ویلاییهــای بدون ویــلا!
سالهاست همچنان سینمای ما درباره اشغال خرمشهر و آوارگی و دربهدری و رنج و بدبختی مردم آن خطه فیلم میسازد ولی اثری درباره حماسههای فتح خرمشهر و یا دفاع جانانه از آن، هنوز بر پرده سینما نرفته است!
فارسپلاس؛ دیگر رسانهها- سعید مستغاثی طی یادداشتی که در کیهان منتشر شد، نوشت: یک فیلم جنگی از منیر قیدی که او را با فیلم دفاع مقدسی «ویلاییها» در سال 1395 میشناسیم. فیلمی که به یکی از نقاط مغفول مانده دفاع مقدس یعنی حضور خانواده رزمندگان در خط دوم جبههها برای حمایت از همسران و پسران و برادرانشان میپرداخت.
فیلم «دسته دختران» آشکارا نسبت به فیلم «ویلاییها» از تولید بزرگتری برخوردار است و امکانات فراوانی به لحاظ ابزار نظامی و وسایل انفجاری و جلوههای ویژه در اختیار فیلمساز قرار داشته اما متأسفانه گویی همین امکانات بیش از حد، او را از قصهپردازی و منطق فیلمنامه و شخصیتپردازی و کاربرد دراماتیک ابزار بازداشته و افت چشمگیری در کارنامه قیدی نسبت به فیلم «ویلاییها» باقی گذارده است.
فیلم درباره یک گروه از زنان است که در روزهای مقاومت خرمشهر، بهجای امور تدارکاتی و تقویت خطوط پشت جبهه، عمد دارند که اسلحه به دست گرفته و رو در رو با دشمن بجنگند. اتفاقی که اگرچه در واقعیت به صورت انفرادی و در دفاع از خانهها و بچهها و مردم بیدفاع وجود داشته ولی به صورت دسته جداگانه و منظم، ثبت نشده است.
به نظر میآید این نگاه به قول خود قیدی «زنانه» به جنگ و دفاع مقدس، موجب پرداخت بسیار آزاد و بعضاً غیرواقعی از این برهه تاریخی ملت ایران شده که حتی رد پای برخی آثار مشابه و فمینیستی غربی در آن دیده میشود.
چهار کاراکتر اصلی فیلم، بیشتر تیپهای تکراری و کلیشهای هستند که بعضاً نمونههای آن را در برخی آثار بهاصطلاح اجتماعی ولی بیرمق و سطحی این سالها دیدهایم. معلمی که گویا شخصیت اصلیتر است ولی معلمیاش هیچ تأثیری در شخصیت و پرداخت آن ندارد که اگرپرستار یا دانشجو و یا حتی کارگر هم بود، تفاوتی نمیکرد، دختر جوانی که چندان مقید به حجاب کامل نیست و فقط میخواهد اسلحه بگیرد و بجنگد و زن میانسالی که شوهرش را ترک کرده و…
و بالاخره اینکه سالهاست همچنان سینمای ما درباره اشغال خرمشهر و آوارگی و دربهدری و رنج و بدبختی مردم آن خطه فیلم میسازد ولی اثری درباره حماسههای فتح خرمشهر و یا دفاع جانانه از آن، هنوز بر پرده سینما نرفته است!
پایان پیام/ت