عاشورا به مثابه میزان «وفای به عهد»
از شگفتیهای روزگار ما این است که افرادی با سوءاستفاده از ماجرای عاشورا، در کنار یزیدیان زمان میایستند و ولی خدا را مورد عتاب و خطاب قرار میدهند. خطابه میخوانند، سخنرانی میکنند، یادداشت مینویسند، منبر میروند، برای امام حسین(ع) نوحه میخوانند، اما در جهت خلاف آرمانهای ایشان حرکت میکنند.
فارسپلاس؛ حجتالاسلام نجف لکزایی در یادداشتی نوشت: یکی از محورهایی که در عاشورا وجود دارد و میتواند میزان سنجش فعالیتها، اقدامات ما در سطوح مختلف باشد، بحث وفاداری به عهد و پیمانی هست که مؤمنین در وهله اول با خدای متعال داشتند و در وهله بعدی با امام و رهبر خودشان یعنی امام حسین(ع) داشتند.
سعیدبنعبدالله، یکی از یاران نمونه و باوفای امام حسین(ع) است. وقتی امام حسین(ع) در ظهر عاشورا به نماز ایستادند و گروهی از یاران آن حضرت -که هنوز به شهادت نرسیده بودند-، هم پشت سر آن حضرت اقتدا کردند، یکی از کسانی که جلوتر از اباعبدالله (ع) ایستاد تا تیرهایی که از سمت دشمن پرتاب میشود به امام(ع) اصابت نکند، همین سعیدبنعبدالله است.
وقتی نماز امام حسین(ع) تمام شد، تیرهای فراوانی به سعیدبنعبدالله اصابت کرد. اما سعید به قول امروزیها جاخالی نداد. سعید حتی یک بار هم بدن خود را از اصابت تیرها کنار نکشید و نگذاشت تیری به به امام حسین(ع) برخورد کند. همه تیرها را با بدن خود دفع کرد، تا پایان نماز هم سعی کرد، خود را سرپا نگه دارد.
نماز امام تمام شد، سعید روی زمین افتاد و امام حسین(ع) خودش را بالای سر سعیدبن عبدالله رساند. اما مطلبی که سعیدبن عبدالله به امام حسین(ع) گفت چه بود؟ خیلی عجیب است، تاریخ نقل کرده که سعید از امام حسین پرسید «أ وفیتُ»؟ آیا به عهدی که بسته بودم وفا کردم؟ آقا از من راضی شدید؟ کار من خوب بود؟ من وظیفهام را درست انجام دادم؟ به عهدی که با شما و با خدا بسته بودم وفا کردم؟ این نکته خیلی مهمی هست. امام حسین فرمود: بله، وفا کردی!
این یار باوفا، این مومن، این عارف وارسته، نمیگوید در حال مردن هستم کاری بکنید، نمیگوید زخمی شدم، نمیگوید جانم را از دست میدهم زن و بچهام را به تو سپردم. هیچ چیزی که بوی دنیا و دنیاگرایی میدهد در کلام این مرد بزرگ نیست. چیزی که از ذهن او میگذرد این است که آیا من به مسئولیت خود عمل کردم به عهد و پیمانی که با ولی خدا و امام زمان خود بسته بودم وفا کردم. اوفیت؟ آیا وفا کردم؟
اگر امروز بخواهیم عاشورا را میزان و مقیاس رفتار و عملکرد خود قرار دهیم، باید رفتار و کردارمان را با رفتار و کردار سعیدبن عبدالله بسنجیم. ببینیم اکنون اگر در مقابل امام زمانمان قرار گرفتیم، میتوانیم بگوییم اوفیت؟ آیا من وفا کردم؟ اگر در برابر نایب امام زمان قرار گرفتیم و پرسیدیم آیا به پیمان خودمان وفا کردیم، چه پاسخی میشنویم؟
انسان مؤمن، انسانی است که در هر حال، پشت سر ولی زمان و رهبر خودش حرکت میکند، به رهبر خودش اقتدا می کند. تمام فکر، ذکر و دغدغهاش این است که به عهد و پیمانی که با رهبر خودش دارد، وفا کند. یک مسلمان، یک پیرو اهل بیت، مهمترین شاخصش ولایت است.
این موضوع علائمی هم دارد؛ از شگفتیهای عصر و روزگار ما این است که کسانی با سوءاستفاده از ماجرای عاشورا، در کنار یزید و یزیدیان زمان میایستند و ولی خدا را مورد عتاب و خطاب قرار میدهند. خطابه میخوانند، سخنرانی میکنند، یادداشت مینویسند، منبر میگویند، شعر میگویند، و با هدف عزاداری برای امام حسین نوحه میخوانند، اما در جهت خلاف آرمانهای ایشان حرکت میکنند.
این همان نکته مهمی است که اگر از ملاکها و معیارهایی که امام حسین(ع) و اصحاب و یاران آن حضرت در روز عاشورا به نمایش گذاشتند، غفلت کنیم و خود را با آنها نسنجیم، ممکن است ناخواسته در کنار طاغوتها قرار بگیریم و خیال کنیم حسینی هستیم. ولی و امام زمان خودمان را تنها گذاریم و گمان کنیم که عاشورایی هستیم. کسی عاشورایی است که در رکاب امام زمان خودش باشد. کسی عاشورایی است که در کنار رهبری، در مقابل طاغوتها و یزیدهای زمان بایستد. کسی حسینی است که به عهد و پیمانی که با ولی امر مسلمین بسته وفادار و متعهد باشد.
یادمان نرود، روز قیامت که شد از ما میپرسند، آیا شما به عهد و پیمانی که با خدا و رسول خدا بسته بودید، به عهد و پیمانی که با ائمه(ع) داشتید، به عهد و پیمانی که با ولی و رهبر خودتان به عنوان نایب امام زمان داشتید وفا کردید؟ و این ما هستیم که باید ببینیم آنجا چه جوابی خواهیم داشت؟
خدایا به همه ما توفیق بفرما که از وفاداران به تعهد خودمان در برابر خدا، رسولالله، اهل بیت عصمت و طهارت و نایب امام زمان(عج) در عصر غیبت باشیم.
پایان پیام/ت