این زائران با پای دل در راه حرم گام برمیدارند
زائران پیاده رضوی پا در مسیری میگذارند که فاصله و کیلومتر در آن معنایی ندارد بلکه هرکس که قدم در این راه گذاشته، کوله بارش را بسته و عازم دیار خراسان شده است با پای دل و عشق میخواهد همچون عاشقی خود را به معشوق برساند و چه معشوقی زیباتر و بهتر از امام رضا علیهالسلام.
خبرگزاری فارس، قوچان – مجید جعفری مقدم؛ همهساله پس از اربعین حسینی مشتاقان به علی بن موسیالرضا علیهالسلام کولهبار خود را بسته و عازم دیار خراسان میشوند و کیلومترها راه را در گرما و حتی سرما طی میکنند تا روزهای پایانی ماه صفر و شهادت امام حسن مجتبی علیهالسلام، امام رضا علیهالسلام و رحلت رسول گرامی اسلام(ص) را در کنار حریم امن رضوی آرام بگیرند.
مسیرهای منتهی به مشهد الرضا در این ۱۰ روز مملو از عاشقان و ارادتمندانی است که سواره و پیاده میخواهند خود را به مشهد برسانند و قوچان بهعنوان یکی از شهرهای خراسان رضوی بهعنوان دروازه ورودی استان از مسیر شمال کشور میزبان خیل عظیم زائران این امام همام است.
زائران پیاده رضوی امسال از شهرها و روستاهای مختلف عازم مشهد مقدس شده اند، یکی از کلاله استان گلستان با آنهمه مسافت و دیگری از دورترین روستا در خراسان شمالی، اما عشق به امام رضا علیهالسلام جاده و مسافت نمیشناسد و همه با پای دل در این مسیر قدم گذاشتند تا هم عرض ارادتی کنند و هم در کنار آن، خواسته و حاجتی را بهواسطه امام رضا علیهالسلام از خداوند تبارکوتعالی بخواهند.
شاید تا سال گذشته هنوز هم بوی کرونا کموبیش در این مسیر به مشام میرسید و جادهها اینقدر مملو از زائر نبود اما امسال بر اساس اعلام مسئولان تنها در مسیر شمالی خراسان رضوی تعداد زائران پیاده واردشده به حوزه استحفاظی حدود دو برابر نسبت به سال قبل افزایش داشته است و آمار مشخصی نیز از زائران خودرویی نیست ولی شلوغی محورهای منتهی به مشهد حکایت از افزایش چندین برابری زائران دارد.
عشق به امام هشتم پیر و جوان نمیشناسد، از همه سن و سال گرفته تا زن و مرد پا در این مسیر گذاشتهاند، من هم چند قدمی با زائران در مسیر عشق قدم برمیدارم تا بدانم این چیست و چه لذتی دارد که با وجود گردوخاک و طوفان باز هم کسی از راه عقبنشینی نمی کند و منصرف نمی شود بلکه هر قدم که برمیدارند ثابتقدمتر از قدمهای دیگر است.
حاجتی ندارم!
علی با موهایی که تازه سفیدی در آن پدیدار شده و صورتی خسته اما پر از لبخند و محبت حدود ۱۲ سال است که این مسیر را پیاده از یک روستای کوچک در استان گلستان طی میکند و هیچوقت نشده از راه و مسیر خسته شود و تردیدی به دل راه بدهد، به او میگویم که چرا این سختی را به جان میخری مگر چه حاجتی داری؟
با لهجه زیبای شمالی جوابم را میدهد که مگر هرکس قدم در این راه میگذارد باید حاجت و خواستهای داشته باشد؟ گاهی عشق به معشوق سبب میشود سختیهای رسیدن را به جان بخری.
راست میگوید آنقدر امام رضا علیهالسلام خوب و مهربان است که نیاز نیست حتماً حاجت و خواستهای داشته باشی بلکه فقط باید عاشق بود تا لذت و طعم شیرین این پیادهروی را چشید همانگونه که ۲۲ میلیون زائر امسال با گرمای بالای هوا مسیر رسیدن به کربلا را عاشقانه طی کردند.
مادری با کالسکه در دست هم باید راه برود و هم این وسیله را به جلو حرکت دهد، میپرسم چرا با خودرو این مسیر را نیامده چون قطعاً برای خودش و کودک خردسالش سخت است؛ میگوید ما چند سالی است ازدواجکردهایم اما از نعمت فرزند برخوردار نبودیم، نیت کردم اگر خدا به من فرزندی سالم عطا کند باتحمل همه سختیها و مشکلات این مسیر را طی کنم و امسال برای اولین بار است که نذرم در حال ادا شدن بوده و سپاسگزار خدا و امام رضا علیهالسلام هستم.
عهد و پیمانی که با امام رضا(ع) بسته شد
یک جوان لاغراندام پرچمی بزرگ روی دوش میکشد و جلودار این کاروان است، قیافهاش کمی غلطانداز است از او میپرسم این پرچم سنگین را چرا بر دوش کشیدهای؛ آرام و نفسنفسزنان میگوید من تولدم را مدیون امام رضا علیهالسلام هستم.
کمی در فکر فرورفتم تا بخواهم سؤال بعدی را از او بپرسم خودش پیشقدم میشود و ادامه میدهد: من فرزند خوبی برای پدر و مادرم نبودم و اعتیاد باعث شده بود خانواده مرا ترد کنند، شنیدم مادرم در دوران کرونا بهشدت بیمار شده، به همریختم چون کاری از دستم برنمیآمد و از آنطرف نیز به دلیل اعتیاد نمیتوانستم کنارشان باشم. فکرکنم ایام ولادت امام رضا بود و یکشب در پارک مرکزی شهر جشنی برپاشده و من هم یکگوشه نشسته بودم، جوانی شیرینی و شربت به هم تعارف کرد اصلاً انتظار نداشتم کسی من را آدم حساب کند، گریهام گرفت و از ته دل خواستم خدا مادرم را شفا دهد.
با خود گفتم خب بدون عهد و پیمان شاید خدا حاجتم را برآورده نکند، گفتم یا امام رضا به جان جوادت قسمت میدهم مادرم را شفا بده من هم قول میدهم ترک کنم و فرزند خوبی برای آنها باشم؛ خدا مادرم را شفا داد و امروز سرحالتر از گذشته است، من هم اعتیادم را ترک کردم و امسال برای اولین بار با همراهی برادرم پا در این مسیر گذاشتهام.
با لبخند میگوید واقعیتش کمی برایم سخت است اما آنقدر قدم زدن در این مسیر شیرین بوده که به هیچچیز فکر نمیکنم حتی از همان آغاز مسیر پرچم را بر دوش گرفتهام و انگار پَر کاهی را حمل میکنم واقعاً امام رضا جان امام رضا جان همه است.
به نظر میرسد بیشتر این کاروان زیارت اولی هستند و همه شوق دارند هرچه زودتر به مشهد برسند؛ کمی عقبتر از من یک دختر هفتساله همراه با خانوادهاش پا در این راه گذاشته است؛ به او میگویم که الآن باید در تبوتاب خرید وسایل مدرسه و آماده شدن برای اول مهر باشی تو اینجا چه میکنی؟
با همان زبان کودکانه میگوید من خیلی امام رضا را دوست دارم و امسال خیلی گریه کردم تا پدرم اجازه داد من هم همراه آنها بیایم چون چند سال است که پیاده به زیارت میروند و به من میگویند تو هنوز کوچکی و برای تو زود است.
زینب باکمی شیرینزبانی به یک پسر ۱۵ ساله اشاره میکند و میگوید نگاه کن برادرم علی از من هم عقبافتاده، تنبل است اما من را خود امام رضا جان کمک میکند که این مسیر را بدون خستگی و حتی غر زدن دارم راه میروم.
هرکس در این راه قدم برمیدارد یک نیت و هدف را دنبال میکند یکی شفای بچه مریضش را گرفته و میخواهد ادای دین کند، دیگری قبولی کنکور و شغل و زندگی آبرومند و خیلی چیزهای دیگر را مدنظر دارد اما هستند کسانی که امسال به هر دلیلی مثل من از قافله اربعین جا ماندند و پیاده میروند تا شاید برات کربلا بگیرند.
حسین مؤمنی یکی از همین جاماندگان است که زیر لب در حال زمزمه نوحه و مداحی است و با هر قدمش قطره اشکی صورت خاکآلودش را خیس میکند، میگوید امسال قسمتم نشد البته قسمت که نه لیاقت زیارت امام حسین علیهالسلام را نداشتم اما خداروشکر لایق بودم و پا در این مسیر گذاشتیم و همین لیاقت مجدد از هر خواسته و حاجتی برای من بیشتر ارزش دارد.
در مسیر پیادهروی هم موکبها یا همان ایستگاههای پذیرایی برپا شدند که هرچند اندک اما با تمام توان به میدان آمدند تا سهم کوچکی در خدمت به زائران پیاده امام رضا علیهالسلام داشته باشند، از موکبهایی سازمانی و دولتی گرفته تا موکبهایی که توسط مردم و خیرین برپا شده است.
عدهای جوان که هنوز خستگی راه پیادهروی کربلا را به درنکردهاند دوباره آمدند تا برای هممحلهایهای خود در این مسیر موکبی هرچند کوچک اما بادلهای بزرگ برپا کنند و هرکس به سهم خود قدمی برای زائران ضامن آهو بردارد، یکی مشغول ریختن چای و دیگر شربت و بزرگترشان هم سر دیگ حلیم مشغول ظرف کردن آن.
مسیر پیادهروی به سمت مشهد مقدس راز و رمزهایی دارد که کشف و شناخت آن کار هرکسی نیست اما آنچه را میتوان فهمید این است که هرکس پا در این مسیر میگذارد با پای ظاهری قدم برنمیدارد بلکه پای دل است که مسیر عشق و عاشقی را سهل و آسان میکند.
پایان پیام/ ۷۰۰۴۳/ی