قدردانی 400 ساله بِنیها از چشمهای که به عشق ابوالفضل(ع) جوشید
قدردانی 400 ساله بِنیها از چشمهای که به عشق ابوالفضل(ع) جوشید چشمه شهر خشک شده بود، زمینهای کشاورزی تشنه و اهالی مستاصل شده بودند. مردم شهر برای استمداد از حضرت عباس(ع) عََلَمهای شهر را تا سر چشمه میبرند و روضه ابوالفضل میخوانند…
خبرگزاری فارس چهارمحال و بختیاری، نرجس سادات موسوی| شب از نیمه گذشته و جمعیت یکی یکی اضافه میشد، با اینکه همه موکبها آتش روشن کرده بودند و چایشان به راه بود اما خنکای آب توی صورت میخورد و لرز به جان آدم میانداخت.
من ترک نیستم ولی در آن شرایط دلم میخواست ترک بودم، مداحان چنان با سوز روضه میخواندند که بیوقفه اشک میریختم با اینکه چیزی نمیفهمیدم. انگار هر چه مصیبت بود توی نوای ترکی ریخته بودند، همه یکصدا زجه میزدند و مویه میکردند.
مگر یک نوزاد چند قطره آب میخورد؟
صدای گریههای بیرمق کودکان از درون خیمهها خون به جگر عمو کرده بود، عباس(ع) تحمل نداشت جگرگوشههای برادر را بیتاب ببیند از مادرش امالبنین خوب یاد گرفته بود که باید جانش را برای حسین و فرزندانش بگذارد، گریههای رقیه و علیاصغر خنجر به قلبش میکشید. لبهای همه ترک خورده اما ق..