گفتوگوی تفصیلی| فرهاد دانشجو: میتوان طی یک سال و نیم برابری دلار با ریال را به ۲۵ هزار تومان رساند
رئیس دانشگاه تربیت مدرس با بیان اینکه آنچه برای برخی سیاسیون خیلی گنده است، برای آدمهای علمی مثل آب خوردن است، تاکید کرد که این امکان وجود دارد طی یک سال، یک سال و نیم برابری دلار با ریال ۲۵ هزار تومان بشود. مسؤولان باید کار را به دانشگاه تربیت مدرسها بدهند تا بگوییم چطور حفظ ارزش پول ملی امکانپذیر است.
گروه دانشگاه خبرگزاری فارس ـ فرهاد دانشجو رئیس دانشگاه تربیت مدرس متولد ۱۳۳۸ تهران است و رتبه علمی استاد تمامی دارد، دکترایش را از پلی تکنیک مرکزی لندن دانشگاه وستمینستر گرفته است، هر چند که نتوانست از رسالهاش در این دانشگاه دفاع کند، چرا که دولت انگلیس وی را اخراج و بر روی برگه اخراج وی، درباره دلیل این اقدام نوشت: « به جرم دفاع از خمینی ـ (ره ) ـ شما برای کشور ما مضر شناخته شدهاید.» لذا با توجه به پرونده خوب دانشگاهیش در یونان دفاع و مدرکش را دریافت کرد.
ریاست دانشگاه تربیت مدرس از شهریور ۱۳۸۴ تا سوم خرداد ۱۳۸۹، ریاست مؤسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی کشور، ریاست مرکز تحقیقات ساختمان و مسکن و چندین مورد دیگر را میتوان از سوابق دانشجو برشمرد اما آنچه در ذهن خبرنگاران حوزه آموزش عالی از وی بیشتر در ذهن مانده، ریاستش بر دانشگاه آزاد است.
دانشجو که برای دومین بار پس از ۱۱ سال از آبان ماه ۱۴۰۰ ریاست دانشگاه تربیت مدرس را برعهده گرفته است، در روز خبرنگار به خبرگزاری فارس آمد و با مسؤولان و خبرنگاران این خبرگزاری دیدار و گفتوگو کرد. وی در این گفتوگو از نگاه دولتها به دانشگاهها گله کرد و تاکید کرد که بین آنچه که دولتمردان میگویند و آنچه که در عمل انجام میدهند، تفاوت زیاد است.
وی تاکید کرد که دولتها دلواپس اختیارات دانشگاهها هستند و اعتماد لازم را به دانشگاهیان ندارند که اگر اعتماد کنند، حل مشکلات کشور امکان پذیر است.
در این گفتوگو دانشجو به حاشیههای گمرک کشور اشاره کرد و گفت: مواد خوراکی در گمرک آنقدر میماند که خراب میشود و میریزیم دور در حالی که کشور به آن نیاز دارد! این چه مشکلی است که نمیتوانیم آن را حل کنیم؟ حل این مشکل برای ما آدمهای علمی مثل آب خوردن است. آنچه که برای برخی سیاسیون خیلی گنده است، برای ما آدمهای علمی مثل آب خوردن است.
دانشجو همچنین تاکید کرد که این امکان وجود دارد طی یک سال، یک سال و نیم برابری دلار با ریال ۲۵ هزار تومان بشود. مسؤولان باید کار را به دانشگاه تربیت مدرسها بدهند تا بگوییم چطور حفظ ارزش پول ملی امکانپذیر است.
فارس: شما تجربه تحصیل در دانشگاههای خارج از کشور را داشتهاید؛ با تجربهای که دارید، گره فاصله علم و صنعت در کشور را کچا میبینید؟
دانشجو: بنده بیش از ۹ سال در دانشگاههای انگلستان درس خواندم. مباحث و درسهایی که در دانشگاههای ما تدریس میشود در دانشگاههای خارج از کشور نیز تدریس میشود؛ حداقل در رشتهای که من درس خواندم مباحث بهروز مطرح میشد و تعداد پروژههایی که دانشجویان دورههای کارشناسی و کارشناسی ارشد هم با آن درگیر بودند در همین حد بود و مرتبط با یک صنعت نبود بلکه بیشتر پایهها و تئوریها آموزش داده میشد.
صنعت در آنجا به پختگی رسیده است که وقتی فارغالتحصیلان دانشگاهی وارد صنعت میشوند، انتظار این را ندارند که از همان روز اول تجربه آن علم را داشته باشند، ظرف یکی دو سال اول، فرد در رشتههایی همچون فنی و مهندسی تجربه کسب میکند و بعد از این سعی میکنند از وی سرویس و فایده بگیرند. این پختگی در دانشگاهها هم به نوع دیگری هست، میدانند برای اینکه کارهای خوب انجام دهند، با پولهای داخل دانشگاه قابل انجام نیست و باید متقاضی برای آن کارها وجود داشته باشد، خصوصیت اول متقاضی هم باید این باشد که هزینه تحقیق را بدهد، یعنی تحقیق دانشگاهی در کشور نیاز باشد.
حدود ۳۰ سال است که ارتباط جامعه و دانشگاه در ایران به جدیت مطرح است. باوری در بین دانشگاهها هست که وظیفه ما تربیت و تولید نیروی متخصص است و باوری نیز در صنعت و جامعه کاربردی هست که وظیفه دانشگاهها حل مسائل تخصصی است، مسائل را به ما نمیدهند، خیلی از اساتید ما هم به دنبال این نیستند که ارتباط با صنعت را برقرار کنند و لذا دانشگاهها بیشتر به دنبال افزایش متخصصین توانمند علمی هستند و میگویند وظیفه اصلیمان خط تولید انسان متعهد متخصص است.
به زعم بنده که نزدیک به ۳۴ سال تجربه آکادمیک در ایران دارم یکی از نقاط ضعف، باورهای دانشگاهیان و صنعت است، صنعت میداند بدون متخصص نمیتواند کار کند و به آنها احترام میگذارد و به اندازه نیازش جذب میکند، این طرف دانشگاه هم میداند که باید کاری کند که به درد جامعه بخورد اما فکر نمیکند در حین اینکه دارد نیرو تربیت میکند، باید جامعه کاربردی از آن حمایت کند.
در مجموع شاید حول و هوش ۱۰ درصد یا در بهترین شرایط ۲۰ درصد از پروژههای کارشناسی ارشد و دکتری دانشگاهها توسط جامعه علمی کاربردی خودش در حال پرداخت اعتبار است و حدود ۸۰ درصد دیگر به این صورت نیست.
دولتهای مختلف اعم از اصولگرا و اصلاحطلب با وجود اینکه به علم و ارتباط دانشگاه و صنعت علاقمند هستند ولی متأسفانه در عمل اینگونه رفتار نمیکنند. درحقیقت عملشان با آنچه که بیان میکنند بسیار فاصله دارد
دلیل دیگر این است که تمام دانشگاهها این توانایی را ندارند که با صنعت و جامعه کاربردی ارتباط برقرار کنند. در دانشگاههای پیشرفته که این موضوع در آنها حل شده است، مجموعههایی مانند دفتر ارتباط با صنعت ایجاد کردهاند؛ البته ما نیز در دانشگاههایمان چنین دفاتری ایجاد کردهایم، اما در جاهای دیگر آنها میروند دنبال کار، اینجا افراد دانشگاهی میروند دنبال کار و بعد به این دفاتر اعلام میکنند که ما این کار را گرفتهایم. پیشتر دفتر ارتباط با صنعت تسهیل کننده ارتباط با صنعت نبوده، الان بهتر شده ولی متأسفانه با چیزی که باید باشد فاصله دارد. شاید چون فکر میکنیم خود استاد باید برود و این ارتباط را بگیرد در حالی که استاد فیزیکدان است یا در رشتهای خاص تخصص فقط علمی دارد، باید فردی پیدا شود این افراد را پیوند بزند.
سومین دلیل هم این است که دولتهای مختلف اعم از اصولگرا و اصلاحطلب با وجود اینکه به علم و ارتباط دانشگاه و صنعت علاقمند هستند ولی متأسفانه در عمل اینگونه رفتار نمیکنند. درحقیقت عملشان با آنچه که بیان میکنند بسیار فاصله دارد. هیچ فردی تمایل ندارد مورد تهمت قرار بگیرد که برای علم، استاد و دانشجو ارزش قائل نیست حالا هر فرد از هر جناحی که باشد، میگوید تمام هم و غم ما دانشگاه است اما زمان فرارسیدن تخصیص بودجه که میشود ما «مس» میشویم. ما دوست داریم ما را «مس» کنند ولی زمانی که میخواهند « زر » را تقسیم کنند به اندازه برای ما بودجه درنظر بگیرند. در بیان ما را « زر » میکنند ولی ارزش «مس» به ما بدهند.
در دولتهای آقایان خاتمی و روحانی در دانشگاهها به این مباحث کمتر بها داده شد ولی در دولت آقای هاشمی رفسنجانی بیشترین بها به دانشگاهها داده شد. البته دولت آقای احمدینژاد هم ایراداتی داشت که من و شما هم میدانیم و به زعم بنده پرکارترین دولت نظام جمهوری اسلامی از اول انقلاب تا حالا بود، در تمام زمینهها از جمله ساخت مسکن، رسیدگی به کشاورزان، رسیدگی به انبارها و اشتغال پرکار بود.
زمانی که به وزرای دولت آقای احمدینژاد نگاه میکنیم، میبینیم اکثراً تحصیل کرده، مجرب و کاری هستند و حتی در دورههای بعد از آقای احمدینژاد هم حضور داشتند، دولتهای دیگر هم به چنین افراد خبرهای نیاز داشتند و همچنان این افراد پای کار هستند؛ بنابراین در دولت آقای احمدی نژاد نگاه بهتری در زمینه ارتباط با صنعت وجود داشت؛ اما پیرامون بحث مسائل اعتقادی و سیاسی اشتباهاتی کردند که باعث شد طعم موفقیت کمتر شود که چنین اشتباهی را آقای هاشمی رفسنجانی هم انجام داد.
به نظر میرسد دولتمردان اعم از آقایان هاشمی رفسنجانی، احمدینژاد، خاتمی، روحانی و در حال حاضر آقای رئیسی توجه لازم، نگاه واقعی و متناسب با آن چیزی که بیان میکنند را به دانشگاهها ندارند
درواقع آقای هاشمی رفسنجانی نیز در دولت سازندگی کارهای بسیار بزرگی در کشور انجام داد ولی در جریانات سال ۱۳۸۴ و اتفاقات بعد از آن، طعم موفقیتها از ذائقه آدمها پاک شد. البته ناگفته نماند در دولت آقایان خاتمی و روحانی هم نکات مثبت زیادی وجود داشت ولی در مقایسه با دولت آقایان احمدینژاد و هاشمی رفسنجانی این دو دولت توفیق کمتری داشتند.
فارس: کدام دولت نگاه بهتری به اساتید دانشگاهی داشت؟
دانشجو: در دولت آقای روحانی نگاه به اساتید بهتر بود و بحث ارتباط با جامعه کاربردی ضعیفتر. در دوره ایشان تغییرات عمدهای در حقوق اساتید رخ داد و احساس میکردیم مشکلات معیشتی در دانشگاهها مورد توجه قرار گرفته است؛ همچنین به نظر میرسد دولتمردان اعم از آقایان هاشمی رفسنجانی، احمدینژاد، خاتمی، روحانی و در حال حاضر آقای رئیسی توجه لازم، نگاه واقعی و متناسب با آن چیزی که بیان میکنند را به دانشگاهها ندارند. آنقدری که میگویند به دانشگاه و دانشگاهیان و حل مشکلات توسط آنها اعتماد هست، در عمل دیده نمیشود.
فارس: دانشگاهها درآمدزایی بسیار محدودی دارند و بیشتر از اینکه از علمشان برای درآمدزای استفاده کنند، دارند با فروش ساختمانها یا راههای دیگر درآمدزایی میکنند، این ناشی از ضعف دانشگاهها نیست؟
دانشجو: فکر نمیکنم دولتمردان از ابتدا تا انتها تا حدی که لازم بوده این امکانات را برای چنین اقداماتی فراهم کرده باشند؛ همچنین فکر نمیکنم دانشگاهیان نیز وظیفه اصلی خودشان پیرامون این قضیه را به نحو احسن و کامل انجام داده باشند؛ بنابراین این یک ضعف دوجانبه است. امکانات الان حدود ۲۰ سال است که هیچ رشدی نکرده است.
به عنوان مثال شاید ما پروژهای میگرفتیم هزار تومان حالا همان پروژه میشود ۱۰ هزار تومان؛ یعنی بحث اقتصادی باعث شده ارزش آن هزار تومان ۱۰ هزار تومان شود؛ بنابراین عدد بالا رفته ولی نسبت درآمد به کل بودجه دانشگاهها تفاوت چندانی نکرده است.
ما در دانشگاه تربیت مدرس رشد خوبی داشتهایم. به هر صورت یک دانشگاهی ۲۰-۱۰ درصد بودجهاش را از درآمد بدست میآورد اما باید توجه داشت که به محض اینکه قیمت تغذیه دانشجویی بالا میرود این موضوع واقعاً دانشگاهها را فلج میکند؛ بنابراین اگر دانشگاهها درآمدزایی داشته باشند، میتوانند کسریهایشان را از طریق درآمدزایی جبران کنند.
* دولتها دلواپس اختیارات دانشگاهها هستند
فارس: چگونه است که دانشگاههای خارج از کشور درآمدزا هستند و به دولت نیز کمک میکنند و وام میدهند. مشکل کار کجاست که در ایران نمیتوانیم چنین عملکردی داشته باشیم؟
دانشجو: دولتمردان و سیاسیون ما هرچقدر در مسائل دانشگاهها دخالت کنند این مشکل بدتر میشود.
فارس: چطور؟
دانشجو: به زعم خودتان ما یکسری انسانهای فرهیخته، علمی و توانمند هستیم. فارغالتحصیلان وقتی از دانشگاه وارد بازار کار میشوند موشک میسازند، DNA درست میکنند و علوم مرتبط با آن را رونق میدهند، در پزشکی، مهندسی پزشکی، شیمی و سایر رشتهها؛ پایه همه توفیقات حاصل شده از همین فارغ التحصیلان هستند و این نشان میدهد ما توانمند هستیم، فارغالتحصیلان ما توانمند هستند و این موضوع نشان میدهد که اساتید ما توانمند هستند که چنین فارغالتحصیلان توانمندی را تربیت میکنند، به نظر میرسد اگر اختیارات را به خود دانشگاهها بدهند ما کارمان را بلد هستیم. ولی دولتها دلواپس اختیارات هستند.
* دانشگاه جای تشنگان خدمت است و جای گرسنگان قدرت نیست
فارس: چرا دلواپس اختیارات هستند؟
دانشجو: به دلیل مسائل سیاسی و تبعات سیاسی و شاید استفادههای غیرمنطقی که سیاسیون از فضای دانشگاه میکنند، باعث میشود که اختیاراتمان کمتر شود. دانشگاه جای تبادل نظر است و جای تحمیل و تقابل نظر نیست، دانشگاه جای تکامل و پیشرفت است و جای برگشت و درجا زدن نیست. دانشگاه جای رفتار فرهیختگی و رفتار فضیلتآمیز است، جای بیفرهنگی و بیادبی نیست که متأسفانه در جریانات گذشته بیادبیها و بیفرهنگیهایی را شاهد بودیم. دانشگاه جای تشنگان خدمت است و جای گرسنگان قدرت نیست؛ ولی بعضیها فقط به دنبال گرفتن قدرت هستند.
به نظر میرسد اگر اختیارات را به خود دانشگاهها بدهند ما کارمان را بلد هستیم. ولی دولتها دلواپس اختیارات هستند
همچنین دانشگاه جای منطق، استدلال و میانهروی است، جای خشونت و تندروی نیست. ولی ما میبینیم تعداد کمی از اساتید و دانشجویان تندروی میکنند و از خودشان خشونت بروز میدهند. دانشگاه جای علم و آگاهی است و جای جهل و جهالت نیست. زمانی که چنین جایگاههایی تغییر میکند عده محدودی هر چند کم جای بخش اول جملات درباره دانشگاه را تغییر میدهند، جنجالهایی که ایجاد میشود، محدودیتهایی در فعالیتهای علمی دانشگاهها بوجود میآورد؛ لذا فکر میکنم یکی از دلایلی که اختیارات را به دانشگاهها نمیدهند این موضوع است.
بنده حدود یکسال و نیم پیش اعلام کردم یکسری اختیارات و امکانات بدهند تا ظرف مدت دو سال دانشگاه تربیت مدرس از بودجه دولتی مستغنی شود. نامهای به دکتر رئیسی ارسال کردم که این نامه به دکتر میرکاظمی رئیس سازمان برنامه و بودجه ارجاع شد که با ایشان جلسه بگذارید و خوب است و … ولی سازمان برنامه و بودجه آن زمان بدون اینکه جلسهای با ما بگذارد بعد از یک ماه و نیم جواب فرستاد برای آقای رئیسی که این موضوع شدنی نیست، در حالی که اصلا نمیدانست من چه میگویم، بعد از اینکه آقای رئیسی پرسیده بود که جلسه گذاشتهاید یا نه، دنبال این بودند که با ما جلسه بگذارند که اینبار ما قبول نکردیم.
پیرامون این موضوع نزد آقای منادی سفیدان رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس رفتم و طرح را برایشان بازگو کردم که وی عنوان کرد طرح خیلی عالی و خیلی خوب است و باید انجام شود، اما یکی از نمایندگان کمیسیون اصل ۹۰ مجلس ایراداتی عنوان کرد و گفت با این قانون نمیخورد که من گفتم اختیاراتی که میگوییم یعنی همینها، ایرادات را از نظر قانونی حل و فصل کنید، دکتر منادی هم گفت بله و خیلی عالی است و باید دانشگاه تهران و تربیت مدرس این کار را بکنند و دستور داد که هفتهای یکبار برای پیگیری این کار با من جلسه گذاشته شود، الان یکسال گذشته و یکبار هم جلسهای نبوده و کسی ما را دعوت نکرده است.
همه جای دنیا راه حل مسائل و مشکلات را ارجاع میدهند به دانشگاهها، مشکلات کشور را ارجاع بدهید به دانشگاههای کشور، دانشگاههایی مانند صنعتی شریف، امیرکبیر، تربیت مدرس، تهران، دانشگاه شیراز و اصفهان، ما جواب مشکلات کشور را ارائه میدهیم
اگر قرار است تورم مهار شود، تولید رشد کند، مهار تورم و رشد تولید که شعار امسال هم هست یا جشن تولید که شعار ۱۴۰۱ بوده یا اصلاح الگوی مصرف شعار سال ۸۸ یا نوآوری و شکوفایی شعار سال ۸۷ یا دفاع از تولید ملی شعار ۹۷ یا رونق تولید شعار سال ۹۸ یا …. اینها چطوری امکانپذیر است، میشود رفت در اتاقهای بسته و چهارتا آدم سیاسی دور هم بنشینند و تولید و دانش بنیان و اشتغالزایی از این جلسه بیرون بیاید؟ همه جای دنیا راه حل این مسائل و مشکلات را ارجاع میدهند به دانشگاهها، این مشکلات را ارجاع بدهید به دانشگاههای کشور، دانشگاههایی مانند صنعتی شریف، امیرکبیر، تربیت مدرس، تهران، دانشگاه شیراز و اصفهان، ما جواب این مشکلات را ارائه میدهیم.
زمانی که مقام معظم رهبری موضوعی را به عنوان شعار سال اعلام میکنند، انتظار ما دانشگاهیان این نیست که بقیه مسؤولین مجدداً همان را تکرار کنند، مقام معظم رهبری در این زمینه خط مشی تعیین و اهمیت موضوع را بیان میکنند. انتظارمان این است مسؤولین اجرایی مطالب را به دانشگاهها منتقل کنند و از آنها کمک بگیرند.
در خارج از کشور هیچ موضوع مهم کشوری همینجوری در اتاقهای دربسته سازمانهای برنامه و بودجه درنمیآید، این مباحث در مراکز تحقیقاتی و دانشگاهها پخته میشود و سپس اقدام میکنند. امسال سال مهار تورم است، آیا تورم مهار شد؟ شما نمیدانید اما من میدانم، این سوال را ارجاع دهید به دانشگاه تربیت مدرس، ما در عرض ۳ ماه فرمول و چند راه حل مهار تورم را با استفاده از متخصصان دانشگاههای تهران، شریف، علامه و تربیت مدرس ارائه میدهیم و بعد راهحلها را با مسوولان اجرایی هماهنگ میکنیم، تجربیات اجرایی آنها را وارد علم و علم را وارد تجربههای اجرایی آنها میکنیم و راه حل ارائه میدهیم.
این مشکلات با فکر یک نفر حل نمیشود، چه بلایی دارد بر سر ارزش پول ملی ما که اساس این تورم است، میآید؟ چه باید بکنیم که ارزش پول ملی ما بیشتر از این سقوط نکند؟ راه حل آن چیست؟ اگر در اتاقهای دربسته قرار بود به نتیجه برسند که تا حالا رسیده بودند.
حل مشکلات کشور امکان پذیر است، این امکان وجود دارد که طی یک سال، یک سال و نیم برابری دلار با ریال ۲۵ هزار تومان بشود. کار را بدهید به دانشگاه تربیت مدرسها تا بگوییم چطور امکانپذیر است
برای هر مطلبی در هر سازمان اجرایی یک مرکز تحقیقاتی ایجاد کردیم، به نظر من اشتباه است و مراکز تحقیقاتی این سازمانها باید به دانشگاهها منتقل شوند، هرجایی برای اینکه شویی از علم داشته باشند، یک مرکز پژوهشی زدند، آنها که نمیتوانند مغایر با سیاستهای رؤسایشان چیزی بگویند، از قبل مشخص است که از این نوع پژوهشها چی درمیآید، همینی که الان درآمده. باید موارد را به دانشگاههای مستقل بدهند که زیرمجموعه آن جریانات اجرایی نیستند.
همین جا من اعلام میکنم مطالب را اگر به دانشگاه تربیت مدرسها منتقل کنید به سرعت جوابهای خوب درمیآید، شدنی است، حل مشکلات امکان پذیر است، این امکان وجود دارد که طی یک سال، یک سال و نیم برابری دلار با ریال ۲۵ هزار تومان بشود. بدهید به دانشگاه تربیت مدرسها تا بگوییم چطور امکانپذیر است.
آنهایی که میگویند نمیشود، نمیتوانند. من کاراتهبازم و در وزنه برداری هم مدتی عضو هیات مدیره فدراسیون وزنه برداری بودم، من نهایت وزنهای که در این سن بزنم که کمرم درد نگیرد ۵۰ یا ۶۰ کیلو است، پس میگویم نمیشود ۲۰۰ کیلو را زد، رضا زاده را بیاورید تا وزنه بزرگ بزند، برای وزنه بزرگ آدم بزرگ بیاورید، مجموعههای بزرگ برای مطالب و مشکلات بزرگ نیاز است، آنهایی که میگویند، نمیشود، کوچک هستند، بلد نیستند. ما وزیر اقتصاد، رئیس بانک مرکزی و وزیر صمتی میخواهیم که بگویند میشود و راهحل ارائه کنند.
به من بگویید دولت تا این زمان برای مهار تورم و بهبود معیشت مردم چه برنامهای دارد؟ برنامه دولت فعلی و دولت قبلی برای اینکه ارزش پول را بالا ببرند چیست؟ در دولتهای قبلی چه کسی گفت سیاست ما این است که ارزش پول ملی را بالا ببریم و راهحلهایمان، این است؟ من که نشنیدهام، شما اگر شنیدید بگویید، بسیاری از مطالب ما به نابرابری ارزش ریال و دلار برمیگردد. به نظر بنده این موضوع شدنی و امکانپذیر است. این موضوع افرادی مانند فرهاد دانشجو و کسانی که به خوبی اقتصاد را میدانند، میخواهد.
در دانشگاههای کشور انسانهای قوی و ساختارهای بسیار قوی وجود دارد که متأسفانه به آنها رجوع نمیکنیم. منتظر ماندهایم انسانهای قوی بگویند ما هستیم و بعد وقتی میگویند ما هستیم، میگویند ببینید چقدر خودخواه هستند. خودخواه نیست، می داند که میتواند و میگوید انجام میدهم. امتحانش کنید. مشکل را به دانشگاه تربیت مدرس بدهید، ببینید میتوانیم یا نمیتوانیم. اصلا مگر مشکلی هست که برای بشریت خلق شده و راهحل را خداوند خلق نکرده باشد؟ ما باید راهحل را کشف کنیم و شدنی است. به دانشگاهها اطمینان کنید و پول بیشتری هزینه کنید.
مواد خوراکی میآید گمرک آنقدر میماند که خراب میشود و میریزیم دور در حالی که کشور به آن نیاز دارد، این چه مشکلی است که نمیتوانیم آن را حل کنیم؟ حل این مشکل برای ما آدمهای علمی مثل آب خوردن است. آنچه که برای برخی سیاسیون خیلی گنده است، برای ما آدمهای علمی مثل آب خوردن است
چندسال است ما میشنویم که ماشینهای متعددی در گمرک خوابیدهاند که ترخیص نمیشوند، از آمبولانس تا کامیون، مسؤولان میروند آنجا و میگویند باید بشود، 2 ماه هم فرصت میدهند، ۴ ماه دیگر هم فرصت میدهند.
مواد خوراکی میآید گمرک آنقدر میماند که خراب میشود و میریزیم دور در حالی که کشور به آن نیاز دارد، این چه مشکلی است که نمیتوانیم آن را حل کنیم؟ حل این مشکل برای ما آدمهای علمی مثل آب خوردن است. آنچه که برای برخی سیاسیون خیلی گنده است، برای ما آدمهای علمی مثل آب خوردن است و حتی خندهمان میگیرد که چگونه است سیاسیون ما نمیتوانند، این مشکل را حل کنند، جنسی آنقدر در گمرک میماند که خراب میشود و میریزند دور در حالی که کشور به آن نیاز دارد!
آدمی که این کالا را دارد و نمیآید ترخیص کند، چه منفعتی میبرد؟ کجای این سیستم بروکراسی ما اجازه میدهد او وقتی جنسش در گمرک بخوابد منفعت ببرد؟ چگونه است که اگر ۱۰ سال جنسی بماند و خراب هم بشود و بریزیم دور او ضرر نمیکند، چرا؟ مثلا ارز ۴ هزار و ۲۰۰ تومانی گرفته، در هر دلار حدود ۴۰ هزار تومان سود کرده آن ۴ هزار و ۲۰۰ تومانی اصلا نباشد هم برایش مهم نیست.
پایان پیام/