این ورشکستگان همانها هستند که خود را به آنها گره زدید
روزنامه متعلق به کرباسچی، یک سال پس از اغشاشات پاییز پارسال، از «غروب اپوزیسیون» خبر داده و آنها را «ورشکستگان به تقصیر» توصیف کرد.
فارسپلاس؛ دیگر رسانهها – کیهان نوشت: اهمیت ماجرا در این است که «هم میهن» سال گذشته از آتش بیاران معرکه بود و خبرنگار بازداشتیاش، از عناصر دروغپراکن در هنگام آغاز اغتشاشات محسوب میشود. کرباسچی روزهای اول مدعی شده بود که مهسا امینی را پلیس کشته است!
یک سال پس از آن آشوب صهیونیستی- آمریکایی و در حالی که جهان شاهد تظاهرات علیه رژیم صهیونیستی است، هممیهن در گزارشی نوشت: «44 سال است که اپوزیسیون با هدف براندازی جمهوری اسلامی وجود داشته است. لیستی از خارجنشینان که کمیت آن هر از چندگاهی افزایش مییابد اما درباره کیفیت آن بحثها و انقلتها بسیار وجود دارد. براندازهایی که به شکلها و با اندیشههای مختلف طی 5 دهه اخیر تشکیل شده و 44 سال است که یک جمله را تکرار میکنند: «عمر جمهوری اسلامی کوتاه است، اینها رفتنی هستند.» اما در این مورد اخیر که اکثریت آنها با اتحاد روی یک موضوع، دور یک میز جمع شدند، نهتنها نتوانستند پروژه خود برای پایان جمهوری اسلامی را به پیش ببرند، بلکه به سرعت دچار فروپاشی و ضعف شدند.»
هممیهن در عین حال، در سرمقاله خود، نوشت: «فضای مجازی فریبنده است، خیلیها را فریب میدهد، البته تقصیر این فضا نیست. این گرایش و نیاز دیگران به فریب خوردن است که آن را در فضای مجازی تامین میکنند. فضای مجازی هم مثل هر فنآوری نو دیگر است که باید یاد بگیریم که چگونه از آن استفاده کنیم. در غیر این صورت، گمراه میشویم و فریب خواهیم خورد؛ آنهم چه فریبخوردنی! اگر سواد رسانهای نداشته باشیم، دچار فریبخوردگی مضاعف میشویم.
آنچه که بر سر جریانهای اپوزیسیون خارج از کشور آمد و دچار سقوط فاجعهباری شدند، ناشی از همین ضعف و بیاطلاعی از محدودیتهای استفاده از این فضاست. از یک سو، ارتباط آنان با جامعه ایران از طریق فضای مجازی و منحصر به آن شد و این یک خطای بزرگ ارتباطی و شناختی و سیاسی بود. با دیدن یک فیلم و چند فیلم، گمان میکردند که همه جامعه چنان است و دچار یکسوگیری خطرناک شناختی میشدند. این، همان خطایی است که مسئولین حکومتی نیز به نحو دیگری و با دیدن برنامههای یکسویه تلویزیونی دچارش میشوند.
واقعیت این است که رسانههای ما در مجموع نتوانستهاند و نمیتوانند بازتابدهنده واقعیت جامعه باشند. صداوسیما بهگونهای و فضای مجازی نیز به گونهای دیگر دچار این کژتابی است. هر دو فاصله عمیقی با واقعیت جامعه دارند. بنابراین، مخاطبان هر دو دچار خطای شناختی و ارتباطی میشوند.
این واقعیت در جریان اتفاقات سال گذشته به بدترین شکل ممکن در هر دو نوع رسانه رخ داد. فضای مجازی به شکل بادکنکی و کاریکاتوری برخی افراد را در جایگاه رهبری اعتراضات بزرگ کرد، ولی هنگامی که این حباب تصویری بیش از اندازه بزرگ شد، بهیکباره ترکید و محو شد؛ گویی که از ابتدا نبوده است.
نکته مهم دیگر درباره اتحاد جریانات اپوزیسیون این است که براساس دشمنی با حکومت شکل میگیرد. برای بقای هر اتحادی، دشمنی با دیگران کافی نیست. هر اتحادی باید مبتنی بر حدی از توافقهای ایجابی هم باشد. دقیقاً مثل وضعیت جناح غالب داخل کشور که براساس دشمنی و ستیز با اصلاحطلبان و میانهروها بود؛ لذا در صورت موفقیت اولیه دچار انشقاق و تنش درونی میشوند. اما اپوزیسیون خارج از کشور ایران حتی به مرحله پیروزی اولیه نیز نرسید تا دچار انشقاق شود. کافی بود در اولین گام شکست بخورد تا این شکافها آشکار و برجسته شود.
با این ملاحظات، همیشه و در همه حال بهویژه در ایران و تا زمانی که امکان فعالیت متعارف باشد، هیچ اپوزیسیون مؤثر و با حداقلی از استانداردهای سیاسی و اخلاقی در خارج شکل نخواهد گرفت و پیگیری کنشهای پراکنده آنان نیز واجد اهمیت نیست.
درباره وضعیت این جماعت همین بس که برخی از آنان خواهان حمله نظامی غرب به ایران میشوند، ولی آن اندازه درک سیاسی ندارند که بفهمند قدرتهای سیاسی جهان، تصمیمات خود را تابع سرنوشت و خوشآیند افراد سیاسی ورشکسته به تقصیر نمیکنند. البته اگر روزی بخواهند چنین اقداماتی کنند، حتماً از عوامل سیاسی خود استفاده میکنند؛ ولی آنان به این افراد چون مشاور و نصیحتکننده نگاه نمیکنند، بلکه نگاه قدرتها به آنان در حد ابزاری برای حضور در مجامع جهت اظهار آنچه که دستور میدهند، خواهد بود.»
تلاش این روزنامه برای مشابهت برقرار کردن میان جمهوری اسلامی و اپوزیسیون در حالی است که اولا گردانندگان هممیهن در سرشکستگی گروهکهای اپوزیسیون شریکند و مثلا با زرنگی میخواهند از مسئولیت وطنفروشی در اغتشاشات شانه خالی کنند؛ ثانیا طرف مواجهه پیروزمندانه جمهوری اسلامی، آمریکا و برخی قدرتهای خبیث غربی هستند و نه چند گروهک پیزوری یا رسانههای معاندی که دست بر قضا، آنها را شماری از متواریان نشریات زنجیرهای مدعی اصلاحطلبی میگردانند. اما در هر صورت اعتراف به ورشکستگی اپوزیسیون، اعتراف به ورشکستگی افراطیونی است که با وجود ادعای اصلاحطلبی، دُم خود را به دُم آنها گره زدند.
پایان پیام/ت