اهمیت راهبردی سرزمین بولیوار

اهمیت راهبردی سرزمین بولیوار

روابط ایران با کشورهای حوزه آمریکای لاتین، سیاست‌های ضدایرانیِ آمریکا و اروپا را کم‌اثر کرده و به حاشیه می‌برد و این در حالی است که خلأ حضور ایران در این منطقه در سال‌های گذشته مسبب خسارت‌های بزرگی به موقعیت و منافع کشورمان شده است.

فارس‌پلاس؛ سعدالله زارعی در یادداشتی نوشت: ایران و ونزوئلا 2 کشور اثرگذار حوزه بین‌الملل در 2 منطقه حساس یکی در غرب آسیا و دیگری میانه قاره آمریکا هستند.

مساحت «جمهوری بولیواری ونزوئلا» بیش از 900 هزار کیلومترمربع و به ‌طور تقریبی نیمی از مساحت ایران را شامل می‌شود و جمعیت کنونی آن حدود 30 میلیون نفر یعنی قریب به یک سوم جمعیت ایران می‌باشد. اقلیم ونزوئلا از حیث درجه حرارت گرمسیری محسوب می‌شود و در عین حال جنگلی و به طور کلی دارای تنوع زیستی فراوان است.

حدود 91 درصد جمعیت این کشور را مسیحیان تشکیل می‌دهند و پایبندی‌های مذهبی در آن بالاست. در عین حال مسیحیت در این کشور و به طور کلی در آمریکای لاتین سوسیالیزه شده و عدالت‌گرایانه تلقی می‌شود و آموزه‌های آن تحت عنوان «الهیات رهایی‌بخش» شناخته می‌شود.

ونزوئلا بزرگ‌ترین ذخائر نفتی اوپک و جهان را در بر دارد در عین حال رشد تولید ناخالص داخلی، آن را در ردیف هفتاد و پنجمین کشور قرار داده است. ونزوئلا از حیث فرهنگی مردم مقاومی دارد و این مقاومت سبب پایداری حکومت و سیاست‌های آن در این کشور شده است. این مقاومت برای منطقه کارائیب و آمریکای لاتین تا حد زیادی الهام‌بخش بوده و حتی دارای آثار فرامنطقه‌ای نیز هست،کما اینکه بعضی منابع آمریکایی نوشته‌اند همکاری‌های ونزوئلای دوره «هوگوچاوز» در مقابله با تحریم‌های آمریکا علیه ایران، کوبا و نیکاراگوئه مؤثر بوده است.

ایران و ونزوئلا در الگوهای اقتصادی (عدالت‌محور) و اهداف اقتصادی (توده‌گرا) و شیوه اداره جامعه (اولویت‌ در بکارگیری عناصر انقلابی) به هم می‌رسند کما اینکه دو کشور از دیرباز همکاری‌های اصولی با هم داشته‌اند. ونزوئلا یک عضو بنیانگذار در اوپک به حساب می‌آید و این نشان می‌دهد زیرساخت‌های اقتصادی دو کشور از نوعی یک‌سویی برخوردارند.

نزدیک 1000 رودخانه در ونزوئلا جاری است یکی از آنها (اورینوکو) حدود 2500 کیلومتر از برزیل تا اقیانوس اطلس طول دارد. بر این اساس ظرفیت کشاورزی و صنعت در ونزوئلا بالاست و این در حالی است که صنعت کشاورزی در این کشور ضعیف است و قابلیت سرمایه‌گذاری ویژه دارد. ضمن آنکه فاصله دما از 28 درجه در مناطق گرمسیری تا کمتر از 8 درجه در مناطق سردسیر، موقعیت ویژه‌ای برای توسعه کشاورزی ونزوئلا فراهم کرده کما اینکه میزان بارش باران در بعضی مناطق آن به 1500 میلی‌متر می‌رسد.

ونزوئلا از سال 1377 که «هوگوچاوز» طی انتخابات بر سر کار آمده تا امروز یعنی حدود 25 سال دارای ثبات سیاسی و ثبات در سیاست‌ها بوده است و این در شرایطی بود که آمریکایی‌ها در طول این مدت و با انواع شیوه‌ها در پی ساقط کردن دولت انقلابی در این کشور بوده‌اند. کما اینکه ماشین کودتا در این کشور از دو سال پس از روی کار آمدن هوگوچاوز راه افتاد و حتی برای چند روز بر دولت منتخب غلبه کرد اما سرانجام مردم چاوز را برگرداندند. در آخرین انتخابات ریاست‌جمهوری هم، غرب نتیجه را نپذیرفت و تا همین چند ماه پیش رقیب غربگرای مادورو یعنی «خوان گوایدو» را رئیس‌جمهور می‌دانست ولی در نهایت تسلیم شد و گوایدو به آمریکا رهسپار گردید.

ونزوئلا تا همین چندی پیش عملاً تحت فشار شدید دو دولت غربگرای همسایه خود در برزیل و کلمبیا بود که نظام‌های سیاسی در هر دو کشور طی انتخابات دو سال اخیر تغییر کرده و به دوستانی برای کاراکاس تبدیل گردیده‌اند. از این رو ونزوئلا در دو سال گذشته روند رو به بهبود و رشد اقتصادی را از سر گرفته است.

آمریکای لاتین به خودی خود از حیث اقتصادی یک «موقعیت ویژه» است؛ چرا که از حیث معادن و مواد اولیه یکی از غنی‌ترین مناطق جهان به حساب می‌آید. از این رو برای کشوری مثل ایران که در مسیر توسعه بعضی صنایع حساس می‌باشد و در این راه به مواد اولیه نیاز دارد، توسعه روابط با این حوزه بسیار مطلوب است. اما در همان حال آمریکای لاتین برای ایران یک موقعیت نمادین هم دارد چرا که نقطه تعارض تمدنی آمریکاست.

زمانی که در اواخر سده‌شانزدهم، «پیوریتن‌ها» (Puritans) پای به قاره آمریکا گذاشتند، تغییر فرهنگی و اجتماعی این قاره را مدنظر قرار دادند. پیوریتن‌ها، انگلیسی‌های کاتولیک افراط‌گرایی بودند که در اروپا تحمل نمی‌شدند و لذا به سمت قاره ناشناخته آمریکا رانده شدند. این «کشیش‌های جنایتکار» ابتدا آرام، آرام بر شریان‌های اقتصادی آمریکای لاتین مسلط گردیدند و به محض آنکه جای پایشان در اواسط قرن 17 محکم شد، قتل و کشتار بومیان را در پیش گرفتند و هزاران هزار نفر از آنان را کشتند.

ارتباط انقلاب اسلامی با آمریکای لاتین از این حیث هم موضوعیت دارد. همان‌طور که گفته شد مردم آمریکای لاتین روحیه فرهنگی و فرهنگ‌پذیری بالایی دارند و ثانیاً کینه‌های خود نسبت به ظلم‌هایی که به نیاکان آنان و حتی به خودشان شده، حفظ کرده‌اند و لذا ایران در این منطقه می‌تواند موقعیت ویژه و کانونی درازمدت داشته باشد. جالب این است که در حال حاضر نیمی از دولت‌های آمریکای لاتین و نزدیک به چهار پنجم مساحت آن را دولت‌های ضدآمریکایی شامل برزیل، آرژانتین، کلمبیا، کوبا، نیکاراگوئه و ونزوئلا تشکیل داده‌اند. این به آن معناست که مخالفت با آمریکا در این منطقه ریشه‌دار و قابل محاسبه است.

آمریکای لاتین در چهار دهه گذشته عمدتاً در موقعیت حمایت از انقلاب اسلامی و جبهه مقاومت قرار داشته است و بیشتر دولت‌های آن مایلند مقاومتی دیده شوند. رابطه ایران با دولت‌های انقلابی آمریکای لاتین برطرف‌کننده برخی نیازهای این منطقه و در مواردی بسیار کارساز بوده است. کمک‌های ایران به دولت ونزوئلا در سال‌های 1398 تا 1400 و نیز به دولت نیکاراگوئه و «دانیل اورتگا» در دهه اول پیروزی انقلاب اسلامی خیلی تأ‌ثیرگذار بوده است. نام ایران در آمریکای لاتین توأم با واژگانی مثل اقتدار، صداقت و استمرار است و از این رو سطح پذیرش ایران در این منطقه از شیلی تا مکزیک بالاست و این می‌تواند دو وجه پیدا کند؛ وجه استفاده از بازار نیازمندی‌های این منطقه و وجه بهره‌گیری از منابع اولیه به منظور تکمیل چرخه صنعتی ایران و در نهایت رسیدن به «روابط راهبردی» با کشورهای این منطقه. ضمن آن که به گفته آقای رئیسی در سفر اخیر به ونزوئلا؛ ملت ایران دوست دوران‌های سخت مردم ونزوئلا است.

روابط ایران و ونزوئلا و ایران با بقیه کشورهای این حوزه، سیاست‌های ضدایرانی آمریکا و اروپا را کم‌اثر کرده و به حاشیه می‌برد و این در حالی است که خلأ حضور ایران در این منطقه در سال‌های گذشته سبب خساراتی مهم به موقعیت و منافع ایران شده است. رژیم جعلی اسرائیل با دروغ‌پردازی راجع به حادثه «مرکز همکاری‌های اسرائیل و آرژانتین» موسوم به Amia سعی در جذب حمایت جهانی از سیاست‌های ضدایرانی خود نمود.

دسیسه رژیم صهیونیستی در فاصله تیر 1373 تا امروز یعنی در یک دوره 30 ساله تحت تأثیر دولت‌های حاکم بر این کشور پایین و بالا رفته و در برهه‌هایی به صدور حکم قضایی علیه ایران هم منتهی شده است. بنابراین واضح است که حضور ایران در این منطقه اگرچه دارای منفعت بالای اقتصادی هم هست، در عین حال یک معنای راهبردی با تأثیر کلان جهانی هم دارد و می‌تواند ظرفیت واقعی انقلاب اسلامی حتی در دوردست‌ها را به جهان نشان دهد و فضای توطئه علیه ایران را در محیط‌های مختلف بشکند.

ممکن است این یک نگرش تنش‌زا تلقی شود ولی مگر فراموش کرده‌ایم که ناوهای آمریکایی در فاصله سال‌های پایانی دفاع مقدس تاکنون یعنی حدود 35 سال یک لحظه آب‌های منطقه ما را ترک نکرده و صراحتاً هم از ضرورت کنترل ایران صحبت نموده‌اند. خب ما هم می‌توانیم در حوزه کارائیب، دشمن منافع ملی خود را به چالش بکشیم. بله به یکباره نمی‌شود، هر بار گامی و در نهایت ساخت بنای بزرگی از تمانع بر سر راه آمریکایی‌ها.

سفر آیت‌الله رئیسی به ونزوئلا بیانگر توجه رئیس‌جمهور ایران به اهمیت این منطقه و ظرفیت آن هستند. امیدواریم این «تک ستاره» دولت در آسمان دیپلماسی منطقه کارائیب نباشد.

پایان پیام/ت

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *