«مردم‌سالاری» در کارنامه‌ی تاریخیِ رهبر انقلاب

«مردم‌سالاری» در کارنامه‌ی تاریخیِ رهبر انقلاب

سیره‌ عملی رهبر انقلاب نشان می‌دهد ایشان یکی از اصلی‌ترین مأموریت‌های خویش را صیانت از جمهوریّتِ نظام در کنار اسلامیّت آن می‌دانند.

«مردم‌سالاری» در کارنامه‌ی تاریخیِ رهبر انقلاب

فارس پلاس؛ تبیین بیانات رهبر انقلاب – پس از ماه‌ها موج‌سواریِ جریان رسانه‌ای دشمن با سوءاستفاده از کلیدواژه‌ی مقدّس «مردم» و پس از آنکه فتنه‌ی جنگ شناختی ۱۴۰۱ شکست خورد و فضای اجتماعی آرام شد، رهبر معظّم انقلاب بالأخره در دیدار رمضانی دانشجویان (۲۹ فروردین ۱۴۰۲) موضع قاطع خویش نسبت به مسئله‌ی «رفراندوم» را به‌مثابه فصل‌الخطاب بیان کردند و انجام همه‌پرسی را در امور جاری کشور که جریان رسانه‌ای دشمن آن را تکرار می‌کرد (از جمله قانون پوشش) امری نامعقول دانستند. طبیعتاً این موضع، خشمِ جریان رسانه‌ای دشمن را برانگیخت و باعث القاء شبهات تازه‌ای از سوی آنان برای تحریف صورتمسئله گردید. محورِ تلاش‌های «جریان تحریف» در این ماجرا نیز -همچون گذشته- ایجاد «تقابلِ کاذب» میان موضع ایشان و اصلِ «جمهوریت» بود.

برای تحلیل درستِ موضع رهبر انقلاب نسبت به جایگاه مردم در حکمرانی، لازم است محکمات اندیشه و سیره‌ی عملیِ ایشان را بشناسیم تا بتوانیم در موارد مبهم و احیاناً شبهه‌ناک، متشابهاتِ سخنان ایشان (از جمله آنچه درباره‌ی نامعقول‌بودنِ رفراندوم بیان کردند و دشمن به تحریف آن پرداخت) را از طریق ارجاع دادن به محکماتِ اندیشه و شخصیت ایشان، درست فهم و تحلیل کنیم.

در این نوشتار سعی می‌کنیم با مروری کوتاه بر جایگاهِ جمهوریت (مردم‌سالاری دینی) در منظومه‌ی فکری و سیره‌ی رفتاریِ آیت‌الله العظمی خامنه‌ای مدّظلّه‌العالی» یکی از محکماتِ اندیشه و شخصیّت ایشان را بشناسیم.

جمهوریّت به‌مثابه امر مقدّس

آیت‌الله خامنه‌ای اصلِ «جمهوریّت» را – نه یک گرته‌برداری از نظام‌های سیاسیِ بشری، بلکه- برآمده از متن معارف اسلامی دانسته[1] و ارائه‌ی طرحی نو از نظام سیاسی که جمهوریّت را درهم‌تنیده‌ی با اسلامیت مطرح می‌کند را «ابداع و هنر امام خمینی (ره)»[2] و «سخن نوی جمهوری اسلامی برای جهان امروز»[3] عنوان کرده است. از نگاه ایشان جمهوریّت از دو جنبه‌ی کلان اهمّیت دارد: اوّل اینکه تنها راهِ پیشرفت و علاج تمام مشکلات کشور این است که کارها به مردم سپرده شود و مردم به میدان بیایند[4] و یک «حرکت عمومیِ مردمی» برای رسیدن به آرمان‌ها شکل بگیرد[5]، چنانکه تجربه هم ثابت کرد در هر عرصه‌ای که این امر محقّق شد، پیشرفت در آن عرصه حاصل شد.[6] دوّم اینکه زیرپاگذاشتنِ جمهوریّت نه‌تنها مایه‌ی عدم‌توفیق و بی‌آبرویی و بروز انواع بحران‌ها در حکمرانی است، بلکه عقوبت الهی را نیز در آخرت در پیش خواهد داشت؛ چرا که یک وظیفه‌ی الهی است که حاکمیّت شرعاً مکلّف است به آن پایبند باشد.[7]

تجربه‌ی تاریخیِ درخشان در مردم‌سالاری

امّا آیا آنچه که گفته شد، صرفاً در حدّ حرف و شعار بوده یا اینکه در تجربه‌ی رهبریِ حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای (مدّظلّه‌العالی) هم همین امر محقّق شده است؟ با تأمّل در سیره‌ی رهبریِ ایشان این امر عیناً قابل پیگیری است و موارد متعدّدی برای آن میتوان برشمرد. در این مجال صرفاً به سه مورد اشاره می‌کنیم:

«مشارکت حداکثری» به‌مثابه تضمین جمهوریت

اوّلین نکته‌ی واضحی که در سیره‌ی رهبریِ آیت‌الله خامنه‌ای مقابل چشم دوست و دشمن قرار دارد، تأکید همیشگی و مکرّرِ ایشان بر «مشارکت حدّاکثری» در «همه‌ی انتخابات‌ها»یی است که تاکنون برگزار شده و البته «فارغ از هر حزب و جریانی»؛ یعنی هیچ‌گاه چنین نبوده که ایشان به یک طیف یا طرفداران یک گرایش سیاسیِ خاصّ سفارش بیشتری به مشارکت بکند و یا اینکه بگونه‌ای رفتار کند یا سخن بگوید که طرفداران جریان سیاسی خاصی از مشارکت در انتخابات دلسرد شوند تا نتیجه‌ی انتخابات مطلوب خود ایشان باشد؛ بلکه برعکس همواره تأکید داشته است که «همچون گذشته اصرار داریم که همه، حتی کسانی که نظام را و رهبری را قبول ندارند پای صندوق‌ها بیایند چرا که انتخابات متعلق به ملت، ایران و نظام جمهوری اسلامی است.»[8] پرواضح است که این طیف در صورت شرکت در انتخابات، هیچ‌گاه به جریان سیاسیِ مطلوبِ رهبری رأی نمی‌دهند؛ اما بخاطر اینکه خودِ «مشارکت حدّاکثری» اهمّیت و موضوعیت دارد، ایشان همواره بر این مسئله تأکید کرده اند.

این مسئله (مشارکت حداکثری در انتخابات از سوی همه‌ی جریان‌های سیاسی) آنچنان برای ایشان اهمّیت داشته که حتّی از اختلاف‌نظر خویش با برخی از مسئولان نظام پرده برمی‌دارد که بخاطر تأکید بر این امر به ایشان اعتراض می‌کردند و پیشنهاد جایگزین‌شان تلاش برای «مشارکتِ کمتر به قیمتِ پیروزیِ شخص یا جریان سیاسیِ مطلوب» بوده است: «از من گله‌مند میشوند که چرا شما مدام گفتید بیایید در انتخابات شرکت کنید. آقاجان! توجّه داشته باشید که مصیبت، آن‌روزی است که مردم پشت کنند به صندوق رأی؛ این مصیبت است؛ و دشمن این را میخواهد… «مردم‌سالاری»، این جزو کلیدواژه‌های اصلی است؛ این را فراموش نکنید.»[9]

«مردم» مخاطب اصلی رهبر

امر بدیهی دیگر که نزد دوست و دشمن قابل‌انکار نیست، این است که همواره مخاطب اصلی آیت‌الله خامنه‌ای در دوران رهبری‌شان، نه مسئولان نظام بلکه «عموم مردم» بوده اند. مسلّماً برای شخصیت سیاسی‌ای که نظر مردم اهمّیت چندانی نداشته باشد، لزومی ندارد که دیدارهای مستقیم و پیوسته با اقشار مختلف مردم داشته باشد و با آنها گفت‌وگو و تعامل و مخاطبه‌ی مستقیم داشته باشد. امّا می‌بینیم که رهبر انقلاب از آغاز رهبری تا همین امروز، سالانه بطور متوسّط بیش از 40 دیدار با اقشار مختلف عموم مردم دارند و همواره مهم‌ترین دیدگاه‌های خویش درباره‌ی مسائل مختلف و همچنین منطق تصمیم‌گیریِ خویش در مسائل مختلف کشور و نظام را در دیدارهای عمومی خطاب به عموم مردم و برای مردم بیان کرده‌اند. ایشان صریحاً القاء این انگاره را که دیدگاه‌ها و مواضع واقعی و حقیقی رهبری در جلسات خصوصی خلاف مواضع ایشان در جلسات عمومی است، «خطّ تبلیغیِ دروغ» عنوان کردند و فرمودند: «آنچه بنده در جلسات عمومى میگویم، عیناً همان حرفهایى است که در جلسات خصوصى به مسئولین میگویم.»[10]

هیچ شخصیت سیاسی نه‌فقط در تاریخ جمهوری اسلامی بلکه در کل جهان سیاست را نمی‌توان سراغ گرفت که به اندازه‌ی آیت‌الله خامنه‌ای با مردمِ کشورش ارتباط مستقیم داشته باشد و اینچنین خود را موظّف بداند که تمام دیدگاه‌ها و مواضح خویش در مورد مسائل مختلف را برای آنان توضیح دهد و نسبت به افکار عمومیِ مردم احساس مسئولیت کند. اساساً چه‌بسا همین اصلی‌ترین عامل بوده که برخلاف تمام دشمنی‌ها و جنگ فرهنگی و شناختی و اقتصادی و انواع مشکلات وچالش‌های داخلی که نظام طی این چهار دهه با آنها روبرو بوده، باعث شده که مردم هیچ‌گاه دست از حمایت از نظام جمهوری اسلامی برندارند.

صیانت از «رأی مردم»

دیگر نمونه‌ی عینیِ اهمّیت جمهوریّت برای رهبر انقلاب، صیانت از آرای مردم در همه‌ی انتخابات‌ها و بیش از همه در «فتنه‌ی هشتادوهشت» است. می‌دانیم که پس از انتخابات ریاست‌جمهوریِ سال 1388 یک جریان سیاسی خاصّ با فریب بدنه‌ی اجتماعی‌اش و سوءاستفاده از آنها در کشاندنشان به کف خیابان، با رمز «تقلّب» تلاش کردند تا در مقابل جمهوریّت بایستند و از طریق «ابطال انتخابات» یک کودتای سیاسی را رقم بزنند و رئیس‌جمهورِ منتخبِ اکثریت مردم را به زیر بکشند. آیت‌الله خامنه‌ای -به پشتوانه‌ی مردم- مهم‌ترین مانع در برابر این فتنه و کودتای سیاسی بود که غیورانه از رأی مردم (که تنها راه تضمین جمهوریّت نظام است) صیانت کرد. موضع قاطع ایشان در برابر مطالبه‌ی «ابطال انتخابات» این بود: «شما بدانید، یقین کنید، صددرصد بنده این را رد میکنم؛ اگر همه هم جمع بشوند بگویند ابطال، من قبول نخواهم کرد. ابطال، یعنى زدن توى دهن مردم؛ چهل میلیون آدم آمدند پاى صندوق رأى دادند، من بگویم شما غلط کردید رأى دادید؟! چنین چیزى مگر ممکن است‌؟! مطلقاً من این را قبول نخواهم کرد.»[11]

باور به مردم و تکریم پیوستۀ آنان

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای (مدّظلّه‌العالی) یکی از ویژگیهای برجسته‌ی امام خمینی (رضوان الله علیه) که رمز موفّقیت ایشان هم بود را «باور به مردم» دانسته[12] و خود ایشان نیز این باور و اعتماد کامل به مردم را از ایشان به ارث برده و در گفتار و رفتار خویش متجلّی ساخته است. دیگر ویژگی بارز و انکارناپذیر ایشان تأکید پیوسته بر اعتماد به مردم و تکریم پیوسته‌ی عموم مردم است. ایشان همواره در بیانات خویش ویژگی‌های برجسته‌ی ملّت ایران (همچون بصیرت، صبّار شکور بودن، استقامت در راه حق و…) را برشمرده و در مقابل دوست و دشمن به آنها افتخار نموده است؛ چنانکه به جرأت میتوان گفت که یکی از پرتکرارترین واژه‌ها در دوران رهبری ایشان، واژه‌ی «مردم / ملّت» بوده است.

اینها فقط چهار نمونه‌ی ساده و هویدا از سیره‌ی عملی رهبر انقلاب است که نشان می‌دهد ایشان یکی از اصلی‌ترین مأموریت‌های خویش را صیانت از جمهوریّتِ نظام در کنار اسلامیّت آن می‌دانند. اکنون با اصالت دادن به این نگرش، می‌توان تحلیل درست و واقع‌بینانه‌ای از موضع ایشان درباره‌ی نامعقول‌بودنِ رفراندوم ارائه داد.

علیرضا ملااحمدی (پژوهشگر انقلاب اسلامی)

[1] 14/03/1400

[2] همان

[3] 30/05/1401 – 12/10/1401

[4] 28/11/1394 – 26/06/1398

[5] 01/03/1398

[6] 26/06/1398

[7] 23/12/1380

[8] 19/10/1394

[9] 17/03/1396

[10] 1394/04/02

[11] کتاب «فتنه‌ی تغلّب» صفحه 47

[12] 14/03/1392

پایان پیام/.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *