نکاتی درباره متن و فرامتن دیدار رهبر انقلاب با طلّاب
بیانات روز چهارشنبه 21 تیر 1402 در دیدار با اساتید، فضلا، طلاب و مبلغان، نقطه عطفی در تاریخ حوزههای علمیه و چه بسا انقلاب اسلامی و نبرد تمدّنی با جبهه استکبار و ابلیس خواهد بود.
فارسپلاس؛ سعید صلحمیرزایی در یادداشتی نوشت: بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با اساتید، فضلا، طلاب و مبلغان از وجوه مختلف قابل بررسی است و حتی برای افرادی که متن آن را مشاهده کردند نیاز به بازبینی مجدد دارد، متن زیر با پرداختن به متنها و فرامتنهای این بیانات، تلاش دارد تا کمک اندکی در این زمینه به عموم طلاب، فضلا و مبلغان کند.
فرامتنها
1- همیشه طلّاب و روحانیت و مبلّغان، احساس نیاز و اشتیاق بیشتری را برای شنیدن و آموختن و رهنمون و راهبرد و راهکار گرفتن از رهبر معظّم انقلاب در دل دارند بویژه که از اردیبهشت سال 98، فرصت دیدار فراهم نشده و کامهای مشتاقان، عطشناک فیوضات معظّمٌله بود.
2- حدسهایی برای پیشبینی سرفصلهای بیانات رهبر انقلاب زده شد و حتّی برخی به هوش مصنوعی نیز مراجعه کردند امّا همه غافلگیر شدند.
3- بهجت و شادابی رهبر انقلاب در مواجهه با طلّاب و روحانیون واضح بود و البته در متن بیانات نیز ابراز شد.
4- حال و صفا و اشک رهبر انقلاب و طلّاب، هنگام قرائت قرآن کریم و مدّاحی حجتالاسلام شحیطاط که شعر بسیار زیبا و هنری و بهروز حجت الاسلام محمّدزمانی را به خوبی اجرا کردند.
5- تکاپوی طلّاب و اساتید برای دریافت کارت حضور در دیدار، دیدنی بود و البتّه بهتر میشد مدیریت کرد که همهی ظرفیتها به کار گرفته شود.
6- مقصود اصلی رهبر انقلاب آن بود که نگرانی خود را با همهی توان به مخاطبان منتقل کنند و شاید به این دلیل بود که به روز حجاب و عفاف، مهمانی میلیونی روز غدیر و موضوعات سیاسی روز اشاره نکردند تا هیچ چیزی جز تبلیغ نگفته باشند. فلذا مفهوم گرفتن از اشاره نکردن رهبر انقلاب به هر موضوعی جز تبلیغ صحیح نیست زیرا که متکلم معظّم در مقام بیان آن مسائل نبودهاند.
7- پایان دیدار تعداد زیادی از طلاب برادر و خواهر با هدف داشتن یک یادگاری متبرّک از رهبر انقلاب، تقاضای چفیه و انگشتر کردند.
8- حضور متنوّع علما و طلاب شیعه و سنّی با وجود سلایق مختلف سیاسی و اجتماعی از نکات جالب توجه این دیدار بود.
9- برخی از اساتید معظّم و نمایندگان ولیّ فقیه در استانها و فقهای شورای نگهبان علیرغم اصرار مسؤولان بیت رهبری، ترجیح دادن بر زمین بنشینند و این درس تواضع بود برای خیلی از طلّاب. اگرچه که نفی کمال از جالسین بر صندلیها نمیشود.
10- صدای کودکان و نوزادان، زیرصدای رهبر انقلاب بود و این نشان از عشق و علاقهی والدین ایشان برای بهرهمندی فرزندانشان از نفس و حضور رهبر انقلاب بود.
11- عصبانیّت ضدّ انقلاب از دیدار 21 تیر با طلاب و مبلّغان، طبیعی است و تلاش آنان برای ایجاد حاشیه و دور کردن اذهان از متن اصلی بیانات، با دقّت اهالی حوزه نقش بر آب خواهد بود.
12- مثل همیشه تعجیل برخی از مسئولان حوزه و خارج از حوزه برای مصاحبه و دادن وعده تشکیل کانونهای تبلیغی، طلاب و اساتید را نگران کرده است که نکند این بیان حضرت آقا با برخورد سطحی مسؤولان، به محاق رود و ان شاءالله بدنهی فهیم حوزههای علمیه با پرهیز از کارهای نمایشی و همایشی در مقابل این سهلانگاریها خواهد ایستاد.
13- تشکیل دهها جلسه مداقّه در این بیانات و شرح آن با دیگر بیانات مرتبط با تبلیغ و همچنین تشکیل گعدههایی جهت یافتن راهکارهای عملی تحقّق کانونهای عظیم تبلیغی میتواند به ایدههای خوبی برای مسئولان انقلابی حوزه و نهادهای تبلیغی برسد.
14- قاعدتاً اگر اقدامات نهادهای تبلیغی برای پر کردن ظرفیتهای تبلغی کافی بود، نگرانی رهبر معظم انقلاب حل شده بود و لذا باید با آسیبشناسی اقدامات و برنامههای گذشتهی این نهادها، باید به برنامههایی جدید و صد البته عملیاتی دست یافت. باید دانست که برای حلّ این مشکله، لازم نیست ساختار جدیدی فراهم آید بلکه باید اولویتها و رویکردهای حوزه تغییر یابد که بخشی از آن، وظیفهی مسؤولان مختلف حوزه و برخی نیز برعهدهی اساتید و طلاب اثرگذار برای بازسازی ذهنیتها و گفتمانهای رایج بین طلاب و روحانیت در جهت اهمیت دادن به تبلیغ است.
15- یکی از ظرفیتهای موجود عرصهی تبلیغ، مبلّغان متخصّص، اساتید حوزه، فضلا و مدیران حوزه هستند که هر کدام به خاطر شرایط کاری و سنّی و جایگاهی به کار مخاطبی خاص میآیند و لازم است برنامهریزی برای اعزام این بزرگواران به تناسب کارکرد و شأن ایشان انجام گیرد.
16- به طور معمول، طلّاب سطح 1 در اعزامهای تبلیغی به صورت رسمی بکارگیری نمیگردند و یقیناً برنامهریزی درست و تعریف جایگاه تبلیغی معین در کنار مبلّغان باتجربهتر میتواند این ظرفیت عظیم را نیز به عرصهی تبلیغ، وارد کند.
17- نقش خواهران طلبه و استاد، حائز اهمیت است به گونهای که با غیبت این بزرگواران در این عرصه، فتوحات عظیمی از جبههی تبلیغی از دست خواهد رفت. شناخت هویّت تبلیغی خواهران و پشتیبانی از ایشان، برای رسیدن به این فتوحات لازم است.
18- فرمان آتش به اختیار رهبر انقلاب در عرصهی فرهنگ در این موضوع نیز جاری است و در صورت اختلال در مراکز فرماندهی، هر کدام از طلاب و اساتید خود را موظّف به عمل فردی یا گروهی و تشکیلاتی به صورت آتش به اختیار خواهند دید.
19- بودجه یقیناً مسأله مهمّی است اما چه بسیارند اساتید و پژوهشگران و مبلّغانی که نه تنها چشمداشتی به حقّ التبلیغ ندارند بلکه حاضرند در مسیر اعلای کلمة الله، هزینه هم بدهند و میدهند امّا نیاز آنها بیشتر به ساماندهی و یافتن عرصهی تبلیغی متناسب با شرایط و محدودیتها و توانمندیها و سنّ ایشان است.
متنها
مقدّمه
1- شیرینی و لذّتبخش بودن دیدار با طلّاب و روحانیون.
2- توصیف طلّاب و فضلا به وصف «مسئولان قلبی و دلی دین در حوزههای علمیّه».
3- ابراز اشتیاق خود و حضرت امام به حضور در حوزهی قم.
4- تکلیفمحوری و مخالفت با اشتیاق به حضور در قم به خاطر تکالیف انقلابی.( بنده دورهی دوّم ریاست جمهوری، قطعاً عازم بودم به اینکه نامزد ریاست جمهوری نشوم -حالا دورهی اوّل که تحمیل شد بر ما، هیچ- دورهی دوّم دیگر یقیناً گفتم من قطعاً نامزد نمیشوم؛ امام به من فرمودند بر تو واجب عینی و تعیینی است -هر دو را گفتند- گفتند: هم واجب عینی است، هم واجب تعیینی است؛ خب بنده هم برخلاف میل خودم قبول کردم و رفتم. درست این است که اگر چنانچه تکلیفی وجود ندارد، واجب بر انسان نیست، انسان نرود به سراغش و دنبال نکند آن را. بله، اگر چنانچه ناچار شد، ناگزیر شد، به گردن انسان گذاشته شد، آنجا «خُذها بِقُوَّة»؛ بایستی با قوّت انسان دنبال بکند. شرح حدیث 27/9/97)
5- توأمان دیدن برادران و خواهران طلبه.
6- طلّاب؛ جزو بهترین قشرهای مورد اعتماد که انسان میتواند با خیال راحت با آنها کار کند.
7- تأیید صد در صدی وظایف شمردهشده در سخنان آیت الله اعرافی و در مفاد تابلوهای نمایشگاهگونهی در حاشیه دیدار.
اعلام نگرانی از ناکافی بودن تبلیغ
8- نگرانی از کافی نبودن تبلیغ دینی. (این سخن مثل پتکی بر ذهن و قلب حاضران فرود آمد)
9- باخبر بودن از فعّالیتهای عظیم تبلیغی و در عین حال ناکافی دانستن آن اقدامات به خاطر انبوهی و متراکم بودن و گستردگی ظرفیّت تبلیغ در کشور ما.
10- توأمان بودن تبلیغ و موعظه.
11- خنثی و ابتر بودن تبلیغ در صورت متّکی نبودن به تحقیق.
12- وجود نگاه غلط در حوزه نسبت به اوّل بودن مقامات علمی و دوّم بودن مرتبه تبلیغ.
13- اوّل بودنِ رتبه تبلیغ در نگاه صحیح به وظایف حوزه.
علّت اوّل بودن رتبه تبلیغ
14- هدف نهایی دین؛ ارتقاء دادن انسان در مسیر خلیفة اللهی.
15- برخی از اهداف میانی دین؛ اقامهی قسط، تشکیل نظام اسلامی، اقامهی معروف، اشاعهی معروف، ازالهی منکر، ترویج کَلِم طیّب و عمل صالح.
16- تبلیغ؛ وسیلهی رسیدن به اهداف دین.
17- دین؛ مرکز اطاعت.
18- استثناء و غیر عمومی بودن رسیدن به هدف دین با عنایت خاصّ الهی و بدون تأثیر گرفتن از تبلیغ.
19- ابزار بودن تبلیغ برای رسیدن به اهداف دین؛ علّت تأکیدات قرآن کریم بر بلاغ و تبلیغ و دعوت و تبشیر و انذار.
20- بلاغ مبین یعنی رساندن پیام الهی به گوش و دل مخاطب به طوری که شبههای باقی نماند.
21- پیغمبران، مسؤول تبلیغ.
22- تبلیغ؛ پایه و اساس وظایف علما -وارثان انبیا-.
23- همهی بشریّت؛ هدف رساندن پیام دین و البتّه اولی بودن جامعهی خود نسبت به بقیه.
24- وجود سنّت تبلیغ در حوزههای علمیه از هزار سال پیش.
25- فعالیتهای تبلیغی بزرگان علمی حوزه در اعصار مختلف همچون شیخ صدوق، شیخ طوسی، شیخ مفید، سید مرتضی، علامه مجلسی، فاضل نراقی، ملاحسین کاشفی سبزواری، واعظ قزوینی، شیخ جعفر شوشتری، حاج آقا رضا همدانی (صاحب کتاب هدیة النملة)، آمیرزا ابوالحسن قزوینی، آیت الله شاهآبادی استاد حضرت امام، حاج میرزا حسین سبزواری، حاج آقا حسن قمی (رضوان الله علیهم)
26- قالبهای مختلف تبلیغی علما از ابتدای عصر غیبت تا دورهی معاصر: تبلیغ مکتوب با نگارش کتاب، منبر رفتن و شعر گفتن.
27- فارسینگاری برخی از علمای بزرگ با هدف تبلیغ دین برای عموم مردم.
28- محدود نبودن تبلیغ به تبلیغ مذهب و شمولیت نسبت به اخلاق، توحید و دیگر بخشهای دین.
29- مجال نیافتن برای تحقیق در مورد تبلیغهای علمای قرنهای 5 تا 9 و همچنین تحقیق برای یافتن پیشینهی منبر به شیوهی کنونی.
مضاعف شدن تبلیغ در دوره انقلاب اسلامی
30- مضاعف شدن تبلیغ در دورهی انقلاب اسلامی به دلیل: 1) شدّت یافتن دشمنیها با اسلام به خاطر حاکمیّت اسلام و تشکیل سازمانِ سیاسیِ مدیریّتِ کشور در شکل محتوای اسلامی. تلاش دشمن برای استحالهی اخلاقی، قبحزدایی از گناهان بزرگ، و در نهایت از نابود کردن ایمان مردم با هدف از بین بردن قوام نظام اسلامی یعنی مردم. 2) پیشرفت علمی دشمن از جهت سختافزارهای پراکندن پیام مانند تلویزیون و ماهواره تا اینترنت و پسااینترنت و هوش مصنوعی و امثال آن و از جهت نرمافزارهای باورپذیر کردن پیام با پشتیبانی علمیِ روانشناسی و امثال آن.
31- عادت کردن ما به دشمنیهای شدید و متنوّع دشمنان اسلام و انقلاب.
32- وجوب حفاظت از ایمان مردم با تبلیغ به دلیل واجب بودن حفظ نظام بلکه که اوجب بودن حفظ آن.
33- تبلیغ؛ سلاح ما در برابر شمشیر برّان و خونریز فرهنگی دشمن.
34- سیلی خودن اسلام و جبرانناپذیر بودن استحالهی فرهنگی و عارضههای حادث شونده به خاطر غفلت حوزههای علمیه از اهمّیّت تبلیغ و حسّاسیّت تبلیغ و مضاعف بودن وظیفهی تبلیغ.
35- قبحزدایی از گناهان بزرگ در غرب.
اهمّیّت شناخت مخاطب در توفیق تبلیغ
36- اوّلین نکته در تبلیغ، شناخت مخاطب و شناخت حرفها و تبلیغاتی که از سمت رسانهها و فضای مجازی به ذهنش میرسد.
37- غیر قابل مقایسه بودن سطح آگاهی عمومی ــ جوان و غیر جوان ــ با گذشته.
38- اشاره رهبر انقلاب به سابقهی شصتسالهی تبلیغشان در میان جوانان و دانشآموزان.
39- خنثی بودن تبلیغ بدون شناخت مخاطب.
40- ضرورت لحاظ شناخت مخاطب و مرحلهی فکری او برای تنظیم محتوا و صورتبندی آن متناسب با او.
41- به انزوا رفتن صدای انتقال معارفِ نسلی و خانوادگی در آشفتهبازار صداهای مختلفِ فضای مجازی و تکثّر رسانهای.
42- ضعیف شدن نقش تعلیمات والدین دینی به فرزندان نسبت به گذشته.
43- همراه بودن مصاحب بدی مثل مطالب گمراهکنندهی در گوشیهای همراه فرزندان.
44- «بِلِسانِ قَومِه» یعنی صحبت و تبیین کردن با همان ترکیب فکری و ذهنیِ قوم.
تبلیغ تهاجمی و لازمه مهمش یعنی شناخت صحنه و پشت صحنه
45- ضرورت خروج از موضع دفاعی و بسنده نکردن به پاسخگویی به شبهات و وجوب حمله کردن به مبانی فکری و منطق دشمن.
46- شناخت صحنه و پشت صحنهی دشمن؛ لازمهی گرفتن حالت تهاجمی نسبت به او و مزدوران داخی و خارجیاش.
47- جبههی استکبار؛ پشت صحنهی سرمقالهنویس یا ستوننویسِ روزنامه یا توییتزن شبههپراکن در ذهن جوانها.
48- حملهی علامه طباطبائی با نگارش کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم به پایههای فکری کمونیسم و دستگاه فکری سیاسی شوروی به جای درگیر شدن با عناصر مزدور آن یعنی حزب توده.
49- بسیاری از آثار شهید مطهری از مصادیق حمله به پایههای فکری دشمن.
50- شناخت صحنهی تقابل تمدّنی و مبارزهی جهانی نظام اسلامی با جبههی استکبار؛ عامل تشخیص مستقل بودن عنصر شبههافکن یا متکّی بودن به او به استکبار.
51- دروغگویی جبههی استکبار در شعار لیبرالیسم و دموکراسی.
52- استعمار انگلیس در هندوستان و فرانسه در الجزایر و تونس و شمال آفریقا و سرقت ثروتها و منابع طبیعی و فقیر کردن مردم هند و کشتار میلیونی مردم الجزایز؛ شاهد دروغگویی جبههی استکبار در شعار آزادیخواهی و آزاداندیشی.
53- تحمیل حکومتها بر ملّتها و مخالفت با دموکراسیهای غیر منفعل و خدمتگزار استکبار؛ شاهد دروغگویی ادعای دموکرات بودن مستکبران.
54- تأکید چندباره نسبت به کتاب تاریخ «جواهر لعل نهرو»
55- وجود خوی گذشته مستعمران در مستکبران امروز. همچون قربانی شدن ملّت اوکراین به خاطر مطامع کمپانیهای اسلحهسازی و دزدی نفت سوریه در مقابل چشم همگان.
56- مخالفت نظام اسلامی با مستکبران و دخالتکنندگان در منافع ملّتها با اتّکاء و الهام گرفتن از اسلام.
57- دنبالهی تبلیغات شبههافکنان نسبت به مبانی نظام اسلامی در جبههی استکبار.
58- در اختیار بودن پیگیری اطلاعاتی دستهای پشت صحنهی مزدوران شبههافکن.
59- ضرورت فراموش نشدن طرفهای پشت صحنه برای موفقیّت در تبلیغ در کنار فعالیتهای دیپلماتیک با رعایت اصول از مسئولان امر برای کم کردن آسیبهای تقابل تمدّنی نظام اسلامی با جبههی استکبار.
60- آسیبپذیری غرب بیشتر از همیشه.
61- توصیف آمریکا به «شیطان بزرگ» از سوی امام خمینی به خاطر تجمّع مجموعهای از شیطانصفتیها و شرارتها در آمریکا.
62- ضرورت استفاده از فرصت برای حمله کردن به آمریکا به خاطر وجود شرارتها و نقاط ضعفی همچون شیطانصفتیهای آمریکاییها در سیاست، در تعامل با ملّتها، در تعامل با ملّت خودشان، در نژادپرستی، در اختلاف طبقاتی، در اخلاق جنسی و در بیرحمی در آن.
63- نمونهای از بیرحمی شدید آمریکا در مواجههی وحشیانه با مردم بیگناه عراق پس از سرنگونی صدّام.
نقش روحیه جهادی در تبلیغ
64- نقش روحیهی جهادی در مضاعف شدن پیشرفت هر اقدامی و اهمیّت مضاعف آن در تبلیغ.
65- خالی شدن تبلیغ از روح لازم در صورت نداشتن روحیهی جهادی به دلیلِ منجر شدن به: 1) خطا دیدن صحنه و 2) غلط بودن رفتار.
66- کافی نبودن روحیهی جهادی و لزوم توامانی با تواناییهای معرفتی و اخلاقی و مانند اینها.
67- عمل صالح بودن هر اقدامی همچون کار جهادی به خاطر برانگیختن خشم دشمن.
68- مأیوس نشدن و ماندن در وسط میدان جهاد فی الله و بالله و لله؛ خاصیّت عمل جهادی روحانیّت اسلام.
69- حاشیهنشینی و بسنده کردن به نصیحت و صدور پیام همچون روحانیّت مسیحی؛ منافی با روحیهی جهادی روحانیت اسلام.
70- خدمت برخی از روحانیّون مزدور مسیحی به مستکبران به عنوان پیشقراولان و آمادهکنندگان مسیر استعمار.
71- تضمین شدن اثر تبلیغ در صورت وجود عنصر مجاهدت با کار و نگاه علمی.
توجّه ویژه به جوانان و نوجوانان در تبلیغ
72- توجّه ویژه به جوانان و نوجوانان در تبلیغ و محکم کردن ایمان و خالی کردن اذهان آنها از شبهه به خاطر آیندهساز بودن آنها.
73- غفلت نکردن از قشر اهل فکر، صاحبان قلم، صاحبان نظر، عالمان، دانشمندان، هنرمندان، نویسندگان، شاعران و لزوم آماده کردن خوراک فکری برای ایشان در کنار اهمّیّت ویژه دادن به جوانان و نوجوانان.
74- لزوم آماده کردن معارف و موادّ لازم برای اصحاب هنر جهت تولید محصولات مختلف نمایشی و ….
75- اهمّیّت ابزارهای ترغیب جوانان به التزامِ عملی به دین و اعمال عبادی و اجتناب گناه همچون مسجد و هیئت.
76- ضعف برخی از جوانان در اعمال عبادی همچون نماز (خیر العمل و فلاح) با وجود حماسه و علاقه و شور حسینی هدایتکنندهی او به یک راه درست و راه مجاهدت در او.
77- وجود آباد کردن و زنده نگه داشتن مسجد و تبدیل آن به محلّ رفت و آمد دائمی مردم و بسنده نکردن به باز بودن مسجد در وقت نماز.
78- غفلت نکردن از موعظه حسنه به دلیل نیاز همه در هر سطحی به آن و تأثیر بسزای شنیدن علیرغم آگاهی داشتن به محتوای آن موعظه.
راهکار عملی؛ ایجاد کانونهای اساسی و عظیم حوزوی برای تربیت مبلّغ
79- راهکار عملی برای رفع نگرانی در زمینهی تبلیغ و داشتن عناصر تبلیغی دارای شرایط لازم به اندازهی ظرفیت مورد نیاز؛ ایجاد کانونهای اساسی و عظیم حوزوی برای تربیت مبلّغ دارای پشتوانهی فکری و تحقیقی و علمی.
80- عدم منافات تکیه بر تبلیغ و اولویّت اول دانستن آن با خوب درس خواندن و طیّ مراحل علمی حوزوی توسّط طلّاب.
81- اولویت حوزه قم برای ایجاد کانونهای حوزوی تبلیغ و الگو شدن در این زمینه و تکرار تجربهی آن در دیگر مراکز حوزوی سراسر کشور.
سه مأموریت اصلی کانونهای عظیم حوزوی تبلیغ
82- مأموریتهای کانون عظیم حوزوی تبلیغ: 1) تهیّهی موادّ تبلیغیِ بهروز. 2) تنظیم شیوههای نوبهنو و اثرگذار تبلیغی. 3) تربیت مبلّغ.
83- سرعت پیشرفت دنیا؛ علّت نیازمندی محتواهای تبلیغی به بهروزرسانی.
84- ناکارآمدی بسیاری از محتواهای سال گذشته برای سال بعد.
85- نعمت منبع پرمغز، پزعمق و تمامنشدنی کتاب و سنّت برای تولید محتواهای تبلیغی بهروز و اشباع نیازها.
86- جلو بودن غربیها در تولید شیوههای نوبهنو و اثربخش برای پیامها.
87- لزوم تعلیم واقعی و صحیح فنّ بیان به مبلّغان.
88- ضرورت تربیت مبلّغ در کنار تربیت مجتهد.
89- تمجید از شکلگیری مرکز فقه معاصر در حوزهی علمیهی قم برای حلّ فقهی مسائل روز و لزوم استمرار این حرکت.
90- ضرورت تربیت مبلّغ به حدّ کفایت برای پر کردن نیازهای تبلیغی.
91- محروم بودن بسیاری از مراکز و مناطق کشور مانند تهران از روحانی فعّال، معلّم، مبلّغ و پیامرسان روحانی بین مردم.
92- امکان نتیجهبخشی اقدامات و برنامهریزیهای کانونهای عظیم حوزوی برای تبلیغ در پنج سال آینده.
93- سلام بر شهیدان، سلام بر روح مطهّر امام.
پایان پیام/ت