رویکرد آمریکا در جنگ صهیونیستها چیست؟
جایگاه اسرائیل نزد سیاست خارجی آمریکا بیشتر و بالاتر از یک ابزار مقطعی است و حفظ رژیم صهیونیستی برای واشنگتن اولویت شماره یک میباشد.
فارس پلاس؛ دیگر رسانهها – باشگاه خبرنگاران جوان نوشت: سیاست خارجی آمریکا در قبال سایر نقاط جهان چندان با صلحسازی و تضمین امنیت سازگار نیست. تقابل با واسطه جهت تضعیف رقبای بینالمللی یک استراتژی ثابت و مشهور است که واشنگتن نسبت به آن توجه خاصی دارد.
سیاست مصونسازی و یا همان «Hedging Strategy» تاکید دارد که بجای تقابل مستقیم جهت کنترل رقیبان نیازی به دخالت مستقیم نیست بلکه میتوان از طریق واسطهها و ایجاد و مهندسی تنش از سوی طرف ثالث به این هدف رسید. مثلا جنگ ایران و عراق را تصور کنید، آمریکا در پی آن بود تا با تشدید تفکرات افراطی صدام جهت توسعه سرزمینی و خروج از وضعیت عدم دسترسی به آبهای آزاد، در راستای نیل به منافع خود تلاش کند.
گسترده اهداف، چیستی و نحوه تعریف آن هم بحث مفصلی است که قلمهای مفصل دیگری را میطلبد. نمونه دیگر از زیست آمریکا در فضای بحران و جنگ، وضعیت امروز اوکراین است.
با حمایتهای گسترده و سوق دادن فضای عمومی به سمت جنگ، آمریکا هم توانست به برخی منافع اقتصادی برسد و هم رقیب خود یعنی روسیه را با یک چالش جدی مواجه کند و از سویی دیگر وضعیت اروپا را به بیش از گذشته به خود وابسته نماید.
مسئله این روزهای جهان، اما فلسطین، حمله به اراضی اشغالی و عملیات طوفانالاقصی است. رویکرد آمریکا به این جنگ در عین تلاش برای حفظ منافع و اصل رژیم صهیونیستی به کدام یک از استراتژیها شبیه گرایش دارد؟
تفاوت مهم بین رژیم صهیونیستی و سایر نقاط جهان مانند اوکراین، هنگ کنگ و یا سوریه این است که واشنگتن تمایلی ندارد تا از اسرائیل به عنوان وجه «مصونسازی» در غرب آسیا استفاده کند. آن هم به دلیل جایگاه حیاتی این رژیم در خصوص تامین منافع واشنگتن در منطقه غرب آسیا، به عبارتی دیگر جایگاه اسرائیل نزد سیاست خارجی آمریکا بیشتر و بالاتر از یک ابزار مقطعی است و به همین دلیل است که حفظ اساس رژیم صهیونیستی برای واشنگتن اولویت شماره یک است.
شاید به همین دلیل باشد که آمریکا در اقدامی بی نظیر در طول عمر سیاست خارجی خود، برای تجهیز گنبد آهنین و تقویت سامانه دفاعی در اراضی اشغالی حاضر به صرف بیش از ۳ میلیارد دلار شده است. البته این عدد در مقابل پکیج کمکهای تسلیحاتی و نظامی آمریکا به اسرائیل به حساب نمیآید.
براساس تفاهم دو جانبه در سال ۲۰۱۶، مقرر شده که آمریکا در بازه زمانی ۲۰۱۹ تا ۲۰۲۸ به میزان ۳۳ میلیارد دلار خرج تجهیز نظامی در اسرائیل کند (مراجعه شود به صفحه ۹ سند کمکهای خارجی امریکا به اسرائیل مربوط به کنگره، بروزرسانی شده در مارس ۲۰۱۳). با ذکر مقدمه فوق، سوالی که ذهن را به خود مشغول میکند آنکه آیا آمریکا در شرایط فعلی موافق توسعه جنگ از سوی اسرائیل و آغاز حمله زمینی به نوار غزه است؟
اندیشکدهها و مجلههای تخصصی در آمریکا به عنوان منابع خوراک فکری برای خط دهی و تعیین محور سیاست خارجی آمریکا به حساب میآیند. «فارن افرز» در گزارشی تحت عنوان: «حمله به غزه یک فاجعه برای اسرائیل خواهد بود»، مینویسد: «این دقیقاً زمانی است که واشنگتن باید خون سردتر باشد و اسرائیل را از دست اقدامات خود نجات دهد. تهاجم قریب الوقوع غزه یک فاجعه انسانی، اخلاقی و استراتژیک را رقم خواهد زد. این حمله (زمینی) نه تنها به شدت به امنیت بلندمدت اسرائیل آسیب میرساند و هزینههای انسانی غیرقابل تصوری را بر فلسطینیان تحمیل میکند، بلکه منافع اصلی ایالات متحده را در خاورمیانه، در اوکراین و در رقابت واشنگتن با چین بر سر نظم هند و اقیانوس آرام تهدید میکند. اکنون فقط دولت بایدن که دارای اهرمهای بی نظیری است، میتواند اسرائیل را از رخ دادن یک اشتباه فاجعهآمیز باز دارد».
آنچه فارن افرز به آن اشاره میکند ناظر به حفظ اصل رژیم صهیونیستی و همچنین صلاح خود آمریکاست. اشتباه استراتژیک هم مورد تاکید این نشریه غربی است. از این منظر که حمله زمینی به غزه، برای اسرائیل گران تمام خواهد شد، پاسخ محکمی خواهد داشت و جبهههای نبرد توسعه پیدا خواهد کرد.
وزیر امور خارجه کشورمان روز شنبه در نشست خبری در بیروت گفت: «اعلام ساعت صفر (جنگ تمام عیار) برای هرگونه اقدامی علیه تداوم جنایت جنگی در اختیار مقاومت است». خود تحلیلگران آمریکایی و صهیونیست هم در تحلیلهایشان باور دارند که اگر حمله زمینی اسرائیل به غزه آغاز شود، آنگاه جنگ تنها محدود به گروههای فلسطینی نمیشود و همه گروههای مقاومت از حزبالله در شمال اراضی اشغالی گرفته تا نیروهای تحت امر بشار در شرق اسرائیل ممکن است جبهههای جنگ جدیدی را علیه رژیم غاصب آغاز کنند و این یعنی یک تهدید بسیار جدی علیه اصل موجودیت اسرائیل.
از سویی دیگر، طوفان الاقصی تمام پنبههای آمریکا در خصوص عادی سازی و ایجاد رابطه عادی بین اعراب و رژیم صهیونیستی را نابود کرد. در یک طرح بلند مدت، آمریکا در نظر داشت تا بتدریج تنش بین اسرائیل و پایتختهای عربی را کاهش دهد، اما حجم جنایات رژیم صهیونیستی در نوار غزه موجب شده تا ریاض گفتگو با قدس اشغالی را متوقف کند.
یورونیوز به نقل از یک منبع نزدیک به دولت عربستان نوشت که ریاض در بحبوحه جنگ اسرائیل و حماس تصمیم گرفته تا مذاکره در خصوص عادیسازی احتمالی روابط خود با اسرائیل را متوقف کند؛ بنابراین میتوان از مجموعه حوادث و الگوهای رفتاری حدس زد که واشنگتن در جریان کنونی به دنبال کنترل و مدیریت تنش و اصطلاحا نگهداشتن آتش درگیری در یک قفس آهنی است.
از این روی سایر اظهارات و اقدامات مقامات آمریکایی از جمله سفر دو مقام ارشد این کشور یعنی وزیر خارجه و وزیر دفاع در یک بازه زمانی کوتاه به اسرائیل در راستای همین سیاست است. واشنگتن اگرچه اقدام به اعزام دو ناو هواپیمابر به شرق مدیترانه در جوار فلسطین اشغالی کرده، اما همین اقدام هم در راستای سیاست بازدارندگی و حفظ افراطیهای اسرائیل از ارتکاب به یک عملیات انتحاری است!
پایان پیام/غ