ابطال مدل حکمرانی غرب در جنگ غزه
بدون شک یکی از مهمترین آثار و تبعات تحولاتی عمیق مانند جنگ غزه، اثبات مرزبندی کاذب عقلانیت دولتی و کنشگری شهروندی در آمریکا و اروپاست.
فارس پلاس؛ حنیف غفاری در یادداشتی نوشت: «دولت/ ملت» یا «دولت/ شهروند» به نوع خاصی از دولتسازی در نظام بینالملل اطلاق میشود که در آن، دولتها مشروعیت سیاسی خود را از اعمال حاکمیت به نام یک ملت در سرزمینی دارای حاکمیت احراز میکنند. جامعهشناسان، سیاستمداران، تاریخنگاران و متخصصان شاخههای گوناگون علوم انسانی معمولا از زاویه دید یکسانی به مفهوم دولت/ ملت و مصادیق آن نمینگرند. با این حال در دنیای غرب، دولت/ ملت مدل و پدیدهای مدرن محسوب میشود که به قول ماکس وبر، عقلانی شدن ساختارهای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی، معلول تحقق آن است. در رویکرد رئالیستی و لیبرالیستی غالب در جهان غرب، دولت دارای عقلانیت است و قدرت گزینشگری دارد و ملت نیز تابعی از دولت محسوب میشود.
۱ـ بدون شک یکی از مهمترین آثار و تبعات تحولاتی عمیق مانند جنگ غزه، اثبات مرزبندی کاذب عقلانیت دولتی و کنشگری شهروندی در آمریکا و اروپاست. پس از وقوع جنگ غزه و آغاز نسلکشی وقیح و فاجعهبار صهیونیستها و استمرار جنایات از قبیل بمباران بیمارستان المعمدانی، اردوگاه جبالیا و مدرسه الفاخوره، ملل غرب رسما روایتگری و حتی استراتژی دولتهای خود را که بر مبنای حمایت مطلق از صهیونیستها شکل گرفته بود، پس زدند و به جای آنکه تسلیم تصویرسازی کاذب و تبلیغاتی لابیهای آشکار و پنهان قدرت سیاسی از ماجرای تلخ غزه شوند، این تصویر مجازی را منهدم کردند.
شهروندان آمریکایی و اروپایی در تظاهرات میلیونی لندن یا تظاهرات صدها هزار نفری در واشنگتن و برلین و پاریس، دال مرکزی مدل دولت/ ملت یا همان «دولت ملی» که «عقلانیت دولتها»ست را به چالش کشیدند تا جایی که اولاف شولتس، صدراعظم آلمان و ریشی سوناک، نخستوزیر انگلیس ناچار شدند تحت تاثیر جهتگیری افکار عمومی کشورهایشان، مواضع سلبی خود در قبال انعقاد هرگونه آتشبس در نوار غزه را تغییر دهند و حتی با صدور بیانیههایی، پس از حمایت ۴۶ روزه از جنایات فجیع رژیم اشغالگر، از تفاهم آتشبس ۴ روزه استقبال کنند! صورت ماجرا مشخص است؛ دولتهای غرب دیگر نه بازیگرانی مبتکر و خلاق هستند و نه نمادهای عقلانیت و نقاط ثقل اتکای شهروندان خود محسوب میشوند. قطعا یکی از آثار پسینی جنگ غزه که در آینده نزدیک آثار خود را نمایان خواهد کرد، تشدید منازعات تئوریک در غرب بر سر مدلهای حکمرانی و دالهای گفتمانی و مرکزی منهدم شده است. این یک زنگ خطر محض برای پوزیتیویستها و اثباتگرایان و فراتر از آنها، حکمرانان غرب خواهد بود.
۲ـ تبلور لمپنیسم و پوپولیسم در غرب و عادت تاریخی شکل گرفته پس از جنگ دوم جهانی در آمریکا و اروپا جهت تشکیل شبکه حامی/ پیرو، جایی برای تبلور عقلانیت در روش حکمرانی سیاستمداران این کشورها باقی نگذاشته است. در چنین شرایطی، دلیلی برای پذیرش اصالت دولتهای فاقد عقلانیت و حامی ظلم در نظام بینالملل وجود ندارد. این همان درس بزرگی است که ملتها در جریان حمایت غیورانه و مسؤولانه خود از فلسطینیان، به سیاستمداران پرادعای غربی دادند.
پایان پیام/غ