نبرد افکار عمومی در میدان غزه
برای شناخت افکار عمومی پیرامون این واقعه، نیازمند شناخت دو جامعة کاملاً متفاوتِ درگیر در این نبرد هستیم.
فارس پلاس؛ دیگر رسانهها – 1. در هر نبردی آنچه فراتر از تجهیزات و حتی آرمانها تعیینکننده است، عزم و اراده است. عزم و ارادة افراد درگیر در نبرد، در مقابل تمام کاستیها و ضعفها و فقدانها میتواند قد علم کند و محاسبات را برهم زند. آنچه در جبهة نبرد غزه در یک ماه اخیر، بیش از هر چیز رخ نمودهاست، عزم ملت غزه، بر ایستادگی و حفظ سرزمین مادری است. در این میان شکلگیری باوری جهانی در حمایت از مردم غزه و گسترش آن در کشورهای مختلف، فارغ از هر دین و نژادی، و بازتاب آن در فضای مجازی، مُقوّم عزم و ارادة ساکنان این خطة باریک بودهاست. از اینرو، با وجود ابعاد پیچیدة این واقعه، دبیرکل حزبالله، در سخنرانی راهبردی خود، جنگ غزه را «جنگ افکار عمومی» دانسته و مهمترین هدف اسرائیل را القای فرهنگ تسلیمپذیری و «نابودی عزم و اراده» ملت فلسطین و لبنان، در مطالبة حقوق مشروع و دفاع از دین و سرزمین خویش، میخواند!
2. در سادهترین تعریف، افکار عمومی مجموعهای از افکار، دربارة یک موضوعِ مورد توجه جامعه است؛ که در دالان تعاملات انسانی و کنشهای متقابل، بهصورت شبکهای از باورها و مفاهیم عمومی درمیآید؛ و تغییراتی را در گسترههای گوناگون اجتماعی و با عمق و قدرت متفاوت، میآفریند. برای شناخت افکار عمومی پیرامون این واقعه، نیازمند شناخت دو جامعة کاملاً متفاوتِ درگیر در این نبرد هستیم. یکسو، جامعهای است که از پس تجربهای هفتادوپنج ساله و آزمودن راههای گوناگونِ پُر و کم چالش، مفهوم «مقاومت» را در غلیظترین و دشوارترین حالت آن شناخته، بایستگی آن را برای بقای خود برگزیده، بهبهای جان بر سر آن ایستاده است و راهی دیگر نمیگیرد. در مقابل، جامعهای که از پسِ دههها تجاوزگری، خوی سبوعیت، خونریزی و نسلکشی را پذیرفته و آن را ضامن بقای خود ساخته است. پس از وقایع 15 مهر و فراگیر شدن خبر طوفان الاقصی و بازتاب رسانهای حملات سبوعانة اسرائیل به غزه، افکار عمومی با وسعتی جهانی، پیرامون طرفین میدان نبرد و حمایت از یکی از دو جامعة مذکور، شکل گرفت. اما آنچه این مصاف را بسیار برجسته میکند، آشکار شدن دو جبهة حق و باطل برای مردم جهان است؛ همان حقیقتی که تفکر سرمایهداری، بهویژه نحلة متأخر آن یعنی نئولیبرالیسم، از هیچ تلاشی در پنهان کردن یا تغافل از آن فروگذار نکرده است. اما اینبار آنچنان تصاویر واقعیت، دلخراش است که امکان اختفای آن از نگاه فطرت جهانی ممکن نیست.
3. سلاح صهیونها، در مواجهة فکری با جبهة حق، دروغ و شبههافکنی و تزویر و تحریف است. معرفی حماس و جبهه مقاومت بهعنوان گروههای تروریستی، در انزوای خبری نگاه داشتن آرا و اظهارات دبیرکل حزبالله در سرزمینهای اشغالی، ادعای دخالت مستقیم ایران و اخوان المسلمین و مواردی از این دست را باید ابزار رژیم صهیونیستی در مدیریت افکار عمومی جهانی دانست که به کمک غولهای حرفهای و قدرتمند رسانهای و با صرف میلیاردها دلار، انجام میشود. در مقابل، جبهة حق، بنابر فطرتِ ظلمستیز انسانی، دلها را جذب و از جبهة باطل، طرد نمودهاست. قدرت نفوذ حق، همان حقیقتی است که در علوم انسانی غیردینی از آن غفلت شده است. ستیزِ ذاتی حق و باطل، و انسانیت در برابر توحش و سبوعیت، طرفین نبرد را میشناساند. از اینرو با وجود تلاش تبلیغاتی صهیونها، تنها در یک نمونه، در روز ۱۴ اکتبر و پس از بمباران بیمارستان المعمدانی، شدیدترین دوقطبی در اینستاگرام -که رسانهای با مدیریت صهیونیستهاست- رخ میدهد، و آمار محتوای تولیدی در طرفداری از مردم غزه از محتوای حامی اسرائیل بهطور چشمگیری پیشی میگیرد. ذکر این نکته ضروری است که اگر گوشهای از مدیریت و قدرت رسانهای، ازآن جبهه حق بود بیتردید، این آمار بسیار تعجببرانگیزتر میشد.
4. از مهمترین شیوههای تأثیرگذاری بر افکار عمومی، برانگیختن احساس نیاز به تغییر، تعیین نوع و برجسته کردن علل ضرورت تغییر، ایجاد نیاز به نوآوری و انگیزه برای تغییر و راهنمودن برای تبدیل این نگرش به رفتار است، که غالباً با نفوذ رهبران فکری قابلیت اجرایی شدن مییابند. سیدحسن نصرالله میگوید: «دفاع از مردم غزه، دفاع از انسانیت است. … آن کس که سکوت کند باید در خود بازنگری کند و ببیند که آیا انسانیت و دین و شرف دارد یا ندارد! … وظیفه هر انسانی است که به انحاء توانایی خودش فریاد بزند، بنویسد، موضع بگیرد، سخن بگوید، تظاهرات کند، حمایت کند، پشتیبانی کند، هرکسی میخواهد بجنگد «بسمالله»!…». او اینگونه، انگیزة حمایت از غزه را با پیوند آن به انسانیت و شرافت و آزادگی، برمیانگیزد، و همزمان راهکارهایی ارائه میدهد که قابلیت تبدیل شدن این انگیزه به رفتار را، برای همگانی در ابعاد جهانی، داشته باشد: «(این) وظیفهای انسانی برای هر انسان است، فارغ از دین و ملیت».
5. در سخنان سید مقاومت، برانگیختن احساس «مسئولیتپذیری» را میتوان بهعنوان کلیدیترین مفهوم، برای تقویت جبهة افکار عمومی نظمیافته در این واقعه، و راهکار اصلی اتمام این ظلم شناسایی نمود. آنجا که میگوید: «هر آزادة باشرفی در سراسر جهان باید نسبت به ظلمی که به مردم غزه میشود، مسئولیتپذیر باشد»، میدان نبرد را به وسعت جهان و سربازان آن را تمام انسانهای آزاده و با شرف تعریف میکند. در واقع رهبر مقاومت، با این عبارات، افکار عمومی جهانی را تجهیز میکند و سعی در کاهش کاستیها و ضعفهای پرخسارتِ فقدان رسانهای در این جبهه دارد. او یکی از برجستهترین پیروزیهای جبهه حق در این نبرد را آگاهی افکار عمومی عالم از واقعیت رژیم صهیونیستی و انزوای جهانی آن و حامی اصلیاش یعنی آمریکا میداند.
گسترش موج گرایش به اسلام و آشنایی با قرآن دیگر دستاورد حاصل از تمرکز افکار عمومی بر مقاومت مردم غزه است. جهانیان این روزها با دیدن مقاومت همراه با بصیرت کودکان غزه که در دشوارترین شرایط، به کتاب خدا و ذکر او پناه میجویند، از خود میپرسند این مردم کیستند! و به کدامین باور، چنین استوارند! پرسشی که چهبسا در پس سالها کار رسانهایِ، حرفهای امکان تحقق آن در چنین گستره و با چنین عمقی مهیا نمیشد، اینک بهبهای خون مظلومان غزه، فراگیر شده است؛ اگرچه هنوز هم ارادهای در ادراک ارزش ارتباطی آن، از سوی رسانههای جبهه حق دیده نمیشود.
نویسنده: آزاده محمودیان
پایان پیام/غ