آیا اروپا از محور سیاست خارجی ایران کنار گذاشته شده است؟
در سالهای اخیر، اروپا در مرکز سیاست خارجی ایران قرارداشت به گونه ای که دولت روحانی در سال ها اخر خود، اکثر امور بین المللی را معتل اروپایی ها گذاشته بود. اما روند یک سال اخیر نشان می دهد که اروپا از محور اصلی سیاست خارجی ایران کنار گذاشته شده است
فارس پلاس؛ روایت روز – از بررسی روند سیاست خارجی ایران در حدود ۱ سال گذشته تاکنون، میتوان گفت که اتحادیه اروپا از محور معادلات سیاست خارجی ایران کنار گذاشته شده است. در سالهای گذشته، تمرکز و سرمایهگذاری فراوانی از سوی دولت بر اتحادیه اروپا شده بود. به عنوان مثال، زمانی که آمریکا از برجام خارج شد، حسن روحانی، رئیس دولت تدبیر، در واکنش اعلام کرده بود که کار را با کشورهای اروپایی پیش خواهد برد. روحانی در سخنرانی رسمی خود گفت: «از این به بعد ما باید منتظر باشیم تا ببینیم ۶ کشور بزرگ جهانی نسبت به این توافق، چگونه عمل خواهند کرد. من به وزارت خارجه دستور دادم که ظرف چند هفته آینده با مذاکرات با کشورهای اروپایی و دو کشور بزرگ دیگر، رایزنیها و مذاکرات لازم را انجام دهد…اگر ببینیم منافع ما تضمین نخواهد شد، به زودی من با مردم ایران صحبت خواهم کرد و تصمیمات نظام را به اطلاع مردم میرسانم. مردم ما باید هیچگونه نگرانی برای آینده نداشته باشند. مردم شاهد خواهند بود که رشد اقتصادی ما ادامه خواهد یافت. آرامش و ثبات بازار ادامه خواهد یافت. ارز مورد نیاز کشور را به خوبی تامین خواهیم کرد. در کالاهای اساسی و مورد نیاز مردم هیچگونه نگرانی نباید وجود داشته باشد. مردم ما مشکلاتی را در زندگی روزمره خودشان در هفتهها و ماهها و سالهای آینده احساس نخواهند کرد. من به سازمان انرژی اتمی دستور دادم که در صورت نیاز غنیسازی صنعتی خودمان را بدون محدودیت آغاز کنیم و تا اجرایی شدن این تصمیم، چند هفته صبر میکنیم. اگر برجام بخواهد کاغذی باشد بدون آن که منافع ملت ایران را تضمین کند، آنگاه راه بسیار روشنی پیش روی خود داریم. من خوشحال هستم که یک موجود مزاحم [آمریکا] از برجام خارج شده است.»
سخنرانی حسن روحانی بعد از خروج آمریکا از برجام
از اردیبهشت ۹۷، یعنی از زمان خروج آمریکا به بعد، تعامل و مذاکره با اروپا، به محور سیاست خارجی ایران بدل شده بود. روحانی گفته بود که تنها چند هفته به آنها فرصت میدهیم؛ اما پس از چند سال فرصتسوزی و ساعتها مذاکره با کشورهای اروپایی، در نهایت «اینستکس» صرفا به صورت کاغذی تشکیل شد؛ اما بازهم هیچ نفعی نصیب ایران نگردید. این روند تا پایان دولت تدبیر ادامه یافت؛ به گونهای که روحانی در روزهای آخر دولتش، بار دیگر از وعده صد روزه و حل مشکلات در نتیجه مذاکره سخن میگفت. اما بازهم منافع ایران در سیاست خارجی تامین نشد. روحانی با وجود آنکه در سخنان بعد از خروج از برجام اعتراف کرده بود که تحریمها برداشته نشده اند، وعده میداد «بگذارید همانگونه که در صد روز اول تحریمها را شکستیم، یک بار دیگر در صد روز آخر تحریمها را بشکنیم.»
در ابتدای دولت سیزدهم نیز اروپا بخش قابل توجهی از سیاست خارجی ایران را تشکیل میداد؛ به گونهای که مذاکرات احیای برجام با طرف اروپایی انجام میشد و مذاکرات غیرمستقیم با آمریکا نیز به واسطه اروپاییها صورت میگرفت.
اما با گذشت اندکی زمان، بار دیگر مشخص شد که ارتباط با کشورهای اروپایی، منافع ایران را تامین نمیکند. به علاوه، با شروع اغتشاشات ۱۴۰۱ و حمایت کشورهای اروپایی از آشوب خیابانی و براندازی، بار دیگر ثابت کردند که دشمن ایران هستند و نمیتوان در ارتباط با آنها، منافع ملی را تامین کرد. مکرون، رئیس جمهور فرانسه که نقش مهمی در مذاکرات داشت و همواره نقش میانجیگر یا همان پلیس خوب را بازی میکرد، در ایام اغتشاشات، به صراحت از براندازی و آشوب حمایت کرد و حتی با افرادی در سطح مصی علینژاد، دیدار رسمی داشت.
با ادامه این روند، دولت سیزدهم رفتهرفته به سمت کنار گذاشتن اروپا از محور سیاست خارجی ایران پیش رفت. البته کمرنگ شدن نقش اروپا از آغاز دولت سیزدهم شروع شده بود و دولت تمرکز خود را بر ارتباط با کشورهای همسایه و سایر کشورهای جهان غیر از اروپا، گذاشته بود. اما در این روزها کنارگذاشتن اروپایی به وضوح بیشتر شده است.
نکتهای که باید درباره کشورهای اروپایی در نظر داشت، این است که نه فقط اوکراین، بلکه کل کشورهای اروپایی و تا حدودی ناتو، درگیر جنگ اوکراین و بحرانهای ناشی از آن هستند. در این حالت، کشورهای اروپایی به سختی میتوانند منافع خود را تامین کنند و عقلانی این است که این منطقه، محور سیاست خارجی ایران نباشد. اروپاییها در شرایط عادی، آوردهای برای منافع ایران نداشتند؛ چه رسد به شرایطی که خودشان درگیر جنگ و بحران هستند.
دو مصداق مهم که در روزهای اخیر نشان دهنده حذف یا حداقل کمرنگ شدن نقش اروپا در سیاست خارجی ایران است، اول توافق با آمریکا و دوم عضویت ایران در بریکس است.
در توافق اخیر میان ایران و آمریکا مبنی بر تبادل جاسوسان آمریکایی با داراییهای مسدود شده ایران، برخلاف اکثر دورهها که کشورهای اروپایی نقش میانجیگری را ایفا میکردند، این بار یک کشور عربی و همسایه ایران، این نقش را ایفا کرده است.
عضویت ایران در بریکس نیز مصداقی دیگر از این راهبرد است. بریکس، گروهی اقتصادی است که از حضور کشورهای برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی تشکیل شده است که به تازگی ایران نیز به عضویت این گروه درآمد. این اعضا، کشورهایی غیرغربی هستند که عمدتا محدودیتهایی اقتصادی از سوی آمریکا بر آنها اعمال شده است. برای فهم اهمیت بریکس، خوب است مقایسهای بین گروه G7 با بریکس انجام دهیم. G7 نیز گروهی اقتصادی است که از کشورهای آمریکا، کانادا، آلمان، انگلیس، ایتالیا، فرانسه و ژاپن تشکیل شده است. به گزارش وبسایت آماری استاتیستا و بر اساس اطلاعات صندوق بینالمللی پول (IMF) در سال ۲۰۲۳، کشورهای بریکس بیش از ۳۲درصد از تولید ناخالص داخلی (GDP) جهان را تشکیل داده اند. این درحالی است که کشورهای G7 تنها کمتر از ۳۰ درصد از GDP را تشکیل داده اند.
چرخش سیاست خارجی ایران از اروپا به سمت کشورهای همسایه و غیرغربی، درست در زمانی که بازیگرانی نوظهور همچون چین، هند و روسیه درحال تغییر معادلات قدرت جهانی هستند، به عنوان یک دستاورد مهم و راهبردی قلمداد میشود و باید این فرصت را در راستای تامین حقیقی منافع ملی و تعریف نقش اثرگذار برای ایران در عرصه بینالمللی جدید، مغتنم شمرد.
پایان پیام/.