آر پی جی!(گفت و شنود)

آر پی جی!(گفت و شنود)

درد برخی از مدعیان اصلاحات این است که چرا مدیر مسئول کیهان مانع ترور خاتمی شده است! مگر یادتان رفته که «‌طرح عبور از خاتمی‌» را داده بودند؟ مگر یادتان رفته که همصدا با نشست استنفورد، خاتمی را گورباچف می‌نامیدند؟! و مگر یادتان رفته رسماً و با بی‌ادبی او را اردک لنگ! لقب داده بودند؟!

فارس‌پلاس؛ دیگر رسانه‌ها- کیهان نوشت: گفت: خنثی کردن نقشه ترور خاتمی توسط مدیر مسئول کیهان بدجوری برخی از مدعیان اصلاحات و مخصوصاً یار غار یکی از مفسدان اقتصادی را عصبانی کرده است و از عامل ترور که بیچاره ده‌ها مشکل دارد سوءاستفاده کرده و یک مشت دروغ به او دیکته کرده‌اند!

گفتم: ولی تمام ماجرایی که مدیر مسئول کیهان در مصاحبه با فارس گفته است، هم مضبوط است و هم مکتوب.

گفت: البته می‌دانند که آن موارد را نمی‌توانند انکار کنند چون اسناد ضبط شده آن موجود است ولی از قول آن بنده خدای گرفتار نوشته‌اند که تصمیمش برای ترور را قبل از مدیر مسئول کیهان با مسئول سپاه حفاظت هم مطرح کرده بود!

گفتم: این هم ترفند خطرناک و البته ناشیانه صاحب روزنامه اعتماد و افراد پشت صحنه اوست! زیرا معنای این سخن که به آن بنده خدا دیکته کرده‌اند این است که سپاه حفاظت را به ترور خاتمی متهم کنند! وگرنه چرا همان وقت دستگیرش نکرده‌اند؟! و فقط بعد از گزارش مدیر مسئول کیهان دستگیر شده بود؟!

گفت: از صاحب روزنامه اعتماد که مقالات بی‌بی‌سی فارسی را با تغییر نام نویسنده چاپ می‌کرد (رابطه با شبکه بی‌بی‌سی‌) و از شهرام جزایری در سال ۸۱ مبلغ ۲۵۰ میلیون تومان رشوه گرفته بود و… چه انتظاری می‌رود؟!

گفتم: سال ۸۱ قیمت سکه ۷۰ هزار تومان بود و مبلغ کلان ۲۵۰ میلیون تومان قیمت ۳۵۷۰ سکه بود و امروز قیمت سکه ۲۸ میلیون تومان است. حالا ببین در مقایسه با امروز، چه پول کلانی از شهرام جزایری گرفته است؟!

گفت: درد برخی از مدعیان اصلاحات این است که چرا مدیر مسئول کیهان مانع ترور خاتمی شده است! مگر یادت رفته که «‌طرح عبور از خاتمی‌» را داده بودند؟ مگر یادت رفته که همصدا با نشست استنفورد، خاتمی را گورباچف می‌نامیدند؟! و مگر یادت رفته رسماً و با بی‌ادبی او را اردک لنگ! لقب داده بودند؟!… اگر از اقدام مدیر مسئول کیهان در خنثی کردن نقشه ترور ایشان عصبانی نبودند باید از اقدام او برای خنثی کردن نقشه ترور استقبال می‌کردند!

گفتم: در مراسم خواستگاری مادر داماد به مادر عروس گفت؛ کبریت دارید؟ داماد می‌خواهد مواد مصرف کند! پرسید؛ معتاد است؟

گفت؛ در زندان معتاد شده است! پرسید؛ مگر خلافکار هم هست؟ گفت؛ دزدی کرده بود به زندان افتاد! مادر عروس از جا بلند شد!

مادر داماد پرسید می‌روید کبریت بیاورید؟ گفت؛ می‌روم آر‌پی‌جی بیاورم تا پسر همه کاره‌ات را لت و پار کنم!

پایان پیام/ت

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *