آقای صالحی! سفیدسازی چهره آمریکا با کدام هدف؟!
علیاکبر صالحی با چه هدفی سعی در سفیدسازی چهره سیاه آمریکا در کشور دارد و چه سودی از این سفیدسازی خواهد برد؟
فارس پلاس؛ دیگر رسانهها – رجانیوز نوشت: علیاکبر صالحی رئیس سابق سازمان انرژی اتمی شنبه در گفتوگو با «انتخاب» با مظلوم انگاری آمریکا و مقصر دانستن ایران در تشدید تنشها، پیشنهاد مذاکره مستقیم با ایالات متحده را بهعنوان راهحلی نجاتبخش معرفی کرده است.
او در بخشی از سخنانش با تمجید از ایالات متحده میگوید: «شوروی بعد از جنگ جهانی دوم در بخشی از ایران حضور داشت. جنگ تمام شده بود، اما شورویها در بخش قابلتوجهی از ایران در تبریز، کردستان و حتی اگر اشتباه نکنم تا زنجان و قزوین هم بودند. این تهدید ترومن علیه شورویها بود که باید خاک ایران را ترک کنید…»
او افزود: این موضوع را هم باید از حیث قضاوت تاریخی در نظر بگیریم. این خودش یک نکته مثبت است. اگر خداینکرده، ما بخش دیگری از سرزمینمان را ازدستداده بودیم، در چه وضعیتی بودیم؟ لذا نباید فراموش کنیم که در زمان ترومن، رئیسجمهور آمریکا، نیروهای ارتش سرخ شوروی در بخشی از سرزمین کشور عزیزمان ایران حضور داشتند و اگر تهدید ترومن علیه شوروی نبود، چهبسا امروز شاهد جدا بودن بخش دیگری از سرزمینمان بودیم.»
این افتخارسازی علیاکبر صالحی برای رئیسجمهور آمریکا در حالی صورت میگیرد که اولتیماتوم ترومن به استالین از نظر پژوهش تاریخی یک ادعای رد شده توسط مورخان مختلف است.
ترومن درباره اولتیماتوم به شوروی میگوید: «برای استالین پیامی فرستادم که اگر ایران را تخلیه نکند، من سپاهیان آمریکا را وارد صحنه خواهم کرد… این پیام را برای آوریل هریمن (سفیر آمریکا در شوروی که مأموریتش پایانیافته بود) فرستادم تا شخصاً به استالین تسلیم کند.»
خبرنگاران بلافاصله با آوریل هریمن تماس گرفتند و از او در این باره نظر خواستند. پاسخ هریمن این بود که «نهتنها چنین پیامی را به یاد نمیآورم، بلکه در آن هنگام (مارس ۱۹۴۶) در مسکو نبودم و از راه آسیای دور به آمریکا مراجعت میکردم.»
اولین کسی که در این مسئله تردید کرد و گفت که سندی مبنی بر وجود اولتیماتوم پیدا نکرده، ریچارد کاتم بود. کاتم سالهای زیادی عضو ارشد سازمان CIA و بعد وزارت خارجه آمریکا بود.
این تردید در حال حاضر به حدی جدی است که مورخی مانند یرواند آبراهامیان در نیویورک معتقد است اصولاً چنین اولتیماتومی وجود نداشته است.
او میگوید: «نه! هیچ سندی از وجود چنین اولتیماتومی وجود ندارد. اگر بود حتماً سند نوشتاری در جایی ثبت میشد. اگر به شکل شفاهی این اولتیماتوم داده شده هم در جایی ثبت نشده. من حتی فشار چندانی از سوی آمریکا نمیبینم. نقش اصلی به نظر من بر عهده قوام است و اینکه میخواست مذاکره کند.»
جان لیمبرت دیپلمات سابق آمریکا و یکی از گروگانهای لانه جاسوسی هم ادعای هری ترومن را ضعیف خوانده، مدعی است هیچ سندی برای تأیید ادعای ترومن به دست مورخین نرسیده است.
تورج اتابکی تاریخدان و استاد دانشگاه لیدن هلند نیز اولتیماتوم ترومن را افسانهای بیش نمیداند.
حال باید دانست علیاکبر صالحی با چه هدفی سعی در سفیدسازی چهره سیاه آمریکا در کشور دارد و چه سودی از این سفیدسازی خواهد برد؟
البته در صورت پذیرفتن این افسانه تاریخی نیز اتفاق ویژهای در عرصه سیاست رخ نداده است. آمریکا برای آنکه تنها خود به استثمار ایران بپردازد، یک ابرقدرت دیگر را عقب زده است وگرنه هیچگاه به فکر منافع ایران نبوده است. از مرداد 32 تا پاره کردن برجام توسط ترامپ، آنچه همیشه رقم خورده ضربه زدن آمریکا به منافع ملی ایران است و این فشارها پس از انقلاب شدت بیشتری هم پیدا کرد.
پیشنهاد مذاکره مستقیم با آمریکا نسخه همیشگی غربزدههای داخلی است که در هر دورهای فارغ از آنکه خود در راس قدرت باشند چه جناح مخالف؛ به عنوان داروی شفا بخش تجویز میکنند، غافل از آنکه این جام زهر تنها کارکردش فلج ساختن اندامهای حیاتی کشور است و اگر قرار بود مذاکره مستقیم با آمریکا سودمند باشد زمان مصدق یا هنگام قدم زدن با کری سودی به کشور میرساند.
علی اکبر صالحی حالا پیشنهاد شکست خوردهای را به عنوان راهحل نهایی مطرح میکند که در آخرین جلسه رهبرانقلاب با هئیت دولت دوازدهم، مسئله اعتماد به غرب به عنوان یک درس عبرت از یک تجربه شکست خورده معرفی شد و ایشان در این باره فرمودند: «…این تجربه عبارت است از بیاعتمادی به غرب؛ آیندگان باید از این تجربه استفاده کنند. در این دولت معلوم شد که اعتماد به غرب جواب نمیدهد؛ به ما کمک نمیکنند و هر جا بتوانند ضربه میزنند؛ این تجربهی بسیار مهمّی است. مطلقاً نبایستی برنامههای داخلی را به همراهی غرب موکول کرد و منوط کرد، چون قطعاً شکست میخورَد. هر جا شما موضوعات را به توافق با غرب و به مذاکرهی با غرب و با آمریکا و مانند اینها موکول کردید، آنجا ماندید و نتوانستید پیش بروید.»
پایان پیام/غ