امیرغدیر| جشن ۴۰ ساله در خانه اجاره‌ای با تابلوی ورود آزاد!

امیرغدیر| جشن ۴۰ ساله در خانه اجاره‌ای با تابلوی ورود آزاد!

۴۰ سال است خانواده خدابخشی میزبان مهمانان امیرالمومنین هستند. آشنا و غریبه، فامیل و غیر فامیل. گویی که غدیر را به نام‌شان زده باشند. همه جور آدمی هم در میهمانی شان دیده می‌شود از معتاد کارتن خواب و فروشنده مترو تا دکتر و مهندس. از بی‌حجاب و کم حجاب تا با حجاب و مذهبی!

امیرغدیر| جشن ۴۰ ساله در خانه اجاره‌ای با تابلوی ورود آزاد!

گروه زندگی؛فاطمه زهرا نصراللهی: ماجرا از قبل تولد او آغاز شده بود. همان زمانی که کله سحر در به صدا در آمد و مهمان‌ها خیلی اتفاقی و بدون شناخت قبلی دسته جمعی، برای تبریک عید آمدند و گفتند:‌حاج آقا ما آمدیم عید دیدنی! تنها کاری هم که خانم خانه توانسته انجام دهد، چپاندن رختخواب‌ها به گوشه‌ای و روشن کردن زیر کتری بود. این ماجرا به همین منوال ادامه پیدا کرد و سایه گرم مهمان‌ها از لابه لای در خانه سنندج‌شان گذر کرد و به کوچه بن‌بست ارومیه‌شان سرک کشید و در محله‌ چاقوکشای فردیس رد شد و حالا هم چند سالی است ماجرا در خانه تهران این خانواده نفس می‌کشد. در یک خانه اجاره‌ای و قدیمی، اما گرم و صمیمی و مهمان‌نواز.

چند دهه‌ای است که این خانواده هرجایی که باشند از مهمانان امیرالمومنین میزبانی می‌کنند و در خانه‌شان به روی همه باز است. کوچک و بزرگ. آشنا و غریبه. فامیل و غیر فامیل. گویی که غدیر را به نام‌شان زده باشند. دخترشان هم میراث دار خانواده برای برپایی این مراسمِ با شکوه است. مراسمی که دوست و آشنا و فامیل و غریبه را کنار هم جمع کرده است و عشق به علی شده است گره گشای زندگی‌شان. همه جور آدمی هم در آن دیده می‌شود از معتاد کارتن خواب و فروشنده مترو تا دکتر و مهندس. از بی‌حجاب و کم حجاب تا با حجاب و مذهبی!

اینجا همه مثل هم هستند و تمام سال به انتظار می‌نشینند تا غدیر برسد. از مهمان گرفته تا میزبان. هرچه نباشد صاحبخانه به سفره‌داری مشهور است و ۴۰ سالی است به عشق علی به مهمانانش خدمت می‌کنند.این عید برایشان بزرگترین عید است و همه هم و غم‌شان پذیرایی از مهمانان علی(ع) است. «با سیده طیبه خدابخشی» دختر این صاحبخانه سفره‌دار به گفت‌وگو نشستیم تا برایمان از سختی‌ها و شیرینی‌ها و برکات این مهمانی بزرگ بگوید.


*عکس‌ها تزیینی است.

*یک توفیق اجباری و ۴۰ سال سفره‌داری که به نام زده شد!

با بانو خدابخشی هم کلام می‌شویم. دختری که از کودکی با عشق علی بزرگ شده است و حالا برای خود خانمی شده و صاحب سه فرزند قد و نیم قد است. از او می‌پرسیم چه شد که خانوادگی دست به پذیرایی از مهمانان غدیر زدید، از کجا شروع شد؟ می‌گوید: «این ماجرا برمی‌گردد به سال ۱۳۶۳ که من هنوز به دنیا نیامده بودم. پدرم هم نظامی است و شغلش ایجاب می‌کرد که هر چند وقت یکبار کوچ کنیم. در آن سال‌ها که جنگ بود، پدر و مادرم برای دفاع از کشور به سنندج رفته بودند. مادرم همیشه برایمان تعریف می‌کند که میزبانی از مهمانان غدیر از همان اولین سال زندگی‌مان آغاز شد و حالا هم که ۴۰ سال از آن گذشته، ادامه دارد.
همه چیز از روزی شروع شد که کله سحر زنگ خانه‌ را زدند. مادر و پدر خواب بودند و مهمان‌ها اتفاقی دسته جمعی برای تبریک عید غدیر آمدند. مادر یک چشم خوابالودش به رختخوابی بود که وسط خانه به او دهن کجی می‌کرد و یک چشمش هم به یک عالمه همسایه و همکار و آشنا بود که برای تبریک غدیر به خانه ما آمده بودند. انگار با هم هماهنگ کرده بودند! مادرم فقط توانست رختخواب‌ها را گوشه و کناری بچپاند و با گرم ترین حالت ممکن از مهمان‌ها پذیرایی کند.

این غافلگیری باعث شد که برای سال بعد کمی آماده‌تر باشند و منتظر مهمانان بنشینند، اما باز هم تعداد مهمانان از تصورات‌شان بالاتر رفت. این برنامه چند سال به همین منوال گذشت و خانواده هر سال آماده‌تر برای پذیرایی از مهمان‌ها بودند. بعد از یکی دو سال از سنندج به یک شهر دیگر رفتیم و باز هم در خانه جدید همه اهل محل فهمیدند، پدر از خاندان سادات است و صبح‌های عید غدیر به سمت خانه ما می‌آمدند. ما شهر به شهر می‌چرخیدیم و این برنامه هم به طرز عجیبی اتفاق می‌افتاد که همه خودجوش به خانه ما می‌آمدند. حدود ۱۰ سال فقط دید و بازدید عید بود که مهمان‌ها می‌آمدند و کم‌کم پدرم تصمیم می‌گیرند، ناهار و پذیرایی مفصل‌تری را برای مهمان‌های عید غدیرشان تدارک ببینند. تا اینکه ما در سال ۷۰ به تهران و محل زندگی‌مان برگشتیم. مراسم غدیر هم شامل قصه‌هایی آموزنده از زندگی امام علی و قضاوت‌هایشان است و بعد دف زدن و مسابقات بزرگسال هم که همیشه داریم و سوالات چالشی در مورد امام علی و مسابقات تحرکی برای بزرگسال و خردسال داریم.»


۴ دهه‌ای است که خانواده خدابخشی از مهمانان امیرالمومنین میزبانی می‌کنند.

* در این مراسم نذر مهربانی می‌کنند!

خدابخشی از اولین سالی که تهران بودند و خانوادگی تصمیم جدی‌تری برای عیدغدیر می‌گیرند برایمان می‌گوید: « پدر و مادرم تصمیم گرفتند بخش های مهمانی غدیر را بیشتر کنند و برنامه مفصل‌تر شد و ناهار و مسابقات خانوادگی و نوحه‌خوانی و خطبه‌خوانی به میان آمد. در ابتدای این برنامه برای قوم و خویش دعوت‌نامه و کارت پستال می‌فرستادیم و با ترفندهای مختلف هم بچه‌ها را جذب کردیم. برای بچه‌ها کتاب‌ها یا اسباب بازی می‌فرستادیم و کم‌کم این بچه‌ها بودند که پدر و مادرشان را به مهمانی می‌آوردند. برخی اوقات بچه‌ها یک سال منتظر می‌مانند که روز عید غدیر بیایند خانه ما. این برنامه برای بچه‌ها رنگ و بو و فضای شادی دارد و دوستش دارند.»

این خانواده سفره دار با اینکه روز عید از صبح تا شب مهمان‌های جورواجور دارند، معتقدند که این مهمانی آن‌ها را خسته نمی‌کند! در این ۴۰ سال اگر پدر یا مادر هم نبودند باز هم مهمانی برپا بود و بچه‌ها و اقوام، خودشان را ملزم می‌دانستند که مراسم را برگزار کنند. یکبار مادر خانواده، دانشجوی شهر دیگری بود و عید غدیر با امتحان پایان ترمش همراه بود، اما خود فامیل‌ها مراسم را برگزار کردند. یک سال‌هایی هم پدر خانواده نبود و فامیل‌ها مهمانی را برگزار کردند. همه اقوام از خاله‌ها و عمه‌ها گرفته تا برخی از اقوام دور و همسایه هم خودشان را بخشی از این برنامه می‌دانند و برای کمک می‌آیند و از شب قبل همه خانه پدری جمع می‌شوند و برای تزئین و بادکنک آرایی و همراهی می‌کنند. برخی از افراد هم در این مراسم نذر می‌کنند که جزئی از مراسم باشند و در پذیرایی و رفت و روب کمک می‌کنند.


عید غدیر برای خانواده خدابخشی از عید نوروز هم بزرگتر و مهم تر است.

* معیار برای اجاره یک خانه جا شدن مهمانان عید غدیر بود

خانواده خدا بخشی در این سال‌ها مدام در حال کوچ بودند و خانه‌های زیادی عوض کردند و اولین آیتم این خانواده برای انتخاب خانه این بود؛ «آیا مهمانان غدیر در اینجا جا می‌شوند؟ اولویت آن‌ها برگزاری مراسم سالیانه‌شان بود و با گوشت و خون‌شان عجین شده بود و حتی یک وقت‌هایی که خانه‌شان جا برای پذیرایی نداشتند، از اول سال دغدغه داشتند و برنامه ریزی دراز مدت سالانه می‌کردند و با همسایه‌ها قرار می‌گذاشتند که خانه‌شان را در اختیار شان بگذارند. این خانواده مهمان‌نواز هنوز برنامه امسال‌شان تمام نشده دلشان برایش تنگ می‌شود. هر سال حدود ۱۵۰ تا ۲۰۰ نفر و حتی بیشتر مهمان دارند و در چند سال اخیر پارکینگ خانه را با اجازه ساکنین دیگر آپارتمان، میز و صندلی چیده‌اند و تجهیزات مهمانی بخش آقایان را در آن قسمت فراهم می‌کنند.

خدابخشی می‌گوید: «این عید از عید نوروز هم برایمان بزرگتر است و مدل زندگی ما را تعیین می‌کند و می‌گوید فلان خانه را نباید بگیرید. ۲۰ سالی است که خانه تکانی مادرم قبل از عید غدیر است و همه آدابی که برای عید نوروز هست را ما قبل از عید غدیر انجام می‌دهیم.»


در دوران کرونا که نمی‌توانستیم دور هم جمع شویم، خانواده خدابخشی به شیوه جدیدی جشن غدیر برگزار می‌کردند.

*حتی کرونا هم جلودار مراسم غدیر نبود

همه گیری ویروس کرونا را که یادتان می‌آید، دقیقا سال ۹۸ بود که همه به هم گوشزد می‌کردیم دور هم جمع نشوید تا خدایی نکرده مبتلا نشوید. این ویروس، برنامه غدیر خانواده خدابخشی را هم تحت تاثیر قرار داد و آن‌ها چندبار تصمیم گرفتند که این مهمانی را برگزار نکنند، اما دل در دل تک تک اعضای خانواده نبود که برنامه را به یک روش متفاوت برگزار کنند. پس با همفکری دست به یک ابتکار زدند و بسته‌های هدیه برای تک تک مهمان‌هایشان درست کردند. این بسته‌ها حاوی پودر کیک، شکلات، کتاب و اسباب بازی برای بچه‌ها بود و پسر خانواده هرکدام را از تهران گرفته تا کرج و قزوین پخش کرده است. در این پک‌های هدیه، اما یک مسابقه هم بود تا مهمان‌ها احساس نزدیکی بیشتری با هم کنند.

یک گروه در فضای مجازی توسط دختر خانواده زده شد و همه مهمان‌ها پاسخ مسابقه را داخل گروه می‌گذاشتند. همچنین مهمان‌ها موظف بودند با پودر کیک داخل بسته در روز عید غدیر کیک درست کنند و خانواده‌های درجه یک کنار هم جمع شوند و عکس را برایشان ارسال کنند و بهترین آن‌ها جایزه دریافت کنند. سال بعد هم که کرونا بود و این خانواده سفره‌دار نتوانستند مراسمی برگزار کنند باز هم همین برنامه انجام شد و این‌بار پودر ژله هفت رنگ هم برای مهمان‌ها فرستادند و در نهایت پدر خانواده به برندگان کارت هدیه ۲۰۰ هزار تومانی می‌فرستاد.
خدابخشی می‌گوید: «در این سال‌ها موانع زیادی برای برگزاری مراسم غدیر داشتیم مثلا یک سال خواهرم زایمان کرده بود و در خانه مادرم استراحت می‌کرد و شرایط گرفتن مراسم را نداشتیم، اما آن سال بیشتر از همیشه مهمان داشتیم و از ۵ صبح تا ۱۲ شب مهمان داشتیم.»


بچه‌ها مهمانان ویژه این جشن بودند که برایشان سرگرمی‌های جذابی تدارک می‌بینند.

*خدا روزی رسان است/ از یک جای عجیب و غریب پول جشن غدیر جور می‌شود

اما شاید برای شما هم سوال باشد که با وجود هزینه‌های زیاد مراسم‌های این چنینی چطور خانواده خدابخشی از پس خرج و مخارج برمی‌آمدند؟ آیا کمکی در این مورد داشتند؟ دختر این خانواده می‌گوید: «هزینه‌ها زیاد بود و در این ۴۰ سال یک وقت‌هایی دست‌مان خالی بود، اما از خیر مراسم نمی‌گذشتیم و تصمیم می‌گرفتیم مراسم را ساده‌تر برگزار کنیم، مثلا داخل خانه غذا بپزیم. یک وقت‌هایی هم دست‌مان بازتر بود و فیتیله مراسم را بالاتر می‌کشیدیم.

یکبار هم برادرم نوجوان بود و گله کرد؛ چرا باید با این گرانی مراسمی به این پر خرج و مخارجی برگزار کنیم. حداقل یک صندوق دم در بگذاریم و روی آن بنویسیم در حد توان‌تان به این مراسم کمک کنید! اما والدینم به شدت با او مخالفت کردند و گفتند خدا می‌رساند و هر طور شده باید بتوانیم در طول سال پول‌هایمان را پس انداز کنیم تا این مراسم را برگزار کنیم و واقعا هم خدا روزی رسان بود. همیشه هم پول این مراسم جور می‌شود. یک وقت‌هایی می‌گفتیم، هیچ پولی نداریم که بخواهیم مهمانی بگیریم، اما یک دفعه از یک جای عجیب و غریب یک جوری پولش جور می‌شد و دست‌مان خالی نمانده است. در طول سال چشم‌مان به عید غدیر است.»


جشن غدیر در مسئولیت پذیری خانواده خدابخشی تاثیر به‌سزایی داشت.

*سرگرمی های جشن غدیر برای بچه ها؛ نقشه گنج پشت مبل های خانه

اما این خانواده به خوش گذشتن بچه‌ها هم توجه ویژه ای داشتند، خدابخشی می‌گوید: «در مراسم‌ غدیر برای بچه‌ها هم برنامه ویژه داشتیم. مثلا یکی از مسابقات این بود که نقشه گنجی طراحی کردیم و در تکه‌ای از مراسم بچه‌ها گروه‌بندی شدند و به آن‌ها نقشه گنج دادیم و یک سوالاتی باید حل می‌کردند و جواب سوال مثلا عدد بود و دستور عمل بعدی این بود که به تعداد عدد جواب سوال قبلی قدم به سمت راست برو و به همین شکل بچه‌ها می‌رفتند و می‌رسیدند به سمت جایی که جایزه‌ها بود و مثلا در پشت مبل و این‌ها مانند قبیله‌های قدیمی هوراکشان می‌آمدند کنار مادرشان و کادوها را باز می‌کردند. کم‌کم بچه‌ها برای هم تعریف می‌کردند و جذب این مراسم می‌شدند.البته سال‌های اول برای بچه‌ها کتاب می‌فرستادیم تا بگوییم این مسابقه برای عید غدیر است و دعوت‌شان می‌کردیم، اما از سال‌های بعدی این بچه‌ها بودند که با قرار گرفتن در حال و هوای عید غدیر برای شرکت در مراسم بی‌تابی می‌کردند و به زور هم که شده پدر و مادرشان را با خود همراه می‌کردند.»

خدا بخشی که خودش دارای سه فرزند است از تاثیرگذاری مراسم غدیر بر آن‌ها می‌گوید: «بچه‌ها هر سال شوق و اشتیاق برای غدیر دارند. وقتی خودتان میزبان هستید، بچه‌ها در مناسبت‌ها حال و هوایی دیگر دارند و مسئولیت پذیرتر می‌شوند و جنس لذت و درگیر شدن‌شان یک چیز دیگر است. حس خوب را در آن‌ها می‌بینم و آن‌ها در حد خودشان به این مراسم کمک‌مان می‌کنند.»

* چرا اهل فامیل در عیدغدیر دعوت جشن عروسی را نمی پذیرند؟

خدا بخشی خاطرات زیبایی در توصیف مهم بودن جشن غدیر برایمان تعریف می‌کند. « یک بار یکی از اقوام مراسم عروسی خود را در روز عید غدیر برنامه ریزی کرده بود و حتی تالار و مهمان‌ها را هم رزرو کرده بود. معمولا کارت‌های دعوت را دو هفته قبل از عروسی پخش می‌کنند و تک تک مهمان‌ها وقتی کارت به دستشان رسید عذرخواهی کردند که نمی‌توانند در این مراسم حضور داشته باشند، چون می‌خواستند در مراسم غدیر ما باشند. به همین خاطر آن بنده خدا مجبور شد که مراسم را به بعدا موکول کند و خودش هم در مراسم ما شرکت کند!»

* از معتاد کارتن خواب تا فروشنده مترو هم در این جشن دیده می‌شوند

در این مهمانی آدم‌ها با اخلاقیات، عقاید و اعتقادات و پوشش‌های مختلفی به چشم می‌آیند. خدابخشی می‌گوید: « مهمانان ما از یک طبقه خاص نیستند، حتی معتاد کارتن خواب و فروشنده مترو هم در جمع‌مان داریم که حتی شده برای خوردن یک ناهار به مراسم ما می‌آیند در این خانه هم به رویشان باز است اما خدا را شکر یکی از معتادای میهمان مراسم ما چند سالی است ترک کرده است. نمی‌گوییم ما تاثیری گذاشتیم، اما به گفته خودش عشق به علی(ع) او را سر پا کرده است. این مهمانی رشته پیوند پدرمان به عنوان کسی که علم دین بر دوشش است را با اقوام و دوستی که هیچ نقطه اشتراکی با ما ندارند ثابت نگه داشته است و تاثیر به سزایی در مهر و محبت خانوادگی داشته است. یک خانواده گسترده در این برنامه شرکت می‌کنند.»


در این جشن همه‌کس اجازه حضور دارند.

*با حجاب و بی‌حجاب در یک قاب!/ عزیزترین میهمان جشن غدیر کیست؟

در این مراسم با حجاب و بی‌حجاب همه عشق به علی(ع) دارند و شرکت در آن را وظیفه خود می‌دانند. خدابخشی درباره یکی از این مهمان‌های ثابت این مراسم می‌گوید: «یکی از اقوام نزدیک‌مان شاید به هیچ چیزی اعتقادی ندارد و پوشش او جوری است که اگر کسی او را در مراسم غدیر ما ببیند، بگوید این چه نسبتی با چنین برنامه‌ای دارد؟ اما از نظر ما او عزیز‌ترین اتفاق این مراسم است که هر سال خودش پای ثابت است و چندتن از همکاران یا دوستانش را فامیل‌های دورتر را با خود می‌آورد و حس خوبی به همه داده است.»

* این مراسم کدورت‌ها را دور می‌کند/ آشتی کنان فامیلی در جشن غدیر خانه ما

درخت این جشن ۴۰ساله به قدری تنومند شده که حتی دل‌ها را به هم نزدیک کرده است؛ خدابخشی از تاثیرگذاری این برنامه بر دور ریختن کینه و کدورت برایمان خاطره جالبی می‌گوید: «در طول این ۴۰ سال بارها پیش آمده است که برخی از اقوام با هم قهر بودند، اما در این مراسم با هم آشتی کردند. مثلا یکبار دونفر را که از هم دل چرکین بودند به این مراسم دعوت کردیم. آن‌ها علی‌رغم اینکه می‌دانستند طرف مقابلی که از او دل خوشی ندارند هم در مراسم شرکت می‌کنند، باز هم به مراسم آمدند و این مراسم سبب شده آن‌ها با هم حرف بزنند و کدورت‌ها را کنار بگذارند.»

* شما هم دست به کار شوید

خدابخشی توصیه‌ای به مردم دارد و می‌گوید: «در این مراسم افراد رشد می‌کنند. شما از اول فکر نمی‌کنید که قرار است یک برنامه خفنی داشته باشید. ممکن است اول از این آغاز شود که یک جعبه شیرینی بخرید و به چند نفر زنگ بزنید و بگویید برای عید کنار شما باشند، همین کافیست خود به خود بزرگتر می‌شود و وقتی آن را امتداد می‌دهید، آدم‌هایی پیدا می‌کنید که همراهش باشند و کمکش کنند و اتفاقاتی در آن رقم بزنند. تجربه این مراسم غدیر به ما نشان داد که فقط باید شروع کنید و یک چیز کوچک را کم کم بزرگ کنید اما همیشه در آن باشید. اینجاست که اتفاقات خوب رقم می‌خورد.»

پایان پیام/

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *