ارتباط بدپوششی و استبداد رفتاری

ارتباط بدپوششی و استبداد رفتاری

این روزها شاهد هنجارشکنی‌های فزاینده حول موضوع حجاب هستیم که متأسفانه با تمسک به رفتارهای تند و خشن و پرخاشگرانه سعی در تحمیل خود بر فضای عمومی جامعه دارد. آیا می‌توان ارتباطی منطقی بین پدیده بدپوششی و استبداد رفتاری شناسایی کرد؟!

به گزارش خبرگزاری فارس؛ یادداشت-سعید توتونکار نوشت: استبداد بر اثر غلبه فرهنگ جاهلی بر فهم عاقلانه و اندیشمندانه از پدیده‌ها رخ می‌دهد. انسان، صاحب سرمایه عظیمی از نیروهای قدرتمند غریزی است که اگر توسط سازماندهی عقل و اندیشه به کار مفید تبدیل نشود، می‌تواند خرابی و ویرانی فراوانی را به بار آورد.

خودخواهی صفت ذاتی انسان برای میل به حفظ و بقاست. اما اگر این موهبت الهی سیر منطقی و مستقیم خودشناسی، خودسازی و خودبسندگی را رها کرده، دچار افراط خودشیفتگی و خودکامگی و خودمحوری شود و یا مسیر خودتحقیری، خودتخریبی و از خودبیگانگی را دنبال کند، زمینه‌های استبداد خرد و کلان را در رفتار فردی و اجتماعی فراهم می‌آورد. این انحراف می‌تواند محصول ندانستن، نتوانستن و یا نخواستن باشد؛ اما صورت ظاهری آن در جامعه غالبا مشترک است.

هر چه مرکز ثقل خودخواهی‌ها از لایه‌های عمیق‌تر محبت و معرفت و حکمت به سمت پوسته شهوت کوچ کند، خودکامگی در بهره‌کشی از غرایز، بروز و ظهور بیشتری خواهد داشت. روند خودمراقبتی و خویشتنداری ضعیف گشته، ابزارهای سخت بیرونی جایگزین انگیزه‌های درونی نرم خواهد شد و کرامت انسانی جای خود را به خوی استکباری خواهد داد.

سلطه نظام استبدادی بر جامعه باعث خواهد شد، فرهنگ دیکتاتورمآبی و زیاده‌طلبی به لایه‌های زیرین جامعه رسوب کند و هرم قدرت تمامیت‌خواه شکل گیرد. طبیعتا جورچین حکمرانی در چنین نظاماتی بر اساس نقاط ضعف افراد در حفظ تعادل در مدیریت خودخواهی‌ها شکل می‌گیرد. هر کس امکان بیشتری برای تحمیل دل به خواهی‌های خود به دیگران دارد در رده بالاتری قرار می‌گیرد و زیردستان جایگاه خود را بر اساس همین ارزش‌ها پیدا می‌کنند. خرد در چنین ساختاری در اختیار برآوردن غرور کاذب غرایز خواهد بود. چه بسا صورت و عنوان علمی هم به خود بگیرد و معتبر شمرده شود.

حکومت‌های استبدادی همانند آنچه امروز در کلیت جهان شاهد آن هستیم و آنچه در تاریخ پادشاهی ایران به خصوص در حکومت پهلوی تجربه کردیم، بقای خود را در توسعه فرهنگ جاهلی می‌بیند. چنین حکومت‌هایی برای اینکه نخواهند به قوه عقل و خرد انسان پاسخگو باشند، مبلغ حیات غریزی در جامعه هستند و خور و خواب و خشم و شهوت را به صورت ساختارمند به عنوان ارزش‌های پایه به جامعه تحمیل می‌کنند.

متأسفانه در طول دوره پهلوی شاهد شدت گرفتن مبارزه با دین و عقل و عوامل هویت‌بخش به ایران و ایرانی بودیم. حضور پررنگ نگاهی که در فیلم‌فارسی‌ها ترویج می‌شد در کف جامعه سعی در بر هم زدن تعادل در خودخواهی به نفع استبداد داشت. اوج درهم‌تنیدگی خوی استبدادی حکومت پهلوی با جریان قدرتمند اشاعه شهوت و فساد در جامعه، در جشن‌های منحوس شیراز به نمایش درآمد. آنجا محل تلاقی تمام صورت‌های فساد در یک نقطه بود.

انقلاب اسلامی ملت ایران برای تغییر در این رویه اوج گرفت و به پیروزی رسید. روحیه رقابت‌های مادی و برتری‌طلبی و جلب منفعت به هر قیمت تبدیل شد به روحیه دوستی و برادری و ایثار و قناعت. جنگ تحمیلی باعث شد این فرهنگ با سرعت و قدرت بیشتری جامعه‌سازی کند. اما متأسفانه در فضای پساجنگ اواخر دهه شصت و دهه هفتاد برخی مسئولین به تدریج با شعارها و آرمان‌های اول انقلاب فاصله گرفتند و به بهانه ایجاد حرکت در چرخ اقتصاد، جامعه را به سمت پرتگاه نگاه مادی‌گرایانه البته با لباس مصلحت، کشاندند.

شروع رقابت‌های مادی، در طول زمان از سبقت در خدمت‌های مخلصانه کاست و نظام فرهنگی حاکم بر غرب با تهاجم گسترده فرهنگی به تدریج در کشور نفوذ داده شد. این هماهنگی و هم‌مسئله شدن با غرب، در عملیات‌های متعدد سخت و نرم علیه عرف و شرع و قانون ادامه پیدا کرد و فتنه‌های متعدد و متنوعی را رقم زد.

برنامه گسترده‌ای که از ده‌ها و صدها مسیر در طول سی‌سال گذشته با تمام توان داخلی و خارجی دنبال می‌شود. نتیجه مداومت جریان غربگرا در تغییر ذائقه ایرانی‌ها شیوع گسترده فساد و پشتیبانی آنها از یکدیگر و جامعه‌سازی و ایجاد فشار اجتماعی برای دامن زدن به آن بود. طبقه‌ای در جامعه به وجود آمد که عدالت را در توزیع فساد و نه احقاق حق، دنبال می‌کرد.

فتنه سال گذشته زمانی اتفاق افتاد که دشمنان به این اطمینان رسیده بودند که می‌توانند با یک خشونت عریان اجتماعی سد قانون و شرع را بشکنند و مردم و نظام انقلابی را عقب برانند و مدل‌ها و معیارهای زیست غربی مورد نظر خویش را به طور رسمی در جامعه پیاده کنند.

چالش چندوجهی امروز ما تنها در مسئله حجاب نیست. بلکه پدیده تنانگی در جلوه‌های زنانه و مردانه خود، یکی از معضلات و مسائلی است که نظام فاسد فکری استکباری و استبدادی غرب پیش روی ما قرار داده است.

آنچه ما تجربه می‌کنیم تحریک استبدادهای خرد و نزدیک شدن و به هم پیوستن بانیان و حامیان آنها در لایه‌های مختلف جامعه و در مظاهر متعدد آن برای تشکیل جامعه همراه و تولید قدرت حکمرانی است. جریانی که امیدوار است در چند سال آینده جامعه را به ریل پیش از انقلاب بازگرداند و رسما سهمی از قدرت را به خود اختصاص دهد و در میان مدت به صورت نرم طرح براندازی را دنبال کند.

متأسفانه نقش برخی از انقلابی‌های پشیمان و توبه آنها به سوی غرب در تشدید و تسریع این روند بسیار پررنگ است. افتخار به قانون‌شکنی و زیر پا گذاشتن آن به شکل‌های مختلف، تظاهر به هنجارشکنی و نادیده گرفتن عرف و تجاهر به فسق و شکستن حدود شرعی محورهایی است که در فتنه هویت‌زدایی از مردم مسلمان انقلابی ایران دنبال می‌شود.

شیوع روحیه‌های فردگرا و خودمختار و خودسر، خودنمایی‌های افراطی و رواج تفاخر و تکاثر و تجمل و اسراف و تبذیر و رفتارهای جامعه‌گریزانه و قانون‌ستیز و توسعه قلمرو به هر قیمت و زیر پا گذاشتن حقوق عمومی و تصاحب فرصت‌های مشاع جامعه و تمرین تجاوزگری و عبور از خطوط قرمز حریم‌ها و حدود، بخشی از آثار دمیدن در آتش حیات غریزی در جامعه است. استبدادهای خُردی که به تدریج فضای جامعه را در اختیار می‌گیرند و روحیه مدارا و رفتار مسالمت‌آمیز بر اساس کرامت انسانی را به فضای تقابل و ستیز و تنازع بقا تبدیل می‌کنند. مسیری که ناگزیر ساختارهای کنترلی سخت و دردناک را بر جامعه مسلط خواهد کرد و از تعادل نرم درون‌زا فاصله خواهد گرفت.

به نظر می‌رسد راه حل بازگشت به نگاه اصیل انقلابی و معنویتی است که رهبر معظم انقلاب در دیدارهای اخیر رمضانی خود نیز بر آن تأکید داشتند. نگاهی که الگوی احیای جامعه را در الگوگیری از سبک زندگی شهیدان می‌داند.

پایان پیام/ت

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *