دوستش داشتم، خیلی …+ فیلم
دوستش داشتم، خیلی …+ فیلم «مادرجان! راز این انارهای توی کاسه جلوی قاب عکس پسرت را به من نمی گویی؟» همه چیز با همین سئوال از نو شروع می شود، آن هم درست وقتی گفتگو با مادری که عاشق انار و انار دانه کردن است به پایان رسیده اما ناگهان جمله ای می گوید که میخکوب میشوی…
گروه جامعه؛ نعیمه جاویدی: این روزها فیلم کوتاه ۱۰۰ ثانیه ای در فضای مجازی پربازنشر و به اصطلاح ادبیات رایج این فضا، «وایرال» شده است. ویدئویی که من را می برد به چند سال قبل به گفتگویی که با مادر یکی از شهدای بهمن ۱۳۵۷ داشتم. همان مادری که همه حرف هایش رنگ و بوی انار داشت حتی چیدمان خانه اش. توی یک کاسه بلور را پر از انار کرده و گذاشته بود مقابل عکس فرزند شهیدش. یک دامن، انارهای نیمه خشکیده و چیده شده از درختی در کاشان! کاسه ای که راز قشنگی داشت برای خودش. این روزها که این ویدئوی ۱۰۰ثانیه ای با آن جمله طلایی «دوستش داشتم خیلی…» مدام دست به دست می شود دوباره یاد آن جمله ناب مادر شهید فلفلیان در ذهنم زنده می شود؛ همان جمله که راز آن کاسه انار را فاش کرد.
مادر شهید فرامرز فلفلیان / راز کاسه انار
وقت من مال فرامرز است…..