این خانم، خانه اعیانیاش را پای «عشق حسینی» گذاشت
حاجیهخانم شرفالنساء دختر کربلایی ابوتراب نمدمالکرمانی دلباخته و عاشق آقا سیدالشهدا(ع) بود و مال و اموالدار، عشق به آقا چنان در دلش جا باز کرده بود که خانه و بخشی از اموالش را برای روضهخوانی وقف کرد و حالا بیش از 100 سال است که این خانه حسینی پذیرای عاشقان اباعبداللهالحسین (ع) است.
خبرگزاری فارس – کرمان، مهسا حقانیت: دلم گرفته، تشنه روضه است، از آن روضههای قدیمی، روضهای در خانهای سنتی که چادر عزای آقا را به سرش کشیده باشد و چای تبرکی را توی استکان و نعلبکی بیاورند.
اطلاعیههای مراسم روضه روزهای آخر صفر را توی ذهنم مرور میکنم، خودش است همان که میخواستم، «روضه خانه شترداران در محله قدیمی خواجهخضر».
حد و حدود خانه شترداران را پیدا کردهام، اما دقیق نمیدانم کجاست، سر کوچه ۱۰ سادات خوشرو که میرسم، یک خانم میانسال که مانتوشلوار و روسری مشکی پوشیده است، میپرسد، «روضه تمام شد»، میگویم: من الان رسیدم، شما خانه شترداران رو بلدین؟. «بله، بیا بریم».
توی مسیر برایم تعریف میکند که از روضه چهارسوق بازار کرمان میآید و بعد هم این خبر را میدهد که ساعت پنج، ۶ صبح فردا توی چهارسوق آبگوشت امام حسینی میدهند.
قصه بی بی شرفالنساء
وارد یک کوچه فرعی در سمت راست کوچه ۱۰ سادات خوشرو میشویم، توی کوچه که میپیچیم، پرچم عزای آویخته شده بر سر در خانه شترداران را میبینم، دیوار کاهگلی خانه اعیانی شترداران تقریبا نیمی از این کوچه بزرگ را گرفته است.
نزدیک ورودی خانه که میشویم، نوای خوش مداح بهگوش میرسد که فرازهای زیارت عاشورا را میخواند. بر سردر خانه یک کاشی آبی کوچک قدیمی قرار دارد که بر روی آن آیه «إنا فتحنا لک فتحا مبینا» حک شده است و بالای در چوبی خانه هم یک تابلوی کاشینوشته دارد با این مضمون «السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین(ع)، خانه موقوفه حاجیه بیبی شرفالنساء «شتردارها».
بیبی شرفالنساء دختر کربلایی ابوتراب نمدمالکرمانی است، حاجی موسی برادر او صاحب کاروان شتر بوده و شترها در زمین کنار خانه بیبی استراحت میکردند برای همین این خانه قدیمی به خانه شترداران معروف شده است.
شرفالنساء خانم دلباخته و عاشق سیدالشهدا(ع) بوده است، آخرشم هم عشق و ارادتش به آقا را با وقف خانه شترداران و بخشی از اموالش برای روضهخوانی ثابت کرد.
وارد دالان این خانه حسینی میشوم، چند خانم مسن ویلچری و یا عصا بهدست که نمیتوانند از پلهها بین دالان و حیاط پایین بروند در همان دالان نشستهاند، حیاط خانه بسیار بزرگ است، رواقها و اتاقها دورتادور هستند. یک حوض مستطیلی آبیرنگ و یک باغچه که بوتههای کوچک گُل دارد هم در حیاط خانه بیبی شرفالنساء هست.
کنار حوض هم یک ظرف بزرگ مسی قرار دارد که درش هم یک سینی مسیست، آب خنک درون این ظرف ریختهاند و یک شیر هم پایین آن قرار دارد که بهجای منبع آب از آن استفاده میشود.
مردها در رواقهای سمت راست نشستهاند که آجرهایی در بالای سرشان دارند که رویشان نام ائمه اطهار (ع) را نوشتهاند. حیاط خانه و رواقهای سمت چپ را خانمها و بچهها پرُ کردهاند.
منبر را وسط دیوار روبهرو گذاشتهاند، دیوار سفالی طرحدار با کاشیهای فیروزهای و پنجرههایی با شیشههای رنگی که بیشتر یک اثر هنری کمنظیر است تا دیوار.
توی رواقها جا برای نشستن هست، اما دوست دارم در حیاط بنشینم، نیمی از حیاط را دور میزنم تا به جلوی منبر میرسم، آنجا برای چند نفر جا هست، مینشینم و فرازهای پایانی زیارت عاشورا را زمزمه میکنم.
چای روضه میآورند، استکانهای کوچک بیدسته با نعلبکیهای لبه سورمهای و یک قاشق چایخوری، دو حبه قند بستهبندی هم کنارش، یکی از قندها را میاندازم توی چای و با قاشق قدیمی کوچک هم میزنم، آن یکی حبه قند را هم به نیت تبرک میگذارم گوشه کیفم.
حالا وقت دعا برای عزیزانم و برای همه آنهایی که به یادم میآیند رسیده است، چهره بعضیها که فکرش را هم نمیکنم، میآید جلوی چشمم، با خودم فکر میکنم شاید حاجتی دارند و شاید گرهای توی کارشان است، برای همهشان دعا میکنم که دلشان آرام شود به حُرمت آقا ابی عبدالله(ع) و این مجلس بیریای آقا امام حسین(ع).
مهربانترین مهربانان است او …
مداح که میرود، نوبت به روحانی مجلس میرسد، سرم را بالا میآورم، حجتالاسلام سید محمد خوشرو را میبینم که به سمت منبر میآید، آقای خوشرو از نوادگان سادات خوشروی کرمان است که چند سالیست تولیت آیین عزاداری ۱۵۰ ساله خانه آبا و اجدادیاش را بر عهده دارد.
این روحانی جوان صحبتهایش را با سخنانی از طرف خدا آغاز میکند: «خدا میفرماید: محبت و رحمت ما طوریست که نمیخواهیم هیچکدام از بندگان واقعیمان اسیر ظلم و جهنم شوند».
خوشرو با بیان اینکه خدا، «مهربان مهربانان» است، میگوید: هیچ پدر و مادری در مهربانی به خدا نمیرسد و اگر فردی این شیرینی محبت را درک کند، هیچوقت فراموش نمیشود.
این توصیه را جدی بگیریم
آقا سید محمد در ادامه صحبتهایش هم برادرانه به عزاداران حسینی توصیه مهمی میکند: «وقتی در روضه هستید و آدمهایی را میبینید که ظاهرشان شبیه شما نیست، آنها را از روی ظاهرشان قضاوت نکنید، زیرا از ظاهر آدمها نمیتوان به باطن آنها رسید و این فرد که به مجلس روضه میآید در باطن ارتباطی با خدا و ابیعبدالله(ع) دارد».
او همچنین به نقل از آقا امیرالمومنین علی(ع) میگوید: «امام علی میفرماید: اگر شب دیدی فردی گناه کرده، مبادا صبح گناهش را جار بزنی، زیرا نمیدانی شب تا صبح بین او و خدایش چه گذشته است، شاید گریه کرده و کفه اشکش از کفه گناهش سنگینتر شده باشد و خدا او را ببخشد».
راز میلیارد شدن یک مرد کرمانی
حجتالاسلام خوشرو با تاکید بر احترام به والدین تعریف میکند: «یکبار از یکی از میلیاردهای کرمانی پرسیدم، چطور شد اینقدر پولدار شدی، او گفت: هیچ چی نداشتم، مادرم مریض بود، هر روز به او سر میزدم و کف پایش را میبوسیدم، هرچه دارم از دعای خیر مادر است».
وی میگوید: «افرادی هم که پدر و مادرشان به رحمت خدا رفتهاند از همین مجلس عزای امام حسین(ع) اشک چشم هدیه کنند و خیرات داشته باشند».
این اشک، دل را سبک میکند
پایان سخنرانی آقای خوشرو هم مانند تمام سخنرانیهای محرم و صفر به ذکر مصیب آقا سیدالشهدا(ع) ختم میشود، اشکها که سرازیر میشوند، انگار دلتنگیها و دلنگرانیها را هم با خودشان بیرون میآورند و دل آدم سبک میشود. خاصیت روضه و اشک بر آقا سیدالشهدا(ع) انگار همین است که آدم برای لحظاتی خودش را از همه چیز رها میکند، آخر سر هم دلش آرام و قرص میشود.
پایان پیام/۸۰۰۱۹/ب/ی