«رأی خوب» چه اثری در بهبود اقتصاد دارد؟
هنگامی که مشکلات اقتصادی زیاد است؛ مردم هم باید با مشارکت بیشتر انتخاباتی و با رأی خوب کسانی را بر سر کار بیاورند که کارآمدی بیشتری داشته باشند و در دوران آنها سرعت بهبود مشکلات سریعتر شود.
فارسپلاس؛ دیگر رسانهها – مشرق نوشت: یکی از رجال سیاسی کشور به تازگی در اظهاراتی پیرامون انتخابات آینده و الزامات "مشارکت حداکثری" گفته است:
"مردم با اصل نظام مخالفت ندارند و اگر وضع اقتصادی مردم سامان پیدا کند، و مثلا مردم مأیوس نشوند از این که مشکلات اقتصادی حل نشود و امیدوار باشند و ببینند که مثلا پول های بلوکه شده ایران در کشورهای دیگر آزاد شود و یا ارزش پول کشور بهتر شود، همه این ها باعث می شود انتخابات بهتر و با مشارکت بالاتری نسبت به دو دوره قبل داشته باشیم. "
به گزارش ایلنا، او همچنین تصریح میکند: «اقدامات اخیر دولت مانند ثابت شدن قیمت دلار، آزاد شدن واردات ماشین های خارجی، بهتر شدن اوضاع اقتصادی و کارهایی که با معیشت مردم سر و کار دارد، باعث می شود که درصد قابل توجهی از مردم راضی شده و خوشحال شوند و در نهایت در انتخابات شرکت کنند و از این جهت امیدواریم مشارکت در انتخابات پیش رو بالاتر از دو دوره قبل باشد.»
*مشابه این قبیل اظهارات که اصرار دارند "افزایش مشارکت انتخاباتی در گرو حل مشکلات اقتصادی است" به تازگی توسط برخی دیگر نیز تکرار شده است.
اما این حرف درست است یا غلط!؟
درباره انتخابات پیش رو باید دانست که اصلاحطلبان بعنوان یک جریان عمده سیاسی در کشور؛ وارد پروژه "تحریم انتخابات" شدهاند و قصد دارند به این واسطه از حضور مردم در انتخابات بکاهند.
از تحلیلها و الزامات امنیتی در قبال این مسئله که بگذریم اما امر واضح آنست که به هر حال در این پروژه؛ کسانی از مردم فریب خواهند خورد و به انتخابات نمیآیند.
کار به جایی رسیده که برخی چپهای تحریمی با خوشحالی حتی از این میگویند که میزان مشارکت در انتخابات پیش رو چیزی در حدود 20 درصد خواهد بود.
ذکر این وصف از آن جهت صورت گرفت که بدانیم به هر حال بحث مشارکت در انتخابات پیش رو در اسفندماه سال جاری با خطراتی مواجه است. پس کسی که راجع به مشارکت انتخاباتی و تأکید بر حداکثری بودن آن سخن میگوید بایستی متوجه توطئهها نیز باشد.
جدای از توطئه تحریم انتخابات که بدان اشاره کردیم؛ مسئله "عقلانیت" را نیز بایستی در قبال مشارکت و انتخابات در نظر گرفت.
عقلانیت میگوید مشارکت بالای انتخاباتی اگرچه یک امتیاز است اما اثبات کننده اصل انتخابات نیست و در مقابل آنچه که اثبات می کند یک نظام سیاسی دموکراتیک است و در حد اعلای اقتدار و عزت قرار دارد؛ رعایت مُرّ قانون در انتخابات است که نشانگر عزم نظام سیاسی برای توجه به 2 میثاق بزرگ ملی یعنی قانون اساسی و دموکراسی است. لذاست که یک انتخابات با هر میزان مشارکتی اگر با رعایت قانون برگزار شده باشد و رأی مردم به درستی خوانده شود؛ پس قطعا آن انتخابات یک پیروزی بزرگ برای جمهور است.
ضمن اینکه نتیجه یک انتخابات قانونی با هر میزانی از مشارکت نیز برای همه لازمالاتباع است.
با عنایت به این مسئله روشن میشود که تأکید کنندگان بر مشارکت حداکثری اگر متوجه عقلانیت و منطق ماجرا نباشند؛ آنگاه عملا جبهه تحریمکنندگان انتخابات را تقویت و قانون را فدای مشارکت خواهند کرد.
و اما ارتباط حل مشکلات اقتصادی با مشارکت انتخاباتی…
به صورت خیلی واضحی باید توضیح داد که این ارتباط یک ارتباط مستقیم است نه معکوس!
یعنی هنگامی که مشکلات اقتصادی زیاد است؛ مردم هم باید با مشارکت بیشتر انتخاباتی و با "رأی خوب" کسانی را بر سر کار بیاورند که کارآمدی بیشتری داشته باشند و در دوران آنها سرعت بهبود مشکلات سریعتر شود.
این یک منطق واضح است اما چپهای تحریمی با نیرنگ قصد انکار آنرا دارند و راه حل مشکلات را تحریم انتخابات عنوان میکنند. برخی رجال سیاسی دلسوز نیز به دلیل فهم اشتباه مسئله؛ همانطور که میبینیم، حضور در انتخابات را یک حضور مشروط به حل مشکلات اقتصادی میخوانند و یا بدتر آنکه مطالبات غلطی مثل "حل شدن مشکلات اقتصادی تا زمان انتخابات" را مطرح میکنند!
در وجه دیگران ماجرا نیز قابل بیان است که عامل مأیوس شدن مردم در یک جامعه، ذبح انتخابات و صندوق رأی است نه مشکلات اقتصادی.
چه اینکه مشکلات اقتصادی اولا همیشه هست و ثانیا فقط مسئله ما نیست بلکه در همه کشورهای دیگر جهان نیز وجود دارد.
از طرفی رؤیت ناکارآمدی مسئولان توسط مردم نیز منطقا نمیتواند دلیلی برای تحریم انتخابات و یا مشارکت نکردن باشد بلکه اتفاقا دلیلی بر مشارکت بیشتر مردم است زیرا این مسئولان اجرایی طبعا با "رأی" روی کار آمدهاند و انتخاب صالحان و کسانی که نمایه کارشان کارآمدی و لیاقت و کاهش مشکلات مردم باشد نیز منوط به رأی خوب مردم است.
دقت شود که عوض شدن جای شهید و جلاد فقط درباره افراد و اشخاص صادق نیست و گاهی در قبال مفاهیم نیز رخ میدهد. و البته باید اذعان کرد که عوض شدن مفاهیم؛ بسیار خطرناکتر از عوض شدن جای افراد است.
پایان پیام/ت