چرا خبر ازدواج یک سلبریتی جنجالی شد؟
«بدون تعارف بگویم نوجوانی که جذب سلبریتی ها میشود و این طور برای آنها غش و ضعف میکند، اگر در زندگیاش مطالعه کنید میبینید برای خودش جایگاهی قائل نیست. متوجه می شوید او اصلاً هدف بزرگی برای آینده خودش متصور نیست و احساس توانایی در خودش نمیبیند.»جنجالی شدن خبرازدواج یک سلبریتی بهانه ای شد برای پرداختن به یکی از موضوعات مهم تربیتی یعنی قهرمان پروری در نوجوانان.
گروه زندگی؛ عطیه اکبری: چند روز گذشته یکی از حاشیههای پر سر و صدای فضای مجازی، خبر ازدواج محمدرضا گلزار بازیگر سینما بود. البته ما به حواشی این خبر و روش این سلبریتی در انتشار خبر ازدواجش کاری نداریم. از احتمالات هواداران بعد از انتشار یک فیلم مثلاً پنهانی از لحظه خروج از محضر تا مابقی ماجرا… بالاخره سلبریتی است و به دنبال کسب شهرت بیشتر و باقی ماندن در اوج آن هم به روش خاص خودش!
اما آنچه در این ماجرا قابل تأمل بود و جای بحث بسیار دارد، واکنش طرفداران دو آتیشه این سلبریتی بود که به گفته خودشان کار تعدادی از آنها به سرم و درمانگاه کشید و از اینجا رانده و از آنجا مانده شدند و حتی اوضاع یکی دو نفر از این هواداران سینه چاک که نوجوان هم بودند به جاهای خطرناک هم کشیده شد.
شاید صابون علاقه افراطی نوجوانان به سلبریتی ها و مصائب ناشی از آن به تن شما پدر و مادر عزیز خواننده این گزارش هم خورده و اصلا نمی دانید با این شیفتگی عجیب و غریب چه کنید و چطور با نوجوان تان برخورد کنید! به همین بهانه سراغ حجت الاسلام «محمد مهدی الهی منش»؛ پژوهشگر تربیت اسلامی رفتیم تا از چند و چون قهرمان پروری در فرزندان برایتان بگوییم.
حجت الاسلام «محمد مهدی الهی منش»؛ پژوهشگر تربیت اسلامی
حتماً شما هم در چند روز گذشته از حواشی انتشار خبر ازدواج یکی از سلبریتی ها باخبر هستید. واکنشهای برخی از نوجوانهای طرفدار این سلبریتی واقعاً تأمل برانگیز بود. از اینجا شروع کنیم . بفرمایید چرا قهرمان گرایی و الگوبرداری از سلبریتی ها در میان نوجوانان اینقدر پر رنگ است؟ اصلاً چرا نوجوانها اینقدر افراطی دلباخته یک سلبریتی میشوند؟
ببینید درون انسان احساس قدرتمندی وجود دارد به اسم «احساس قهرمان گرایی» که برخاسته از کمال گرایی انسان است. ما وقتی کسی را میبینیم که از نگاه ما قهرمان است و شخصیت جذاب و فوق العاده ای دارد، او را مظهر کمالات می دانیم و نسبت به او میل پیدا میکنیم و این میل ما را وادار میکند به او نزدیک شویم.
این نزدیک شدن گاهی با تقلید اتفاق می افتد.گاهی با ارتباط و تعلق داشتن به او و لو در همین حد که ما را طرفدار او بدانند برایمان احساس خوبی ایجاد میکند. کسی که خودش را به قهرمان نزدیک و شبیه میکند احساس بزرگی دارد. احساس میکند این طور میشود به آن کمالات رسید. پس اصل این اتفاق، نشان دهنده فعال بودن احساس قهرمان گرایی درون فرزند است که یک احساس انسانی است.
عواملی دست به دست هم میدهد تا احساس قهرمان گرایی در نوجوانهای ما منحرف شود
*انحراف از احساس قهرمان گرایی سه دلیل دارد
اما این احساس قهرمان گرایی در بسیاری از نوجوانهای امروزی دچار افراط می شود و در بسیار از موارد، انتخاب قهرمان انتخاب درستی نیست!
بله. همین طور است. این احساس و غریزه درون انسان، موتور حرکت او به سمت کمالات است. منتهی این احساس مثل بقیه احساسات و میلهای انسان که میتواند از جاده منحرف شود و اشتباه به کار گرفته شود، میتواند از مسیر درست منحرف شود. مثل غضب که برای دفاع از خود در برابر دشمن است ولی بسیاری از اوقات به اشتباه در مقابل دوست برانگیخته میشود یا مثل میل و غریزه جنسی که برای شکل گیری خانواده و بقای نسل است ولی به اشتباه با ارتباط نامشروع فعال میشد.
*اشتباه در تشخیص کمال و انتخاب قهرمان
چه عواملی دست به دست هم میدهد تا احساس قهرمان گرایی در نوجوانهای ما منحرف شود؟ این روزها با توسعه فضای مجازی مصادیق این انحراف از احساس قهرمان گرایی کم نیستند. مثل علاقه افراطی بسیاری از نوجوانها به یکی از گروههای موسیقی کرهای یا همین نوجوانهای طرفدار این بازیگر که به گفته خودشان کارشان به سرم و بیمارستان کشیده است!
احساس قهرمان گرایی، انسان را به تقلید و تعلق به قهرمان میکشاند، آن چیزی که موجب انحراف میشود سه چیز است؛ اول اشتباه در تشخیص کمال و انتخاب قهرمان، یعنی نوجوان کسی را قهرمان به حساب میآورد که کمال قابل توجهی ندارد. امتیازی دارد ولی آن امتیاز ارزش آن چنان زیادی ندارد طوری که نوجوان را به خودش جذب کند ولی نوجوان در تشخیص مصداق کمال دچار اشتباه میشود.
*اشتباه نوجوانها مطلق گرایی نسبت به قهرمان است
دومین دلیل مطلق نگری نسبت به قهرمان است. یعنی چه؟ یعنی نوجوان یک مصداق کمال را در قهرمان میبیند ولی در ذهنش این را به همه ابعاد وجود او سرایت میدهد و او را مطلق میبیند و هیچ نقصی را در او نمیبیند و نمیپذیرد و همین باعث تقلید همه جانبه از او میشود. مثلاً قهرمان یک هنرمند خوب است ولی حالا نوجوان مواضع سیاسی او را هم میپذیرد، در حالی که او در این جهت هیچ قوت و امتیازی ندارد.
این دو اشکال اول در واقع بر میگردد به ضعف تفکر و تشخیص و آگاهی در نوجوان. نوجوانی که از نظر فکری و قوه تشخیص ضعیف باشد و نوجوانی که از نظر شناخت دستش خالی باشد خیلی در معرض چنین اتفاقی هست. اما در مقابل، نوجوانی که قوه تعقل و تفکر قوی دارد و از نظر آگاهی و شناخت به مبانی رسیده است که بر اساس آنها میتواند تشخیص خوبی بدهد، کمتر در این دام گیر می افتد.
استوری یکی از هواداران سلبریتی
*اشتباه سوم در انتخاب قهرمان: احساس ضعف و حقارت
دلیل سوم انحراف در موضوع قهرمان سازی، احساس ضعف و حقارت در کودک یا نوجوان است. کودکی که اعتماد به نفس ندارد، در خودش احساس ضعف میکند و این زمینه در او به وجود میآید که به راحتی دنبال هر قهرمانی راه بیفتد. نوجوانی که پوک است، وزنی ندارد هر آهنربای ضعیفی او را جذب میکند. اشکال سوم به ضعف شخصیت و عزت نفس برمی گردد.
*با بگیر و ببند و دعوا با نوجوان کار درست نمیشود
پس تا اینجا ما ریشه مساله را فهمیدیم و متوجه شدیم نوجوانی که عاشق یک سلبریتی میشود تا حدی که حاضر است برای او هر کاری بکند و خودزنی کند یک انسان سالم است که کمال گرایی او فعال شده ولی به دلیل ضعف فکری و شخصیتی در انتخاب قهرمان، دچار اشتباه شده است. خوب حالا والدین در برابر این قهرمان گرایی افراطی چه کنند؟
این فرد نیاز به دعوا و درگیری و کتک و بگیر و ببند ندارد. او از درون احساس حقارتی دارد که با این وسیله خواسته آن را پوشش بدهد. در انتخاب راه اشتباه کرده است. والدین نباید بچه را به خاطر آن تحقیر و سرزنش کنند. چون این تحقیر باعث پیروی بیشتر میشود. قرآن در سوره زخرف درباره فرعون میفرماید؛«فاستخف قومه فاطاعوه؛ فرعون قوم خودش را خوار و خفیف میکرد تا از او اطاعت کنند.» اگر کسی را تحقیر کردیم و کوبیدیم پیروی و تبعیت و دنباله روی در او تقویت میشود. پس این روش نتیجه عکس دارد. غیر از این که بچهها را روی دنده لج بازی هم میاندازد.
*قهرمان خوب، برگ برنده والدین در تربیت فرزند
حالا برگردیم به یک مرحله عقبتر، قبل از اینکه نوجوان ما آدم اشتباهی را به عنوان قهرمان زندگیاش انتخاب کند. والدین چطور میتوانند از انحراف در انتخاب قهرمان پیشگیری کنند؟
اگر والدین این احساس قهرمان گرایی را بشناسند یک عنصر به شدت مؤثر در تربیت است که نه تنها برای آنها چالش نمیشود بلکه میتوانند از آن به نفع اهداف تربیتی خودشان استفاده کنند. متاسفانه والدین ظرافتهای برخورد و بهره گیری از این احساس را بلد نیستند. نمیدانند چطور فعال میشود و چطور باید از آن استفاده کرد و چطور میشود مانع انحراف آن شد. این خودش بحث مفصلی میطلبد و پیش نیازهای بسیاری دارد.
*از کودکی ۴ اقدام را برای قهرمان سازی درست کودکانتان انجام دهید
در همین فرصت به طور خلاصه در خصوص روشهای پیشگیری از انحراف از قهرمان گرایی راهنمایی میکنید؟
شیوه پیشگیری از این انحراف بسته به سن و سال فرزند متفاوت میشود. والدین در دوره خردسالی و کودکی به یک شکل و در دوره نوجوانی به شکل دیگر والدین میتوانند این مساله را حل و فصل کنند.
* در شرایط امروزی که سبک زندگی تغییر کرده، بچهها در طول روز مخصوصاً در تعطیلات بخشی از وقتشان را صرف دیدن انیمیشمن ها میکنند، یک طورهایی میتوان گفت انحراف از احساس قهرمان گرایی از همین دوران کودکی و انتخاب شخصیتهای انیمیشنها به عنوان قهرمان آغاز میشود. چه باید کرد؟
بچهها در دوره خردسالی و کودکی از نظر فکری و شخصیتی ضعیف هستند و عاشق قهرمانها شدن و از آنها تقلیدکردن برایشان کاملاً طبیعی است. شما میبینید فرزند شما با دیدن یک کارتون رفتار قهرمان آن را در خانه تقلید میکند. کاری که این جا باید والدین برای پیشگیری باید انجام دهند چهار اقدام است.
والدین اولین قهرمان فرزندشان هستند
*پدر و مادر! از جایگاه قهرمانی خودتان مراقبت کنید
اولین اقدام محافظت والدین از جایگاه قهرمانی خودشان است. فراموش نکنید که والدین اولین قهرمان فرزندشان هستند. منتهی چون خودشان و اطرافیان مراقبت نمیکنند به این جایگاه آسیب میزنند. مادر با نشان دادن ضعف از خودش در مشکلات جایگاه خودش را تضعیف میکند. والدین با تحقیر و سرزنش و عیب گیری از همدیگر جلوی بچهها جایگاه قهرمانی همدیگر را تضعیف میکنند. بنابراین والدینی که میخواهند فرزندشان اسیر این جاذبهها نشوند اولاً باید خودشان را ارتقاء بدهند و روی توانمندیهای جذاب خودشان کار کنند و ارتباط خوبی با فرزندشان برقرار کنند تا جایگاه الگوییشان حفظ شود. ثانیاً در رفتارهایشان مراقب جایگاه الگویی یکدیگر باشند.
*به فرزندتان احترام بگذارید
وظیفه دوم این است که همان دو ضعف اصلی که ریشه ماجرا بود را در فرزندشان تقویت کنند؛ یعنی تقویت احساس شخصیت و تفکر. به کودکانتان احساس ارزشمندی، عزت نفس و استقلال بدهید و قوه تفکر و تعقل او را تقویت کنید. تکیه اصلی ما باید روی پرورش این دو خصلت باشد. به اندازهای که بچهها از این دو جهت تقویت شوند آسیب کمتر میشود و کار تربیت سادهتر. راهکارها در این بخش خیلی متعدد است. فعلاً به چند مورد محدود اکتفا میکنیم. برای تقویت احساس ارزشمندی و استقلال دو راهکار کلیدی وجود دارد: احترام و تکریم فرزند و دیدن نقاط قوت و چشم پوشی از ضعفها. برای تقویت قوه تفکر راهکار اصلی طرح سؤال و گفتگو با فرزند در موضوعات مختلف است. سوالاتی که فکر او را به چالش میکشد و ناچار است برای جواب فکر کند نه اینکه به جایی مراجعه کند.
* اجازه ندهید کودک هر فیلم وکارتونی را ببیند
کودک تا در عالم کودکی است قوه تشخیص زیادی ندارد و از نظر شخصیتی ضعیف است. در نتیجه طبیعی است که هر قهرمانی را در فضای مجازی ببیند جذب آن شود. این وظیفه والدین است که روابطشان را محدود کنند. مراقب باشند هر فیلم و کارتونی را در اختیار فرزند قرار ندهند. فضای مجازی را به طور آزاد در اختیار فرزندشان قرار ندهند و الا چشم باز میکنند میبینند قهرمانهای مختلفی سبز شدهاند که دل فرزند را با خودشان بردهاند و زندگیاش را جهت دادهاند.
*قهرمان حسابی معرفی کنید قبل از اینکه بچهها گرفتار یک شخصیت یا قهرمان شوند
آخرین وظیفه والدین در سن کودکی معرفی الگوی مناسب است. اگر والدین خودشان شخصیتهای ممتاز و برجسته و جذابی باشند گاهی تا همیشه قهرمان میمانند. اما اگر این طور نباشد با ورود بچهها به جامعه و آشنا شدن با افراد مختلف در فضای مجازی و حقیقی زمینه تمایل به قهرمانهای دیگری ایجاد میشود. در این جا والدین باید پیش دستی کنند و قبل از اینکه بچهها گرفتار شخصیت و قهرمانی شوند خودشان قهرمانهای درست و حسابی را به فرزندشان معرفی کنند که این هم خودش یک مهارت است و کار سادهای نیست.
الگوی نوجوان باید شخصیت جذابی داشته باشد نه فقط شخصیت خوب
*مهارتهای قهرمان سازی را یاد بگیرید
قهرمان سازی برای بچهها کار راحتی نیست. خیلی از اوقات بچهها جذب قهرمانهای مورد نظر ما نمیشوند! چه کنیم؟
این جا مباحث مفصلی وجود دارد که متاسفانه والدین با آن آشنایی ندارند از جمله شرایط الگویی که میخواهند معرفی کنند و شیوه جذاب سازی شخصیت الگو. مثلاً الگو باید شخصیت جذابی داشته باشد نه فقط شخصیت خوب. بچهها با جذابیتها سر و کار دارند. هنرپیشهها و سلبریتی ها جذاب هستند به خاطر هنرشان یا قدرتشان یا زیباییشان یا شهرتشان یا امتیازات دیگر. الگویی که ما معرفی میکنیم باید از عناصر جذاب شخصیتی برخوردار باشد در غیراینصورت الگو نمیشود. فقط این نکته را بدانید که از قهرمانهای اطراف خودتان و قهرمانهای حضوری استفاده کنید نه مجازی و داستانی. یعنی شخصیتی که فرزند میتواند با او ارتباط حضوری داشته باشد خیلی بهتر میتواند برایش قهرمان شود تا کسی که با او ارتباطی ندارد و در فضای مجازی یا فیلمها فقط او را میبیند.
*اگر از دوران کودکی غافل شدیم!
تا اینجای کار از راهکارهای تربیتی در دوران کودکی گفتید. حالا اگر پدر و مادری از سنین کودکی غفلت کرده و فرزندی نوجوان داشته باشند، در وضعیت امروز جامعه و فضای مجازی چطور میتوانند به او کمک کنند تا در انتخاب قهرمان زندگی دچار اشتباه نشوند؟
در دوره نوجوانی راهکار کنترل احساس قهرمان گرایی و پیشگیری از انحراف متفاوت است. در این دوره والدین علاوه بر وظایف دوره قبل سه وظیفه اصلی دارند که اولین آن تقویت احساس ارزشمندی و تقویت تفکر است. در این دوره اگر بچهها از کودکی روی شخصیت و تفکرشان کار شده باشد به احساس ارزشمندی و عزت نفس و استقلال رسیده باشند و از طرفی از نظر فکری، عمیق و استدلالی و دقیق و اهل فکر بار آمده باشند خود این دو عامل مانع انحراف نوجوان میشود و اگر روی این دو کار نکردهاند راهکار اصلی تقویت نوجوان از این دو جهت است یعنی چیزی که باید در این دوره روی آن سرمایه گذاری شود به کار گرفتن تفکر و تعقل و تقویت احساس ارزشمندی در نوجوان است.
*تقلیدکورکورانه را نقد کنید/ راهکار بفهم و انتخاب کن!
دومین راهکار، نقد و تضعیف تقلید کورکورانه است. والدین باید حالت تقلید کورکورانه را در فرزند خودشان مورد نقد قرار بدهند تا این روحیه در او ریشه کن شود. آنها میتوانند این کار را از خودشان و حتی موارد مثبت شروع کنند. به فرزندشان در شرایط مختلف تفهیم کنند که باید بفهمد و انتخاب کند. چیزی را به او تحمیل نکنند. اجازه انتخاب بدهند و روی این تمرکز کنند که او با فکر انتخاب کند. یعنی به جای اینکه خودشان برایش انتخاب کنند به او کمک کنند فکر کند و ببیند و بفهمد و درست انتخاب کند. درست انتخاب کردن را باید آموزش داد.
کمک کنید نوجوان با استعدادها و تواناییها و ارزشهای خودش آشنا شود
*خودت را بشناس!
چیزی که نوجوان ما را از خامی و بی وزنی خارج میکند شناختی است که او از خودش پیدا میکند و بر اساس آن هدفش را انتخاب میکند و متوجه نقش و جایگاه خودش میشود. ببینید بدون تعارف بگویم نوجوانی که جذب این سلبریتی ها میشود و این طور برای آنها غش و ضعف میکند اگر در زندگیاش مطالعه کنید میبینید برای خودش جایگاهی قائل نیست. انقدر خودش را بی ارزش و حقیر میداند که راحت به پای این و آن میاندازد. او اصلاً هدف بزرگی برای آینده خودش متصور نیست و احساس توانایی در خودش نمیبیند.
* با صبوری و مشاوره به انتخاب هدف نوجوان کمک کنید!
با این حساب،کار اصلی والدین در این دوره زمینه سازی برای برطرف شدن این ضعف است. راهکار موفقیت در این مرحله چیست؟
باید با گفتگو و حوصله و صبوری کمک کنند این نوجوان با استعدادها و تواناییها و ارزشهای خودش آشنا شود. بفهمد او خودش خیلی آدم بزرگ و ارزشمندی هست و میتواند آینده بسیار روشنی داشته باشد. بر اساس این شناخت کمک کنند هدفش را انتخاب کند و مشغول حرکت به سمت هدفش شود. آن وقت چنین آدمی فرصت این مسخره بازیها را ندارد. البته این کار سادهای نیست. نیاز به مشاوره و صبوری و فرصت دادن و گفتگوهای مفصل با نوجوان دارد. نباید عجله کرد.
*از حفظ خونسردی تا همراهی و همدلی
خب با همه این تفاسیر اگر ما در تربیت فرزندمان کم کاری کردیم، هیچ یک از این راهکارها را به کار نبستیم و نوجوان ما گرفتار یک سلبریتی و متحمل آسیب شد باید چه کنیم؟
اول: حفظ خونسردی و پرهیز از برخورد تند و چکشی. چون در غیر اینصورت رابطه خرابتر و نوجوان به سلبریتی علاقه مندتر میشود. دوم همراهی کردن و همدلی است. در این مرحله علاوه بر وظایفی که در دورههای قبل گفته شد والدین باید دو کار را انجام دهند یکی نقد غیر مستقیم و زیرکانه مثلاً از طریق طرح سؤال، داستان و خاطره، نقد در گفتگو با شخص سوم، نقد شخص مشابه و مورد بعدی زمینه سازی برای آشنایی با الگوی مناسب.
پایان پیام/