانید از طریق گیرندههای دیجیتالی، رادیونما، اپلیکیشن ایران صدا و آدرس اینترنتی radiogoftogoo. ir نیز دریافت کنید. همچنین علاقهمندان میتوانند از طریق شماره ۰۹۰۳۹۱۳۴۷۴۴ در پیامرسانهای مجازی و سامانه پیامکی ۳۰۰۰۰۱۰۳۵ با این برنامه و دیگر برنامههای رادیو گفتوگو در ارتباط باشند.
پایان پیام/غ