آیا واکنش‌های ایرانیان به «رونالدو» طبیعی بود؟

آیا واکنش‌های ایرانیان به «رونالدو» طبیعی بود؟

«رونالدو» این میزان محبوبیت را از کجا کسب کرده؟ آیا واکنش‌های ایرانیان به رونالدو طبیعی و درست است ؟

آیا واکنش‌های ایرانیان به «رونالدو» طبیعی بود؟

گروه زندگی: «رونالدو» به ایران آمد. همان طور که پیش‌بینی می‌شد، هواداران پروانه‌وار دور هتلش جمع شدند و شیفته‌وار دنبال اتوبوسش دویدند. بار دیگر پدیده‌ای هوادارانه در جامعه و رسانه خبرساز شد و عده‌ای نگران اوضاع شدند و عده‌ای دیگر در مقابل آن‌ها قد عَلَم کرده و با استناد به وضعیت مشابه در دیگر کشورها، به توجیه وضع موجود پرداختند.

پدیده هواداری یک شبه ایجاد نشده است

یک‌بار واکنش هواداران افراطی به ازدواج یک بازیگر مرد سر زبان‌ها می‌افتد و بار دیگر کنش‌های نامعقول این قشر در کنسرت یک خواننده. این بار ماجرا به حضور یکی از فوتبالیست‌های مشهور خارجی، یعنی «کریستیانو رونالدو»، در ایران مربوط است. غافل از آنکه این پدیده و پدیده‌های مشابه، یک‌شبه ایجاد نشده‌اند و تحلیل‌های لحظه‌ایِ فاقد پشتوانه‌ی علمی و درست هم صرفاً نوعی مسکّن‌اند.

آیا واکنش‌های ایرانیان به «رونالدو» طبیعی بود؟

چند روز دیگر که رونالدو رفت، این قضیه هم همچون موارد دیگر به فراموشی سپرده می‌شود تا بار دیگر که ماجرایی مشابه رخ دهد. اما واقعاً این دست هواداری‌ها از کجا نشأت می‌گیرد؟ «رونالدو» این میزان محبوبیت را از کجا کسب کرده؟ آیا واکنش‌های ایرانیان به رونالدو طبیعی و درست است ؟

اگر بنا باشد ما هم یکی از تحلیل‌گرانِ لحظه‌ای نباشیم، باید گفت که پاسخ هر یک از این پرسش‌ها، خود پژوهش‌های جداگانه و مفصلی را می‌طلبد. قطعاً هواداری‌کردن، چیزی نیست که با ظهور سلبریتی‌ها ایجاد شده باشد.

جنس شهرت سلبریتی‌های مدرن با چهره‌های مشهور در گذشته متفاوت است

اگر نگاهی تاریخی به مسأله داشته باشیم، ریشه‌های هواداری را می‌توان در سده‌های گذشته در فرهنگ‌های گوناگون جست‌وجو کرد. اما همان طور که جنس شهرت سلبریتی‌های مدرن با چهره‌های مشهور در گذشته و نیز پهلوانان و قهرمانان و اسطوره‌ها متفاوت است، جنس هواداری از ایشان نیز همچون گذشته نیست.

در گذشته فضیلت شرط «شهرت» بود

«پهلوانان» و «قهرمانان» اگرچه ممکن بود به شهرت نیز دست یابند، اما شهرت هدفشان نبود و از آن ارتزاق نمی‌کردند. آن‌ها برای کاری که برای جامعه سودمند بوده یا برای فضیلتی که کسب کرده بودند، عنوان پهلوان یا قهرمان را کسب کرده و مشهور شده بودند.

فرهنگ سلبریتی به ‌شدت وابسته فرهنگ مصرف است

بسیاری از مشاهیر نیز اصلاً در دوره حیاتشان شهرت خاصی نداشتند و لذا هیچ نفع شخصی‌ای از آن شهرت نبرده‌اند. شهرت و هواداری، در شکل جدید، بسیار رسانه‌مدار و مبتنی بر جلب توجه بیشتر و در معرض دید ماندن است. فرهنگ سلبریتی و هواداری به ‌شدت به فرهنگ مصرف گره خورده است.

چرا باید در مسابقه مدام تصویر «رونالدو» را ببینیم؟

این به ‌معنای نفی توانایی یا استعداد همه سلبریتی‌ها نیست؛ اما بدون شک میزان شهرت و محبوبیت کنونی سلبریتی‌ ورزشی‌ای همچون «رونالدو»، نسبت دقیقی با میزان توانایی و استعداد او ندارد. بین یک ورزشکار بسیار خوب، حرفه‌ای، توانمند و حتی با اخلاق، و یک سلبریتی جهانی ورزشی، فاصله‌ای وجود دارد که به ‌وسیله‌ رسانه پر می‌شود. قطعاً ورزشکاران حرفه‌ای و با استعداد دیگری هم در دنیای فوتبال و فراتر از آن در دنیای ورزش وجود دارند؛ اما چه می‌شود که هیچ‌ یک نمی‌توانند مشهورتر از رونالدو و پردرآمدتر از او باشند؟ چرا با اینکه در بازی پرسپولیس ـ النصر، دو نفر دیگر از بازیکنان تیم النصر گُل زدند و رونالدو کار ویژه‌ای انجام نداد، ما باید مدام تصویر رونالدو را روی صفحه‌ تلویزیون ببینیم و اسم او را بشنویم؟

رسانه برخی افراد را بت می‌کند

چرا گزارشگر در ابتدای بازی می‌گوید: «رونالدو» و همراهانش به ایران آمده‌اند و نمی‌گوید بازیکنان تیم النصر؟ آیا آن چیزی که باعث می‌شود ما استعداد (یا بعضاً حتی بی‌استعدادی) رونالدو را ببینیم و با وجود استعدادهای متنوع افراد دیگر، همچنان او را متمایز کرده و در صدر نگه داریم و همچون یک بُت بپرستیمش، چیزی جز رسانه است؟

اگر رفتاری در تمام جهان رخ دهد، حتماً صحیح است؟

عده‌ای از تحلیل‌گران، عده‌ای دیگر را خودتحقیر نامیده و ادعا کردند این رفتارهای شیفته‌وار نسبت به سلبریتی‌ها، در تمام جهان وجود دارد و طبیعی است و مختص ایرانیان نیست که شما بخواهید برچسب خودباختگی به آن‌ها بزنید. سؤال این است که اگر رفتاری در تمام جهان رخ دهد، آیا حتماً صحیح است؟

اصل نقد متوجه نوع هواداری و میزان شیدایی است

بله! شاید ادعاهایی که رفتارهای هوادارانه را مختص ایرانیان می‌دانند، غیر دقیق و اشتباه باشند؛ اما توجیه درستی این رفتارها با استناد به جهانی‌بودنشان نیز صحیح نیست. با نگاهی جامع‌تر، متوجه می‌شویم که نقد صرفاً به هواداری ایرانیان از یک سلبریتی خارجی، هواداری غیرایرانیان از یک سلبریتی خارجی و هواداری ایرانیان از یک سلبریتی ایرانی نیست. اگرچه این‌ها با هم متفاوت‌اند؛ اما اصل نقد متوجه نوع هواداری و میزان شیدایی و توجهی است که نثار این چهره‌ها می‌شود. آنچه یا آن‌که مورد تبعیت قرار می‌گیرد و همچنین نوع هواداری از او بسیار موضوعیت دارد.

آنچه مورد نقد است ….

شاید اصل هواداری‌کردن، یک امر و میل طبیعی در نهاد انسان‌ها باشد؛ اما هواداری کورکورانه و متعصبانه از یک چیز یا فرد، آن هم تحت‌تأثیر فضای به ‌شدت رسانه‌ای‌ شده امروز، چندان طبیعی و مطلوب نیست. آنچه مورد نقد است، هواداری کورکورانه و متعصبانه از هر کسی و هر چیزی است.

مسأله بسیار فراتر از رونالدو و هواداران او است

آنچه مورد نقد است، این است که فارغ از روندهای جهانی، خود مسؤولان، سیاست‌گذاران، اصحاب رسانه و حتی بعضاً تحلیل‌گران و دانشگاهیان، برخی چهره‌ها را بیش از حد بزرگ و برجسته کنند و بعد در بزنگاهی این چنین، با نگاهی بالا به پایین، درمورد نوع واکنش مردم و هواداران نسبت به سلبریتی‌ها ابراز تأسف کرده و با فرافکنی، از زیر بار ضعف و اشتباه و کم‌کاری پیشین خود شانه خالی کنند. مسأله البته که بسیار فراتر از رونالدو و هواداران اوست….


معصومه شمس پژوهشگر مطالعات رسانه

پایان پیام/

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *