بسیج لندن و پاریس!

بسیج لندن و پاریس! وقتی بیداری جهانی در حمایت از فلسطین در مخیله روباه پیر نمی‌گنجد، دست به حماقت می‌زند و تظاهرات لندن را کار ایران جا می‌زند!
فارس پلاس؛ حسام‌الدین برومند در یادداشتی نوشت: این روزها همه انسان‌هایی که شرف و وجدان دارند، داغدار غزه هستند. آنچه که در غزه اتفاق افتاده کلکسیونی از جنایات صهیونیست‌ها است که به هیچ خط قرمزی هم پایبند نبوده‌اند. بیمارستان، مسجد، مدرسه و کلیسا را بمباران می‌کنند، در اردوگاه جبالیا از بمب‌های امریکایی با وزنی بیش از یک تن استفاده می‌کنند، آب را بر کودکان و زنان می‌بندند، خبرنگاران را مورد هدف قرار می‌دهند و رسماً به نسل کشی و قتل عام روی آورده‌اند؛ آن‌هم با چراغ سبز غرب و امریکا و حمایت‌های عیان و نمایان بایدن و مکرون و سوناک!
همان‌طور که رهبر حکیم انقلاب فرمودند، جنگ، جنگ اسرائیل و فلسطین نیست؛ جنگ حق و باطل است.
اما در این میان و در صحنه پرغصه غزه یک اتفاق مهم نه به وسعت کرانه باریک غزه، بلکه به وسعت همه جهان افتاده است و آن بیداری مردمی است که محکم به میدان آمده‌اند و اسرائیل را غاصب و کودک کش و جانی می‌دانند.
از آسیا تا اروپا و امریکا ه..

«جنگل پرتقال»، فیلمی ساده و دیدنی در مذمت روشنفکرنمایی دروغین

«جنگل پرتقال»، فیلمی ساده و دیدنی در مذمت روشنفکرنمایی دروغین «جنگل پرتقال» اولین ساخته ایمان خوانساریان فیلمی ساده و بدون زیاده‌گویی است که تلاش می‌کند روشنفکرنمایی دروغین را از مسیر حقیقی هنر تفکیک کند.
خبرگزاری فارس ـ‌ گروه سینما ـ سجاد رضایی مقدم: چند سالی است گونه اجتماعی فیلم‌های سینمای ایران به موفقیتی نسبی دست یافته است، از موفقیت در گیشه سینما تا حضور در جشنواره‌های مختلف نشان دهنده همین نقطه روشن در سینمای اجتماعی ایران است.
از میان موضوعاتی که در این گونه از سینما ساخته می‌شود آثار بسیاری وجود دارد که شاید با لوکیشن‌های بهم ریخته و کثیف و یا حتی با داد و بیدادهای مداوم پرسوناژهای فیلم قصد نشان دادن معضلات مختلف اجتماعی را دارند، حتی شاید بتوانیم بگوییم که اکثر آثار ذره‌بینشان را روی مشکلی بیرونی می‌گذارند و به مصادیق اجتماعی نگاه می‌کنند.

«جنگل پرتقال» اولین ساخته ایمان خوانساریان شاید از معدود آثاری باشد که در گونه ملودرام‌های اجتماعی روایتی درونی را برگزیده است، فیلمی که با تهیه‌کنندگی رسول صدرعاملی ساخته شده و در تمامی سکانس‌ها اثری از او به یادگار مانده است. شاید حت..

یا بکش یا کشته شو!

یا بکش یا کشته شو! تا اینکه دیگر نفهمیدیم چه شد. شدیم موش‌های آزمایشگاهیِ جنگ قدرت! و قانون فقط یک پا داشت: «یا بکش یا کشته شو!»
خبرگزاری فارس؛ حنان سالمی: سال‌ها پیش، خیلی قبل‌تر از اینکه صدام بخواهد جنگ برادرکشی راه بیندازد؛ «مرز» برای خوزستانی‌ها و عراقی‌ها بی‌معنا بود. می‌آمدند اینجا. صابون‌های عطردار می‌آوردند. می‌رفتیم آنجا. میوه‌های تازه می‌بردیم. خیلی وقت‌ها هم، معاشرت‌ها از دادوستد‌های هر روزه، آن‌ورتر می‌رفت و فامیل می‌شدیم! پسری عراقی که دل‌داده دختری ایرانی می‌شد و شاید هم بر عکس. و زندگی با تمام وجودش، ممکن بود.
آن روزها، «کشور» برایمان معنا داشت اما «دشمن» بی‌معنا بود. هر کدامِ ما بخشی از هویتی بودیم که ریشه در زندگی آبا و اجدادی‌اش داشت. فکرمان، کارمان، لباس‌مان و حتی لبخندهایمان برای هم محترم بود. دیگر هیچ‌کس نمی‌گفت من بهترم یا تو. هیچ‌کس دنبال ثابت کردن تعلقش به خاک وطنش نبود. ما می‌دانستیم «که» هستیم و حتی آن‌ها هم. و نخل‌ها، مثل رشته‌های سبز نخ تسبیح، ما را به هم پیوند داده بود.
باغ سبز خاورمیانه
تا اینکه دیگر نفهمیدیم چه شد. یکهو سروکله کفتارهایی غربی در باغ س..