برخی هنوز عقیده دارند آب خوردنمان هم به آمریکا مربوط است!
هنوز برخی از سیاسیون با تحلیلهای سادهانگارانه بر این باورند که به راستی آب خوردنمان هم به آمریکا مربوط است و با رابطه با آمریکا حتی مشکلات آبی و زیست محیطی کشور نیز حل خواهد شد.
فارسپلاس؛ دیگر رسانهها- الف نوشت: «آب مانند حساب بانکی است، شما میدانید به حساب بانکی خودتان چقدر واریزی و برداشت دارید، و چقدر برایتان باقی مانده است، آب مانند همین حساب بانکی است، وقتی میدانید بارش، تبخیر و نفوذ آب به منابع زیرزمین چقدر است، راحت میتوانید پیشبینی کنید که چقدر میتوانید برداشت کنید.
متأسفانه از سالهای ۱۳۷۰ به بعد برداشت ما از آبهای سطحی و زیرزمینی به مراتب بیشتر از میزان ذخیره آب بوده است، در نتیجه ما از ذخایر خوردیم، در حالیکه آب تمدن یک سرزمین است، حکومت اگر تصمیم بگیرد میتواند یک شبه مسائل سیاسی، اقتصادی، تورم را حل کند، یکسری تغییرات در سیاست خارجی و داخلی بدهد، آدمهای عاقلی بر سر کار بیایند، دو سه ساله مشکلات کشور حل میشود، اما شما اگر آب خودتان را از دست بدهید یک کشور ۷ هزار ساله را از دست دادهاید، قطعا مهمترین مسألهای که دولتها در این مورد آن اهمال و کمکاری کردهاند، مسأله آب کشور است.
مسائل سیاسی، کاهش درآمدهای خارجی ارزی، فشار بر تأمین غذا از منابع داخلی، اینها سبب شد ما حقوق بچههای فردای را در راستای توسعه پایدار فراموش کنیم. وقتی ما محدودیتهای سیاسی پیدا کردیم و به دلایل سیاسی تحریم شدیم، بدون توجه به سیاستهای توسعه پایدار به منابع داخلی فشار آوردیم.»
گوینده این اظهارات، معاون رئیسجمهور و رئیس سازمان محیطزیست در دولت گذشته است؛ اظهاراتی که سمت و سوی اصلی آن مربوط به بحران آب در ایران است که این معضل با فراست خاصی به تصمیم و اراده حکومت گره زده شده.
عیسی کلانتری میگوید «اگر حکومت بخواهد و با آمریکا رابطه برقرار کند، یک شبه! فقط یک شبه میتواند به معضلاتی که در تار و پود کشور ریشه دوانیده خاتمه دهد، صرف تصمیمگیری کافی است تا انواع بحرانهای اقتصادی و اجتماعی با ایران خداحافظی کند، رابطه با غرب برای خاتمه خشکسالی و پایان بحران آب کفایت میکند و در واقع «بهشت» انتظارمان را میکشد. اما پیشفرض تحقق این مسأله چیست؟ تصمیم حکومت، رابطه با آمریکا و حضور آدمهای عاقل!»
این تحلیل سادهانگارانه از زبان فردی بیان میشود که سالهای متمادی در مناصب گوناگون در دولتهای مختلف عهدهدار کرسی وزارت و معاونت بوده و در دولتی که گفتمان اصلیاش عادیسازی رابطه با غرب و رابطه با آمریکا بوده، این خواسته آنها محقق شده و هم با آمریکا تواق حاصل شده و هم به قول ایشان آدمهای عاقل بر سر کار بودهاند؛ آن هم نه دو سه سال، بلکه هشت سال و نتایج عملکرد آن پیش چشم ماست.
با چنین اظهاراتی میتوان پی برد که چرا در دولتهای مختلف و دارای رویکردهای متفاوت، بسیاری از مشکلات کشور حلنشدنی باقی میماند.
سیاسیون ایرانی در یک وضعیت تعلیقی و انتزاعی به سر میبرند که راه رهایی را جایی دیگر جستوجو میکنند؛ برخی از رابطه با غرب انتظار معجزه دارند و طرفهای مقابل حتی چند قدم از این هم عقبتر ایستاده و فاقد راهبرد جامعی برای اداره کشور هستند.
اما چرا این بهشت موعودی که با معجزه تصمیمگیری و تغییر جهت در سیاستخارجی وعده میدهند فقط برای ایران ترسیم شدنی است؟ اگر صرف رابطه با آمریکا معجزه میکرد چرا کشور آرژانتین که از قضا رابطه دیرینهای هم با آمریکاییها داشته و دارد با تورم ۱۰۴ درصدی مواجه است؟
مگر رابطه همسایه غربیمان با آمریکا قطع شده که ترکیه امروز با تورم بالای۶۰ درصد دستوپنجه نرم میکند؟ آنجا خبری از تصمیمات یکشبه و معجزهآسا نیست؟ بحران آبی که دامنگیر غرب آسیا شده و حتی به خاور دور و چین هم کشیده شده، مصیبت نازلشده رابطه نداشتن تمامی این کشورها با ایالات متحده است یا نه؟
موضوع مورد مناقشه، صرف رابطه با غرب (آمریکا) نیست؛ این موضوعی است که از این تحلیلهای سرسری و سطحی به دور است و باید در بستری به دور از تعلقات سیاسی و ایدئولوژیک، مدافعین و مخالفین این امر در چهارچوب واقعگرایانه این مسأله را واکاوی کنند.
نکته اصلی این جستار، چنین سادهسازیهای سطحی و بیریشه از چالشهایی است که چندین دهه بر کشور سایه افکنده و متأسفانه سیاسیونی که باید پرچمدار عقلانیت و ارتقای سطح بینش افکار عمومی باشند، خود مولد سادهسازی و تعمیق تعابیر عوامانه میشوند که همچنان آب خوردمان را هم به آمریکا مرتبط میکنند.
پایان پیام/ت