از چسباندن عکس به دیوار آرزوها تا رسیدن به دانشگاه مادر

از چسباندن عکس به دیوار آرزوها تا رسیدن به دانشگاه مادر

حال و هوای داوطلبانی که از استرس اعلام نتایج اولیه عبور کرده و در دانشگاه آرزوهایشان قدم می‌زنند، دیدنی است.

از چسباندن عکس به دیوار آرزوها تا رسیدن به دانشگاه مادر

گروه دانشگاه خبرگزاری فارس ـ محدثه رمضانعلی ـ روزی با دانشگاه تهران ـ ۲۹ مرداد؛ حال و هوای داوطلبانی که از استرس اعلام نتایج اولیه عبور کردند و به مرحله جدید استرس وارد شدند، انتخاب رشته؛ تصمیمی که از علاقه شروع می‌شود و به آینده شغلی می‌رسد. دانشگاه تهران برای آشنایی با رشته‌ها و فرصت‌های تحصیلی در این دانشگاه برنامه‌ای را طراحی کرده تا دانشجویان با شناخت بیشتر تصمیم بزرگ زندگیشان را بگیرند.

از خیابان شانزده آذر به سمت خیابان پایین دانشگاه می‌آیم تا نرده‌ها را رد کرده و به در اصلی دانشگاه تهران برسم. در اولین نگاه داوطلبانی را می‌بینم که در نگاهشان ذوق و حس بزرگ شدن موج می‌زند.

گوشم با صدای یکی از آن‌ها زنگ می‌خورد که : «باورم نمیشه این دره دانشگاه تهرانه» کل یک سال آخر کنکور رو با تصویر اینجا انگیزه گرفتم و درس خواندم تا به رتبه ۸۵۰ برسم و الان اینجا هستم و می‌توانم دانشگاه تهران را انتخاب کنم"

از در اصلی به سمت کتابخانه تالار علامه امینی می‌روم و در مسیر میز و صندلی‌هایی بود که کارت ورود را به داوطلبان می‌دادند تا گروه آزمایشی آن‌ها مشخص شود.

در بدو ورود به تالار صدای خنده و ذوق را می‌توانستم بشنوم و یاد دوران کنکور و انتخاب رشته خودم افتادم، آن روزها مثل یک حباب در هوا معلق بودم تا تصمیم بگیرم. حالا حال و هوای داوطلبان اینجا هم مثل همان حباب است که بین دو یا سه رشته مانده‌اند.

در کنار داوطلبان می‌نشینم، چند نفری با ذوق درحال عکس‌گرفتن هستند. از آن‌ها المانی که در دستشان بود را گرفتم و باهم به عکس گرفتن پرداختیم.

* دختر‌انی که آرزوی مهندسی دارند

زهرا مجد می‌گوید: بودن در دانشگاه تهران برای من آرزوست و همین که امروز اینجا هستم برای من افتخار بزرگی است و دوست دارم در این دانشگاه رشته مهندسی مکانیک را قبول شوم.

* از چساندن به دیوار آرزوها تا رسیدن

مجد درباره حس و حالش می‌گوید: من در یک‌سال کنکور عکس‌هایی از تمام اجزای دانشگاه تهران و سر در دانشگاه مادر را چاپ کرده بودم و بر روی دیوار مقابلم چسبانده بودم تا برای ادامه درس‌خواندنم برایم انگیزه‌ای شود و اینکه الان اینجا هستم، باعث افتخار خودم و خانواده‌ام است.

فاطمه موسوی داوطلب رشته علوم انسانی نیز می‌گوید: دانشگاه تهران؛ دانشگاه مادر است و من تمام تلاشم را می‌کنم تا با انتخاب رشته درست و اصولی در این دانشگاه قبول شوم. برای انتخاب رشته استرس زیادی دارم و می‌خواهم همان چیزی که در ذهنم است را قبول شوم‌. گویا امروز قرار است تور بازدید از دانشگاه را بگذارند و من سرتا پا شور دارم تا زودتر با دانشکده حقوق و علوم سیاسی آشنا شوم و آن را به صورت حقیقی ببینم.

وی درباره دو مرحله‌ای شدن نتایج می‌افزاید: دو مرحله‌ای شدن نتایج کنکور باعث استرس من شد و ترجیح می‌دادم تا نتایج به صورت یک مرحله‌ای اعلام شود. من در رشته علوم انسانی رتبه سه رقمی شده‌ام و آرزوی من این است که در دانشکده حقوق و علوم سیاسی قبول شوم، چرا که به علوم سیاسی بین‌الملل بسیار علاقه دارم.

فاطمه تقوی با برق چشمی که در چشمانش می‌درخشید می‌گوید: دانشکده علوم پایه آرزوی من است و تمام تلاش و دقتم را برای انتخاب رشته می‌گذارم تا در دانشکده علوم پایه بتوانم قبول شوم و به آرزوی خودم و شغل خانوادگی که داریم، برسم. من در حال حاضر هیچ استرسی ندارم و استرس من برای قبل از اعلام نتایج بود و سیستم دومرحله‌ای اعلام شدن نتایج خیلی اذیتمان می‌کند.

وی ادامه می‌دهد: الان که رتبه سه رقمی را کسب کرده‌ام هیچ نگرانی ندارم و می‌دانم که می‌توانم قبول شوم.

* به عشق دانشگاه تهران

ندا کرمی می‌گوید: در ابتدا تشکر بابت این رویداد دانشگاه تهران چرا که من به عنوان یک فردی که رشته هنر‌های تجسمی‌ را می‌خواهد انتخاب کند بسیار خوشحالم و اینکه توانستم با فضای دانشگاه تهران آشنا شوم برای ما اتفاق خوبی است.

وی درباره سال کنکورش و اینکه چگونه روز‌های سخت را گذرانده ادامه می‌دهد: من ۳ سال دبیرستان را به عشق دانشگاه تهران درس خوانده‌ام. داوطلبان کنکور هنر برای کنکور ساعتی درس نمی‌خوانند، خیلی حسی درسی را مطالعه می‌کنند، اما من تمام تلاشم را می‌کردم روزی ۵ تا ۹ساعت درس را مطالعه کنم. گاهی شب‌ها نمی‌خوابیدم چرا که باید هم درس‌مدرسه را و هم کنکور را می‌خواندم.

وی درباره حس و حالش می‌گوید: من که یک فرد هنری هستم و همه چیز را از نظر هنر می‌نگرم واقعا حس‌ و حال عالی دارم، خیلی بیشتر از قبل به تصمیم خود مصمم شدم که دانشگاه تهران را انتخاب کنم.

همانطور که اطراف را نگاه می‌کنم چشمم به گروه پسر‌ها خورد و رفتم جلو تا با آن‌ها صحبت کنم:

در ابتدا پسری که جثه بزرگی داشت متوجه شد که خبرنگار هستم، می‌گوید: صحبت‌های من را حتما بیاوردید! من یک پسر درس‌خوانی هستم که برای مکانیک دانشگاه تهران شب تا صبح درس‌خوانده‌ام و هدف اصلی من دانشگاه تهران رتبه‌ام نیز دو رقمی است.

* رمز موفقیت رتبه دو رقمی چه بود؟

دوستانش که به او می‌خندیدن و می‌گفتند « علی را نمی‌شد از خانه بیرون کرد، تمام شب و روز فقط درس می‌خواند.» حال که اسمش را متوجه شدم گفتم: علی آقا! درباره روزهای کنکورت بگو.

می‌گوید: من تمام روز درس‌می‌خواندم و بیرون نمی‌رفتم، سخت تلاش کردم تا به رتبه دو رقمی برسم. رمزموفقیتم این است که به حرف دیگران گوش ندادم و راه خودم را ادامه دادم.

زینب غلامی که از ابتدا صحبت بر روی پاهایش بند نبود و نگاهش فقط به دانشگاه بود نیز می‌گوید: من خیلی ذوق دارم و نمی‌توانم رو پا بند باشم. می‌شود در فرصت بهتری صحبت کنیم؟

حرفش اطرافیانمان را به خنده انداخت و دست بر قضا یکی از دختر‌ها به زینب گفت: برو تو فرصت بهتر می‌بینیمت.

با لبخندی که بر لب داشتم و از سالن کتابخانه خارج شدم و به سمت دانشکده ها رفتم تا با داوطلبان به تور دیدن دانشگاه برسیم. راهنمای گروه علوم پایه آمد و همه را دور خود جمع کرد و با شوخ طبعی گفت: « می‌دونستید علوم پایه بهترین ساختمان را دارد؟»

همه به هم نگاه کردند تا گفت: چون هم در ساختمان و هم در بیرون بوفه دارد و می‌توانی با خیال راحت درس بخوانید.

به سمت درب خروجی دانشگاه و ایستگاه اتوبوس رفتم تا خودم را به تحریریه برسانم، در ذهنم فقط آینده این داوطلبان است که آیا به خواسته‌هایشان می‌رسند یا نه؟

پایان پیام/

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *