آن پیمانه ریخت
برای ارزیابی یک جنگ مؤلفههای بسیاری را باید سنجید. سابقه درگیریها و توان رزمی دو طرف بخشی از این مؤلفههاست و بررسی همین دو برای درک دلیل شادی ما در صبح شنبهای که خبر طوفانالاقصی را شنیدیم، کافی است.
فارس پلاس؛ کبری آسوپار در یادداشتی نوشت: برخی فکر میکنند جنگ میان فلسطین و صهیونیستها همیشه آنقدر برابر و متوازن بوده که اگر به ازای هر کشته صهیونیست، یک نفر از مردم غزه را ارتش رژیم صهیونیستی بکشد، حمله حماس را تلافی کرده و اگر دو نفر از مردم غزه را بکشد، یعنی علاوه بر گرفتن انتقام، پیروز هم شده است! از این رو بود که این دسته افراد وقتی صبح شنبه شادی و شور ما را دیدند، از نتیجه این اتفاق شگفت ما را بر حذر داشتند و هشدار دادند که معلوم نیست فردا چه شود و ارتش اسرائیل غزه را با خاک یکسان خواهد کرد و چه جای شادی است!
نظر ساده لوحانهای بود. جنگ حتی در حالت متوازن هم این قدر فرمولی و عددی و دو دوتا چهارتا نیست، چه رسد جنگ میان اسرائیل و فلسطین که توازنش همیشه محال بود؛ توازن تانک مرکاوا و فلاخن؟! مسلسل یوزی و سنگ؟! توازن دستهای خالی و ارتش تا بن دندان مسلح؟!
در همه بیش از هفت دهه درگیری و جنگ در سرزمینهای اشغالی فلسطین، چه امر برابری میان دو سوی درگیری وجود داشته که حالا برابر شدن یا بیشتر شدن تعداد کشتهها و شهدا را فرمول درستی برای ارزیابی شکست و پیروزی طرفین بدانیم؟!
برای ارزیابی یک جنگ مؤلفههای بسیاری را باید سنجید. سابقه درگیریها و توان رزمی دو طرف بخشی از این مؤلفههاست و بررسی همین دو برای درک دلیل شادی ما در صبح شنبهای که خبر طوفانالاقصی را شنیدیم، کافی است.
از همان لحظهای که نیروهای مقاومت وارد جغرافیای اشغال شده به دست صهیونیستها شدند، از همان ساعت جابهجایی نیروها با پاراگلایدر، از همان وقتی که طوفان الاقصی آغاز شد و اسرائیلیها خواب ماندند و خبردار نشدند، فلسطینیها پیروز شدند. بعد از آن هر اتفاقی افتاد یا در آینده بیفتد، یک اتفاق پس از پیروزی فلسطینیهاست.
طوفان الاقصی سطح جنگ میان نیروهای مقاومت و صهیونیستها را تغییر داد. مثل یک زلزله که همه چیز را در هم میکوبد و زمانهای جدیدبرای آن سرزمین میسازد، مثبت یا منفی. اما شهر به قبل از زلزله برنمیگردد.
بیایید چند ویژگی خاص طوفان الاقصی را مرور کنیم تا بدانیم چرا این عملیات نقطه عطفی بیبازگشت در تاریخ اشغالگری فلسطین است:
۱- صهیونیستها عادت به کشته شدن ندارند. همیشه فقط کشتهاند و از این سو، یک تلفات از نیروهای خودی را هم زیاد میدانند. اما این بار در بهت جنازههایی ماندند که روی دستشان مانده بود. حالا صهیونیستها هم چشیدهاند که انبوه جسدهای بیجان طی فقط چند ساعت، چه طعمی دارد!
به تلافیاش غزه را موشکباران میکنند و مردم را میکشند؟ این که اتفاق تازهای نیست؛ چند دهه است چنین میکنند. اتفاق تازه، مرگ چند صد نفره صهیونیستهاست که تکرار موشکباران غزه آنها را زنده نمیکند! اتفاق تازه اسارت فرماندهان ارتش اسرائیل است که اگر بخواهند غزه را قتل عام کنند آنان آزاد نمیشوند، بلکه میمیرند.
۲- نوع عملیات انجام گرفته، شخصیت نظامی جدیدی برای مقاومت فلسطین ساخته است. ورود به سرزمینهای اشغالی و شهرکهای صهیونیستنشین، گستردگی جغرافیایی عملیات، گرفتن اسیر در تعداد بالا و ترکیبی بودن عملیات (دریایی، هوایی، زمینی) باعث شده تا این عملیات صرف نظر از نتیجهاش، تصویر جدیدی از توان نظامی حماس ارائه دهد. سنگها تبدیل به موشک شدهاند و فلاخنها یادگاری نوستالژیک جنگ شدهاند و جای خود را به تجهیزات و تدبیرات نظامی نسبتاً به روز دادهاند.
از فردای طوفان الاقصی هر اتفاقی بیفتد، مقاومت دیگر از دوران جنگ با دستهای خالی و مقابله پدافندی و پاتکی عبور کرده است.
۳- شکست اطلاعاتی صهیونیستها و خواب ماندن و بیخبری آنها از عملیات حماس موجب تزلزل در ایمان اسرائیلیها نسبت به این دستگاه است. شبکه گسترده جاسوسان اسرائیلی، بودجه بالای اطلاعاتی و دستگاه اطلاعاتی پیشرفته و قوی هیچ کدام از طوفان الاقصی باخبر نشدند. صهیونیستها میخواهند چه کنند که این اعتماد شکسته و رفته، بند بخورد و برگردد؟ رهبران مقاومت را اسیر کنند؟ آنها را بکشند؟ غزه را موشکباران کنند؟ فایدهای ندارد، اینها همه تکراری است!
۴- گنبد آهنین و افسانه شکستپذیری اسرائیل هم که دیگر نیاز به تحلیل ندارد. آنقدر برای آن طنز و فکاهه ساختهاند که اگر ارتش اسرائیل همه آنچه را هم که روی آسمان است، سرنگون کند، این آب رفته و آبروی ریخته به جوی برنمیگردد!
جهان، اکنون و در همه سالهای پیش رو در دوران پس از عملیات «طوفان الاقصی» است و اگر اسرائیل تمام غزه را موشکباران کند و اگر آن باریکه مظلوم و محصور را شخم هم بزند و اگر مردم را قتل عام کند، باز هم هیچکس نباید فراموش کند که زمان به عقب برنمیگردد و این یعنی پیروزی آنهایی که این تاریخ جدید را رقم زدند.
پایان پیام/غ