این کافه غدیری را بچه دبستانیها اداره میکنند
بچه ها در کوچهپسکوچهها راه میروند و یا علی گویان مردم را برای شرکت در میهمانی دعوت می کنند. چند نفری هم بمشغول خرید بند و بساط نوشیدنی های گرم شدند. خانم مغازهدار از حضورشان آنقدر خوشحال است که نگو و نپرس! میگوید:« حضور گرم شما مغازه سوتوکور مارا در این وقت صبح گرم و پرانرژی کرده است.»
گروه زندگی_هانیه ناصری: «علی قدردان»، معلم قرآن جوانی است که بچههای دبستانی غرب تهران را دور هم جمع کرده است. بچههایی که به قول خودش همچون مهرههای تسبیحی پراکنده بودند و این محفل صمیمانه و معنوی بهانهای شده تا هم چون نخ این تسبیح، آن ها را کنار هم قرار دهد و دلهایشان را یکی کند. دلهایی که به عشق مولا علی (ع) میتپند و دوست دارند برای بزرگترین عید مسلمین و شیعیان جهان کاری خلاقانه و دلبرانه کنند.
«کافه همدلی»، بدون مزد و فقط به عشق مولا علی (ع)
* پویشی که برپاکنندگانش مردانی کوچک اند
فکر کردند. ایدهها را رویهم ریختند. افق نگاهشان به دوردست ها بود و توان مالیشان شاید کمی بیشتر از اندک! اما نداریم و نمیشود سرشان نمیشد. اصلاً گوششان به این حرفها بدهکار نبود. برای همین هم، یک پویش بزرگ به راه انداختند. پویشی مردانه! وسط گود آمدند و همه دار و ندارشان را در طبق اخلاص گذاشتند. پول تو جیبی ها و پساندازها، حتی رودربایستی را کنار گذاشتند و به سراغ فامیل و آشنایان رفتند. معلم جوان از والدین یکی از بچهها که اصالتاً یزدی است نقل می کند:« فرزندمان در خانه بههیچوجه با لهجه صحبت نمیکند اما برای به دست آوردن دل اقوام، زنگ میزند و با لهجه یزدی دست روی مرام و معرفتشان میگذارد و برای «کافه همدلی» کمکهای مالی جمع میکند.»
برپایی کافه همدلی، در هوای دلپذیر دریاچه شهدای خلیج فارس
*کافه ای با شعار وحدت و همدلی
حرف از «کافه همدلی» شد. کافه ای که افرادی کوچک و کمسنوسال اما با دلهایی بزرگ آن را مدیریت میکنند. آنهم در یکی از زیباترین منطقه های غرب تهران. «قدردان» که مربی این بچههای پرانرژی و پرانگیزه است میگوید:« ایده برپایی کافه همدلی در مجموعه قرآنی ما بررسی شد. گفتیم که اصل، کرامت مردم است و بچهها باید این اصل مهم و بسیاری موارد دیگر را مدنظر قرار دهند. میخواستند غرفه بزنند. اما دیدیم که غرفه، قصه نیاز دارد. کافه را در نظر گرفتیم. آن را بسترسازی کردیم که یک قصه پیدا کند. انتخاب خوراکیها هم با خود بچهها بود. با اینکه بسیاری از پیشنهادهایشان امکان اجرایی شدن نداشت، اما تا آنجا که ممکن بود حمایت شدند.»
جشن غدیر در حاشیه دریاچه چیتگر
*دورهمی در خلیج فارس لذتی ویژه دارد
اینکه چرا گروه علی آقا و شاگردانش جزیره تنب منطقه شهدای خلیج فارس و دریاچه چیتگر را برگزیدند هم یک جورهایی به خواست بچه ها و همراهی آقا معلم می رسد. البته بدون فکر هم نبوده است و برای خودشان دلایلی دارند. آقا معلم میگوید:«راستش میخواستیم کاری میدانی کنیم و خانوادهها رابه یک طرفی ببریم؛ مثلاً به جنوب شهر، بوستان ولایت، پارک شهر، پارک جوانمردان والبته کلی گزینه دیگر که پیشنهاد شد، اما درنهایت انتخاب بچهها دریاچه بود و قرار شد گرمای شبی تابستانی را در محله چیتگر تهران و با خنکای دریاچه شهدای خلیج فارس به اعتدال بنشانیم. آن هم با خوراکی های خوشمزه بچه دبستانیها.»
جمع مدیران کوچک «کافه همدلی» برای خرید خوراکی های غدیر
* بچه ها در کوچهپسکوچهها «یا علی» میگویند
نام کافه را «همدلی» گذاشتند، چرا که از اتحاد و باهم بودن میگوید. حرف این بچه دبستانی ها که بانیان این دورهمی شده اند، وحدت است و خودشان هم آن را اثبات کردهاند؛ از جمع کردن پول توجیبی ها و کمکهای دور و اطراف تا خریدهای ریز و درشت. برای پیگیری خریدها چنددسته می شوند. چندتایی برای خرید کاپوچینو می روند. چندتایی هم برای طالبی و… هر کدامشان هم کلی ماجرا دارند! مردم خوب و دوستداشتنی سرزمینمان هم با دیدن اینهمه کودک مخلص و بیریا، دلشان ضعف میرود و از دیدن زیبایی با هم بودن و اتحاد، تلاش و پشتکار و از این همه ایمان و عشق این بچه دبستانیها شور و حالی ویژه میگیرند.
خرید انواع نوشیدنی گرم برای تکمیل لیست خوراکی های «کافه همدلی»
«قدردان»، که با حضور در کنار بچه ها و هدایت جمع صمیمانه آنها، به عنوان مربی، موتوری محرکه و انگیزه بخش برای آنهاست از خاطراتشان در مسیر برپایی کافه می گوید:« بچه ها در کوچهپسکوچهها راه میرفتند و یا علی گویان مردم را برای شرکت در این میهمانی صمیمانه دعوت می کردند. چند نفری هم برای خرید بساط نوشیدنی های گرم رفته بودند. خانم مغازهدار از حضورشان آنقدر خوشحال بود که نگو و نپرس! میگفت حضور گرم شما مغازه سوتوکور ما را در این وقت صبح گرم و پرانرژی کرده است.»
میهمانان کافه در حال انتخابی دشوار از لیستی خوشمزه
*موکبی که هم میز و صندلی دارد هم لیستی خوشمزه برای انتخاب
معلم جوان ضمن اشاره به شور و حال شاگردان دبستانیاش برای برپایی این موکب و تلاش بیمنتشان که آن را تنها از ارادت به اهلبیت(ع) می داند، از طراحی کافه همدلی می گوید: «۶ هزار بسته پذیرایی آماده شده است تا با مدلی اربعینی تقدیم میهمانان غدیری شود. یک موکب کوچک اما کمی متفاوت با حالوهوای موکبهای دیگر. اینجا میهمانان پشت میز مینشیند، یک لیست خوشمزه در اختیارشان قرار میگیرد که ۱۶ انتخاب دارد. از نوشیدنی های گرم و خنک گرفته تا غذاهای اشتها آور و دلچسب. خلاصه اینکه این بچهها میخواهند بانی مدلی کوچک از میهمانی بزرگ غدیر باشند؛ در حد خودشان و به سهم عشق و دلدادگی شان.
یک پذیرایی تمام عیار با رنگ، عطر و طعمی فوق العاده
*هم اخلاص و صفا، هم خوراکی های خوشمزه
وقت موعود فرا می رسد. موکب برپا میشود. میز و صندلیها چیده میشوند. بچهها با لباس های یک دست و سفید رنگ، بساط خوراکیها را میآورند و پشت صحنه آماده کار میشوند. یک کار شیرین و لذتبخش. حالوهوایشان وصفناپذیر است. کمکم میهمانان غدیری سر میرسند. میز و صندلیها پر و کار مدران کافه شروع میشود. سفارشها یکی پساز دیگری میرسند و بچهها بهسرعت نوشیدنیها و غذاها را آماده سرو میکنند. یک پذیرایی شکیل و بینقص. نگاه پر تحسین میهمانان به تکتک بچههای کافه همدلی، گویای همهچیز است؛ هم ایمان، عشق، اخلاص و صفای آنها و هم کیفیت بینظیر خوراکی ها.
نمازی باصفا در کنار شهدای دریاچه چیتگر
*نماز اول وقت، به رسم امیر غدیر
در مکانی آرام و باصفا از حضور شهیدان گمنام که با گلدانهایی تزئین شده است تعدادی فرش پهن کرده اند. قرار است در این شب پر شور همه چیز بدون نقص باشد و هر چیزی سر جای خودش. پس در میهمانی باشکوهی که به نام امیر غدیر برپا میشود، خواندن نماز آن هم از نوع اول وقتش جایگاهی ویژه دارد.
نوشیدنی خنک در گرمای شبی تابستانی
*شبی که با یاد غدیر، به یاد ماندنی میشود
و تجربه یک شب دلپذیر با خاطراتی بهیادماندنی برای اهالی و میهمانان منطقه چیتگر و شهدای خلیجفارس تهران و البته برای میزبانان این محفل؛ بچه دبستانیهایی که با یک دست عرق پیشانیشان را پاک میکنند و با دست دیگر عهد میبندند؛ عهدی پایدار و ابدی برای ماندن پای بساط عشق و دلدادگی. و زمزمهای از دل کوچک ودریایی شاگردان آقا معلم جوان که در قلب آسمان آرام و شبی زیبا طنینانداز میشود:« مِهر علی و عشق اولادش، مُهر شناسنامه هامونه، اراده خداست این کشور، تحت لوای حیدر بمونه» .
پایان پیام/