رسانه‌های بیگانه و جنگ غزه؛ وقتی یک برابر یک نیست

رسانه‌های بیگانه و جنگ غزه؛ وقتی یک برابر یک نیست

از نظر رسانه‌های غربی و شاخه‌های فارسی‌زبانشان، باید فلسطینی‌ها مردمی «درنده‌خو و غیرمتمدن» نشان داده شوند که نه تنها زندگی «زیبا و متمدنانه» اسرائیلی‌ها را با «عملیات تروریستی» خود مختل کرده‌اند، بلکه به هموطنانشان نیز رحم نمی‌کنند.

رسانه‌های بیگانه و جنگ غزه؛ وقتی یک برابر یک نیست

فارس پلاس؛ دیگر رسانه‌ها – ایرنا نوشت: جنگ در طول تاریخ، اگرچه لااقل از سوی یک طرف منازعه در راستای احقاق حقی گریزناپذیر و تنها راه باقی‌مانده برای تغییر وضعیتی تحمل‌ناپذیر اعلان و تفسیر شده، ولی ناگزیر مصائبش را بر سر غیرنظامیان آوار کرده است. همین مصائب از مهم‌ترین مبانی طرح دکترین‌های پرهیز از جنگ در تاریخ اندیشه سیاسی و روابط بین‌الملل بوده است. با این حال و در عالم واقع، گاهی جنگ تنها راه مقابله با متجاوز است و در این میان و با وجود رعایت قواعد جنگی، پرهیز قطعی از وارد آمدن تلفات به مردم غیرمسلح ممکن نیست.

در جنگی که در آن قواعد پذیرفته‌شده منازعات زیرپا گذاشته شود، میزان آسیب به مردم غیرمسلح و شهروندان غیرنظامی به مراتب افزایش می‌یابد. در جنگ اخیر سرزمین‌های اشغالی، به اذعان بسیاری از ناظران، در موارد بسیاری قوانین و اصول‌پذیرفته شده جنگی نقض شد؛ نتیجه تصاویر دردناکی از تلفات پرشمار غیرنظامیان و جنایت‌هایی است که در رسانه‌ها بازتاب داده شد و جان و روان میلیون‌ها نفر را در سراسر جهان به درد آورد.

این تصاویر اگرچه در رسانه‌های جهان به طور گسترده بازتاب یافت، ولی اغلب رسانه‌های غربی به صورت متوازن و بی‌طرف مصائب ۲ طرف جنگ را به تصویر نکشیدند. در قیاس میان پوشش اخبار مرتبط با آسیب دیدن غیرنظامیان در طرف اسرائیلی و فلسطینی (با توجه به نسبت و حجم تلفات)، کفه ترازو آشکارا به سمت اولی سنگینی کرد. چند و چون انتشار اخبار جنگ غزه در رسانه‌های خارجی فارسی‌زبان هم تابعی از رسانه‌های غربی بود. در ادامه این گزارش مصادیقی از یک بام و دو هوای این رسانه‌ها را در پوشش جنایات جنگی و قربانیان بررسی می‌کنیم.

دفاع مشروع فلسطین و عبور خونبار صهیونیست‌ها از خطوط قرمز حقوق و هنجارهای بین‌المللی

بی‌توجهی جامعه بین‌الملل به تجاوزهای مزمن تل‌آویو به سرزمین‌ فلسطین از طریق توسعه شهرک‌سازی، اصرار بر اعمال انواع فشارهای غیرانسانی بر فلسطینی‌ها و روند عادی‌سازی روابط با تل‌آویو از سوی برخی دولت‌های عربی در سایه نادیده گرفتن حقوق و مطالبات مردم فلسطین همزمان با محاصره طولانی مدت غزه، وقایع روز ۱۵ مهرماه را رقم زد؛ وقایعی که در چارچوب نظریه «انباشت وقایع در توسل به دفاع مشروع بین‌المللی» قابل تحلیل است. این نظریه بیانگر مجموعه‌ای از وقایع جزئی است که با هم جمع شده‌اند تا اینکه به آستانه تخاصم مسلحانه می‌رسند. ضمن اینکه از منظر حقوق بین‌الملل، دفاع مشروع زمانی مجاز است که ضرورت داشته باشد؛ به این معنی که دفاع مشروع زمانی می تواند انجام شود که راه های دیپلماتیک و غیرنظامی جهت رفع تجاوز وجود نداشته باشد. وجود همه این موارد، عملیات روز ۱۵ مهرماه «طوفان الاقصی» را زمینه‌سازی کرد.

اقدام حماس در رسانه‌های خارجی فارسی‌زبان اما به مانند رسانه‌های غربی، «نامشروع»، «وحشیانه»، «متجاوزانه»، «تروریستی» و … خوانده شد. رسانه‌های معاند تقبیح عملیات حماس و حمایت از اقدامات رژیم صهیونیستی را با تاکید بر گزاره‌های چون «حق تل‌آویو برای دفاع از خود» در دستور کار قرار دادند. این رسانه‌ها بدون اشاره به مساله محاصره طولانی مدت غزه و حقوق پایمال شده مردم این منطقه، مبارزات حماس را «تجاوزکارانه» جلوه داده و این گروه را مسئول جنگ معرفی کردند. رسانه‌هایی چون ایران اینترنشنال به طور گسترده از این عنوان استفاده کرده و از عملیات این گروه علیه مواضع صهیونیست‌ها به عنوان «حمله تروریستی» یاد کردند.

در همین راستا، انتشار گسترده تصاویر و گزارش‌هایی از عملیات غافلگیرانه حماس از همان ابتدا در دستور کار این رسانه‌ها قرار گرفت. اسیر و کشته شدن برخی یهودیان در یک جشنواره موسیقی در نزدیکی دیوار حفاظتی غزه، مهمترین سندی بود که این رسانه‌ها برای اثبات ادعای خود به آن متوسل شدند. همچنین ادعاهای غیر مستندی چون «سر بریدن نوزادان اسرائیلی توسط شبه نظامیان حماس، کشتار غیرنظامیان، رفتار وحشیانه با اسیران و …» در رسانه‌های مورد نظر برجسته شد. با وجود اثبات دروغین بودن این ادعاها، تصویری از تکذیب در رسانه‌های بیگانه انعکاس نیافت.

حامیان تل‌آویو هم با استناد به ماده ۵۱ منشور ملل متحد، حملات این رژیم علیه مواضع فلسطینی را ذیل «دفاع مشروع» توجیه کردند، بدون توجه به اینکه بر اساس قواعد بین‌المللی، در دفاع مشروع، تنها دفاع از خود و دفع حمله طرف مقابل مجاز است، نه حمله به مواضع غیرنظامی کشور مقابل، مانند آنچه در مورد بیمارستان «الاهلی» روی داد.

جنایت در بیمارستان الاهلی به اندازه‌ای هولناک و بزرگ بود که حتی رسانه‌های حامی تل‌آویو هم نتوانستند بر آن سرپوش بگذارند. آنچه در این ارتباط در این رسانه‌ها رخ داد، به اصطلاح مدیریت این خبر بود. رسانه‌های معاند، به جای پرداختن به ابعاد انسانی این فاجعه، با استفاده از تکنیک «تحریف»، اصل ماجرا را رها کرده و این محور جعلی را (آن هم بدون هیچ سند و مدرکی) برجسته کردند که حمله به الاهلی، کار خود گروه‌های فلسطینی و نه صهیونیست‌ها بوده است. غالب جریان خبری رسانه‌های معاند در این ارتباط، به این سمت هدایت شد که «حمله به بیمارستان، کار اسرائیل نیست».

در نتیجه چنین همکاری‌ها و لاپوشانی‌هایی از سوی رسانه‌های حامی تل‌آویو، صهیونیست‌ها همچنان اماکن غیرنظامی در غزه را هدف قرار می‌دهند و به کسی هم پاسخگو نیستند. این در حالی است که در جنگ، انهدام ساختمان‌ها و تأسیساتی که در آن ها افراد غیرنظامی زندگی می‌کنند، به منظور ضربه زدن به دشــمن و ایجاد اختلال در رونــد امور آنان، عملی خلاف اخلاق و ممنوع است. در این میان، منع یورش مسلحانه به اماکنی مانند مدارس، بیمارستان‌ها، وسایل حمل و نقل و همچنین هدف‌های نظامی که در مجاورت اماکن غیرنظامی قرار دارند، آشکار است؛ این‌ها هنجارهای بدیهی بین‌المللی است که در برنامه‌های تحلیلی و تفسیری رسانه‌های یاد شده عملا جایی ندارد مگر در مقام توجیه و انکار.

تفاوت در واحد شمارش صهیونیست‌ها و فلسطینی‌ها!

رویکرد رسانه‌های خارجی فارسی‌زبان، مانند بسیاری از رسانه‌های آمریکایی و اروپایی، به شهروندان اسرائیلی و فلسطینی، نمود بارز یک بام و دو هوا است. این رسانه‌ها می‌کوشند در لفافه گزارش‌های خود، برای تک تک صهیونیست‌ها ارزش فردی قائل باشند. در برابر، نگاه این رسانه‌ها به فلسطینی‌ها این گونه نیست. فلسطینی‌ها در رویکرد غالب این رسانه‌ها، گروه‌هایی با ارزش انسانی پایین‌تر از حدی که فرد «به ما هو» و «قائم به ذات»، ارزش وجودی داشته باشد نگریسته می‌شود.

از روزهای نخست جنگ، رسانه‌های معاند گزارش‌های متعددی در مورد افراد مختلف اسرائیلی از جمله خانواده اسرا یا کشته‌شدگان، سربازان، شهروندان عادی و … منتشر کردند؛ گزارش‌هایی که با هدف ایجاد فضای عاطفی برای حمایت از رژیم صهیونیستی تهیه شدند. گویا اسرائیلی‌ها آدم‌هایی هستند متمدن و با همه عواطف انسانی که فلسطینی‌ها «وحشیانه» به آنها حمله کرده و زندگی زیبایشان را مختل کرده‌اند.

به عنوان نمونه بی بی سی در گزارشی که از «پذیرایی یک مادربزرگ اسرائیلی در محاصره از مبارزان اسرائیلی متجاوز به خانه‌اش با چای و بیسکوییت» منتشر کرد، تلاش کرد با مهربان و با احساس نشان دادن اسرائیلی‌ها، لایه‌های پنهان ذهن مخاطب را هدف قرار داده و به نوعی به نفع تل‌آویو همدلی ایجاد کند. شبکه من و تو هم با انتشار ویدیویی از مکالمه تصویری یک سرباز اسرائیلی با خانواده‌اش در روز نام‌گذاری فرزندش در شبکه‌های اجتماعی و دعا خواندن او، فضایی احساسی ایجاد کرده و همین خط خبری را پیش برد.

در طرف مقابل، این رسانه‌ها نه تنها مسائل انسانی را در مورد مردم غزه لحاظ نکردند و آنها را به عنوان گروهی غیرمتمدن معرفی کردند، بلکه با ترویج این نگاه، رژیم صهیونیستی را به حمله بیشتر به مواضع فلسطینی تشویق و تجاوزارت این رژیم را توجیه کردند. اگر فاجعه‌ای که در بیمارستان الاهلی اتفاق افتاد، در سمت اسرائیلی رخ داده بود، همین رسانه‌ها به این راحتی کوتاه نمی‌آمدند و تا مدت‌ها در مورد ابعاد انسانی آن گزارش تهیه می‌کردند و با اشک و آه در مورد تک تک آسیب دیدگان و خانواده‌هایشان گزارش می‌دادند، اما این رسانه‌ها به راحتی و آرام از کنار چنین خبرهایی که به زیان طرف اسرائیلی است می‌گذرند. گویا این رسانه‌ها پروتکلی دارند که جنایات صهیونیست‌ها و رنج و وضعیت بغرنج مردم غزه را بازتاب ندهند. در برابر، طی این مدت، گزارش‌های متعددی در مورد افراد و شهروندان اسرائیلی منتشر شد؛ گزارش‌هایی نرم با جنبه‌های اجتماعی که می‌خواهد مخاطب را به قلب زندگی یک شهروند رژیم صهیونیستی برده و از نظر ذهنی مخاطب را با او و حاکمیت جعلی متبوعش بر علیه مردم غزه همراه کند. به نظر می‌رسد نگاه این رسانه‌ها به مردم فلسطین، به اصطلاح فله‌ای است و جان همه فلسطینی‌ها از نظر آنها به اندازه جان یک صهیونیست ارزش ندارد.

در دنیایی که حضور افراد در صحنه همه رخدادهای مهم غیرممکن است، این رسانه‌ها هستند که گوش و چشم مخاطبند. اما این چشم و گوش، مدت‌ها است درست و بی‌طرفانه کار نمی‌کند. بخش مهمی از رسانه‌های جهانی مستقل نیستند و برای تامین منابع مورد نیاز خود، چشم به دست حامیان مالی و سیاسی دارند. بر این مبنا، رسانه‌ها با تکنیک‌های مختلف خبری، روایتی مطلوبِ خود و جهت‌دار از رخدادها به مخاطب ارائه می‌دهند. این، داستانِ روایتگری اغلب رسانه‌های غربی و بخش فارسی آنها در خصوص بحران غزه است.

از نظر سیاستگذاران و حامیان مالی این رسانه‌ها، باید فلسطینی‌ها مردمی «درنده‌خو و غیرمتمدن« نشان داده شوند که نه تنها زندگی «زیبا و متمدنانه» اسرائیلی‌ها را با «عملیات تروریستی» خود مختل کرده‌اند، بلکه به هموطنانشان نیز رحم نکرده و با عملیات‌هایی چون منفجر کردن بیمارستان، اهداف «شرورانه» خود را پیش می‌برند.

در این میان با طرح موضوعات ثانویه، پرسش‌های مبنایی مانند «استعمارگران غربی به چه حقی سرزمین مردم فلسطین را به صهیونیست‌ها برای موطن‌سازی پیشکش کردند؟»، «اشغالگری و تاسیس رژیم صهیونیستی بر چه مبنای حقوقی، سیاسی و انسانی صورت گرفته است؟»، «چرا جنایات و سیاست‌های توسعه‌طلبانه این رژیم متوقف نمی‌شود؟» یا «چرا فلسطینی‌ها به رغم فرایندهای عادی‌سازی با این رژیم مبارزه می‌کنند؟» در این رسانه‌ها فراموش و کتمان می‌شود.

پایان پیام/غ

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *