خبرخوب| متفاوتترین صف دنیا/ پزشکانی که بعد از مرگ هم زندگی بخشیدند
هیچ قانونی در دنیا وجود ندارد که بگوید همیشه همه چیز گل و بلبل است و خبر خوب بی هیچ مقدمهای با نظریه خلقالساعه سر از زمین بایر درمیآورد، خبر خوب گاهی، آسان خلق میشود و گاه از دل حادثهای تلخ چون پرکشیدن آدمیزادی به معنای واقعی کلمه انسان و گاه از تکان خوردن آدمی در بند و به خود آمدنش به وجود میآید و به دنیا مخابره میشود.
گروه خبر خوب- هیچ قانونی در دنیا وجود ندارد که بگوید همیشه همه چیز گل و بلبل است و خبر خوب بی هیچ مقدمهای با نظریه خلقالساعه سر از زمین بایر درمیآورد و پیش چشم من و شما نوعی، قد میکشد، خبر خوب گاهی آسان خلق میشود و گاه از دل حادثهای تلخ چون پرکشیدن آدمیزادی به معنای واقعی کلمه انسان از یک جمع، گاه از تکان خوردن آدمی در بند و به خود آمدنش و حتی با نیتی خیر در دستانی پر از خالی، به وجود میآید و به دنیا مخابره میشود و چه خوشبخت چون مایی که در این بین، سهم مخابره این خبرها به گوش چون شمایی نصیبمان شده است.
حال این شما و این خبرهای خوب دستچین شده از سراسر ایران زمین:
۲ پزشک متخصص که در زمان حیات خود کارت اهدای عضو را تکمیل کرده بودند، بعد از مرگ مغزی، به آخرین خواستهشان رسیدند و اعضای آنها را به 5 بیمار زندگی بخشید
پزشکانی که بعد از مرگ هم زندگی بخشیدند
«این فرزند من، عزیزترین کَس منه، این یکی فرزندم گفت، ببخشش به فاطمه زهرا(س)، منم بخشیدمش. الهی به هر کی عضوش رو وصل میکنن، خیرش رو ببینه، خدا شاهده اگه روسری رو سرش رو کسی میگفت خوشگله، میگفت بیا برای تو، چون تو دنیا بخشنده بود، میخواست تو مرگش هم بخشنده باشه.»
این حرفها را خانم پا به سن گذاشتهای با صدای لرزان و اشک حلقه زده در چشمهایش میگوید، مادر است، دیگر. لابد همهی زندگی دخترش از به دنیا آمدن، بزرگ شدن، قد کشیدن، شادی پزشکی قبول شدنش، هفت سال درس خواندن و وقت و بیوقت در بیمارستان بودن و بعد هم سختیهای تخصص گرفتن و شادی درمان مریضهای او، از مقابل چشمانش مثل یک فیلم رد شده، انگار کن، خودش دارد جان به جان آفرین تسلیم میکند، اما او قوی است و به تصمیم دخترش که کارت اهدای عضو بر آن صحه میگذارد، احترام گذاشته و دارد سختترین تصمیم را در بدترین شرایط میگیرد، آن هم نه زبان تلخ که به شیرینترین کلام.
تختی آن طرفتر اما، متعلق به یک پدر است، پدری که دختر دردانهاش تمام بچگیاش شاهد درس خواندن و آمد و شد پدرش به بیمارستان و تلاشش برای درمان بیماران بوده، حالا دختر برای خودش خانمی شده که بیا و ببین، اما پدرش نیست که ببیند، پدر که سالها نازکش مریضها بوده، حالا دچار مرگ مغزی شده و فرصتی کوتاه است که اهدای عضوش، اهدای زندگی شود. او با خانوادهاش کلی بار حرف زده و آنها هم آخرین خواسته مرد خانوادهشان که اهدای اعضایش هست را، عملی کردهاند.
حالا دو پزشک مختصص روی تخت «جان بخش» شدهاند و دارند اعضایشان را اهدا میکنند به ۵ آدمی که چشم به راه فرصت دوبارهای برای زندگیاند.«جان بخش» چه واژه ترکیبی دلبری که به حق، حق مطلب را ادا میکند، اینجا بیمارستان مسیح دانشور است، آخرین روز اردیبهشت ۱۴۰۲ و تیم پزشکی متخصص پیوند دارند معجزه ایثار را تکمیل میکنند.
نانوایی جوان اهل نورآباد، در نانوایی خود کتابخانهای دایر کرده است و روزی تعداد زیادی از مشتریها در صف نان، به مطالعه میپردازند
متفاوتترین صف دنیا اینجاست
چشمتان اشکی شد و دلتان لرزید از این حسن تصادف، آن هم در سختترین لحظات؟ به واقع حق دارید، اما در ایران زمینمان کم نیستند از این آدمها، فقط بسته به شرایط مدل ایثار و از خودگذشتگیشان متفاوت است.
یکی ایثار جان میکند بعد از کلی خدمت، یکی از دیگر از وقت و پول و مالش میگذرد و خلاقیت را چاشنیاش میکند که به جان خودش و بقیه بنشیند.
نمونهاش آقا رحمان نوری است. ۲۸ ساله و اهل نورآباد. از سالها قبل فکر دایر کردن یک کتابخانه توی سرش میچرخید تا بالاخره، سال گذشته با جابجایی نانواییاش این ایده را عملی کرد.
بله درست خواندید، نانواییاش، آخر آقا رحمان قصه ما نه مسئول فرهنگی است، نه نویسنده و نه حتی از بزرگان عالم نشر، ولی خوب بزرگی کردن بلد است آن هم در یک گله جا، گوشه نانواییاش.
او میتوانست همان گوشه، بساط نان سنتیها یا عسل و خشکبار را پهن کند، سودی بیشتر ببرد و پولش را بزند به زخم زندگیاش، اما خب فکر کتابخانه زدن و کتابخوانی هممحلیهایش از هر سود اضافه برایش لذتبخشتر بود.
البته اوایل فکرش را نمیکرد که مردم از این کتابخانه استقبال چندانی کنند و تصورش این بود که روزی یک یا دو نفر از مشتریان نانوایی، بیایند و کتابهای کتابخانهاش را ورق بزنند و یک مطالعه مختصری هم داشته باشند، اما حالا روزانه ۳۰ تا ۴۰ مشتری در صف نانوایی مشغول خواندن کتاب میشوند و شاید برای اولین بار در تاریخ بشریت، آدمهای نورآباد دلشان بخواهد کمی بیشتر در صف بماند و بیشتر از بودن در این گروه مطالعاتی خلاقه حظ ببرند.
نان دل و نان داناییات را بخوری، آقای نانوای کتابدوست!
زندانیان خراسان جنوبی با فعالیتهای عمرانی در ساخت و ساز کتابخانهها، از حبس جایگزین بهرهمند میشوند
جایگزینی مجازات حبس این بار با ساخت کتابخانه
البته گمان نکنید که مسئولان به فکر دنیای کتاب و جماعت کتابخوانان نیستندها، اتفاقاً در کنار اقدام خودجوش این شهروند خوش فکر، خبر خوشی هم از خراسان جنوبی آمده و مدیرکل کتابخانههای عمومی این استان گفته: « زندانیان خراسان جنوبی با فعالیتهای عمرانی در ساخت و ساز کتابخانهها، از حبس جایگزین بهرهمند میشوند.»
حالا کم و کیف ماجرا از چه قرار است؟ جانمان برایتان بگوید، نهاد کتابخانههای عمومی کشور فکری کرده، درخور و شریف. به این ترتیب که طی تفاهم نامهای با قوه قضاییه، مقررشده، زندانیان (البته با تشخیص قضات) بتوانند به عنوان نیروی کارگری در فعالیتهای عمرانی کتابخانهها همکاری کنند و حبسهای جایگزین برای آنها اعمال شود، خبر خوبتر اینکه این قرارداد در سال جاری اجرایی خواهد شد.
خدا را چه دیدید، شاید برای این زندانیانی که بد روزگار آنها را به بند کشیده و خوب روزگار در همان بند، راهشان را به کتابخانه باز کرده، دری باز شود که بعد از آزادی، هم و غمشان در کنار خانواده دوستی و عقل معاش، فرهنگسازی و کتابخوانی بشود و شاید هم روزی، کتابی نوشتند و از تغییر زندگیشان بعد از کمک در ساخت کتابخانه حرف زدند.
«بهاره امینی» کاراتهکای ایرانی از رویارویی با حریف اسرائیلی انصراف داد و با وجود شانس مسب مدال طلا، مدال برنز گرفت
یک سومی طلایی برای «بهاره» خانم قهرمان
لذت بردید از این بزرگ فکرهای بکر فرهنگی؟ حال بیایید برویم جایی که کیفتان کوکتر شود. میپرسید کجا؟ همین نزدیکی، استان البرز و شهر کرج، پیش یک فقره بهاره ورزشکار.
میگویند از بچگی عشق ورزش بوده و کم کم به مبارزه اصولی و هدفمند هدایت شده است. شور و شوق از وجودش میباریده و آنقدر دل به دل ورزشهای رزمی داده که از مدال نقره کشتی گراپلینگ سوپر لیگ جهانی گرجستان، مدال طلا تورنمنت بین المللی آذربایجان تا مدال نقره در (نو گی) مسابقات national pro ترکیه، مدال برنز در (گی) مسابقات national proترکیه و مدال برنز مسابقات جهانی دبی کاپ امارات را یکی یکی درو کرده است و بالاخره راه این دهه هفتادی دوباره به گرجستان افتاد تا در مسابقات حرفه ای تورنومنت جهانی جوجیتسو هم مدال بگیرد.
آنقدر تمرین کرده و آماده بود که شانس مدال طلا داشت، اما روزگار چرخید و چرخید و در دو بازی پیاپی به پست ورزشکارهای اسرائیلی خورد، محکم ایستاد و راضی به حضور در میدان مسابقه با حریفان اسرائیلی نشد و عنوان سوم این دوره از رقابتها را به خود اختصاص داد.
«بهاره امینی» بانوی کاراته کای کشورمان میگوید: «برای این مسابقه خیلی زحمت کشیده بودم و خیلی آماده بودم که روی سکوی اول قرار بگیرم، اما حضور پرچم اسرائیل غاصب در جدول ، کسب مدال طلا را برایم بی ارزش کرد و اعتقاداتم در دفاع از مردم مظلوم فلسطین در اولویت قرار دادم.»
آنقدر حرفش حرف است که حتی حاضر نشد روی سکو، در کنار نماینده اسرائیل بایستد و مدالش را در حضور تماشاگران، بر گردن آویزد، به جایش در دل تک تک ایرانیها و نه تنها ایرانیها که حق طلبهای عالم او قهرمان است و مدالش طلایی است. زنده باشی «بهاره» قهرمان.
کار خیر و حساب کتاب الهی
غصهتان گرفته که شما کجای این قصهاید و چه کار از دستتان برمیآید برای ساخت یک خبر خوب و انجام یک کار درست و درمان. غمتان نباشد که پیامبر مهربانی محمد (ص) فرمودهاند: «پروردگار والاى شما، مهربان است. هر کس به کار نیکى تصمیم بگیرد، ولى آن را انجام ندهد، برایش یک حسنه نوشته میشود، و اگر آن را انجام بدهد، برایش ده تا هفتصد تا چندین برابر نوشته میشود و هر کس به کار بدى تصمیم بگیرد، ولى آن را انجام ندهد، براى او یک حسنه نوشته میشود، و اگر آن را انجام بدهد، براى او یک گناه نوشته میشود، یا آن که خداوند آن را نیز محو میکند و در آستان خداوند، جز هلاکشده، به تباهى (هلاکت) نمیرسد».
دیدید به همین لطیفی و به همین دقیقی. پس تا اگر عجالتا راه به جایی ندارید برای کار خیر، تا میتوانید نیتش را بکنید که خدایی بس مهربان داریم ما بندگان.
خوشخبر باشید!
و اما سخن پایانی، خبرهای خوبتان را در قالب دلخواه خود (عکس، متن، فیلم، صوت و…) تولید کنید و آن را با هشتگ #خبر_خوب در شبکههای اجتماعی منتشر کنید تا هم دیگران را در حال خوش خودتان شریک کنید و هم ما بتوانیم اخبار شما را بازنشر کنیم. اگر هم تمایل داشتید در هر یک از شبکههای اجتماعی که فعال هستید، خبرتان را از طریق اکانت khabar_khoub_iran@ یا شماره تلفن ۰۹۳۳۰۸۲۶۳۱۲ برای ما بفرستید. در این جشنواره فرقی نمیکند در ایتا و بله و روبیکا و گپ باشید یا در تلگرام و اینستاگرام و توئیتر و واتساپ؛ مهم این است که سهمی در حال خوش اطرافیانتان داشته باشید.
منتظر خبرهای خوب شما هستیم. خوشخبر باشید.
پیام پیام/