بازی دوسر مرگ رژیم ضدزندگی
رژیم اشغالگر اسرائیل، یهودیان فریبخورده را بر روی گسلهای فعال اجتماعی، سیاسی، نظامی و امنیتی کشور مظلوم فلسطین گرد هم آورد تا در پس نقاب بشردوستی، سلطه خود بر منافع و منابع منطقه را سرعت بخشد.
فارس پلاس؛ سعید توتونکار در یادداشتی نوشت: هلوکاست پیش از آنکه واقعیتی تاریخی باشد برساختی رسانهای است که با پشتیبانی تمام عیار منظومهای از هزاران دروغ و توهم به صورت یک حادواقعیت درآمد تا ابزار مظلومنمایی یکی از جنایتکارترین رژیمهای تاریخ باشد. لذا این زخم کهنه عفونی شده هیچ گاه التیام نمییابد؛ زیرا اسرائیل به واسطه آن مشروعیت گدایی میکند. سخن گفتن در این باره جزء خطوط قرمز قانون آزادی بیان است. سستی بنیانهای روایت وارونه و اغراقآمیز از واقعیت حادثه را میتوان از همینجا به خوبی دانست.
سلطه جهانی بانیان و عاملان رژیم نژادپرست صهیونیستی بر رسانه توانست در طول 75 سال، پادگان اسرائیل را شهر زندگی معرفی کند و یهودیان را از هر سوی زمین به انگیزههای مختلف به سرزمینهای اشغالی فراخواند و از آنان به عنوان سپر انسانی در مقابل و میان فلسطینیان باقیمانده در سرزمینشان استفاده کند. گروگان گرفتن چند میلیون انسان برای تثبیت پایههای سیاسی و امنیتی رژیمی که هیچ توضیح مشروعی برای حضور خود در منطقه ندارد، یکی از بزرگترین نمونههای تروریسم دولتی در طول حیات بشر است. رژیم خیانتکاری که برای رسیدن به اهداف شیطانی خود حتی به کسانی که ملت خویش مینامد احساس ترحمی ندارد. لذا در جنگ اخیر با وجود آگاهیهای لازم با بمبارانهای گسترده باعث کشته شدن شهروندان اسیر خود در غزه میشود.
رژیم اشغالگر اسرائیل، یهودیان فریبخورده را بر روی گسلهای فعال اجتماعی، سیاسی، نظامی و امنیتی کشور مظلوم فلسطین گرد هم آورد تا در پس نقاب بشردوستی، سلطه خود بر منافع و منابع منطقه را سرعت بخشد.
شهرکهای صهیونیستنشین هر چند به ظاهر خانه امن و آرامی برای یهودیانی بود که به طمع زندگی بهتر به این سرزمین مهاجرت کردند؛ اما در واقع آغوش مرگ بود برای آنان. رژیم صهیونیستی با آوردن مردم عادی به سرزمینهای اشغالی و دادن سلاح به دست آنان، عملا مردم خود را به هدف مشروع برای ساکنان اصیل فلسطین تبدیل کرد.
ایده اشغال با انگیزه انتقام شکل گرفت. محصول تجاوز غرب، هیولای دیوسیرت اسرائیل بود که بر دامن فلسطین مظلوم نشست و خون مکید تا پا گرفت و دستاندازی کرد.
پدیده غالب میانجیگری رسانه بین انسان و واقعیت و تزریق حبابهای خبرنما به رگهای باور مردم جهان و سوء استفاده حداکثری رژیم سفاک صهیونیستی از این فرصت و تبدیل آن به بزرگترین تهدید علیه شرافت و انسانیت، شهروندان اسرائیلی را به خونآشامانی بدل کرده که از هر نوع قساوت و خشونت و قتل و غارت و تجاوز و جنایت نسبت به مردم فلسطین شادکام و خرسندند.
رژیمی که در خاک ریشه ندارد و ملتی که از آن برنیامدهاند، زندگی مصنوعی خود را با غصب زندگی و مرگ فلسطینیان که ساکنان و صاحبان اصلی سرزمینند تمدید میکنند. این حیات انگلی باعث شده تا هر چه میزبان ضعیفتر و نحیفتر میشود پایان حیات مهمان متجاوز نیز نزدیکتر شود و هر چه میزبان قدرتمندتر و مقاومتر شود، باز تهدیدی باشد بر امکان ادامه زندگی ننگین غاصبان. اسرائیل بر درخت تنومند فلسطین پیچیده و خود را برکشیده و با تکیه بر آن توهم قدرت و مشروعیت برداشته است.
رسانه، کورههای مهیب آدمسوزی اسرائیلی را که توسط بمبهای فسفر سفید در غزه بر پا شده، جشن آتشبازی صلح معنی میکند. در حالی که مردم مظلوم فلسطین در جهنمی از آوار و موج انفجار و آتش و دود محاصره شدهاند و تمام مسیرهای ارتباطی آنها با جهان خارج محدود شده تا جایی که آب و برق و غذا و دارو و درمان نیز برای آنان ممنوع گردیده است. خانه و کارخانه و بیمارستان و درمانگاه و مسجد و مدرسه از اهداف مشروع قلمداد شده اسرائیلیان است. زنهای و بچههای حبس شده در این زندان بزرگ توسط زندانبان به فجیعترین صورتهای ممکن و قدرتمندترین ابزارهای آدمکشی به خاک و خون کشیده شده یا سوزانده شده به خاکستر بدل میشوند. شهر غزه توسط هزاران تن مواد منفجره به تلّی از خاک بدل میشود و این در حالی است که سالهاست مردم غزه در خانه خود تحت محاصره و اسارت پلیدترین جمعیت بشری هستند.
رژیم صهیونیستی بدون دارا بودن امکانهای طبیعی حیات ناچار است برای باقی ماندن هر روز وحشیتر و بیرحمتر از دیروز حق زندگی مردمان خود و مردمان فلسطین را مصادره کند و به جنایات خود ادامه دهد. هیچ مسیر سبزی برای ادامه راه برای او متصور نیست. فرش قرمزی که غرب برای صهیونیستها پهن کرد، برساخته از خون دل یک امت است. با این همه اعتراضات دائمی در چند ماه اخیر نشان میدهد که رژیم تروریستی اسرائیل حتی نتوانسته زندگی نرمال شهروندان جعلی خویش را نیز فراهم کند.
یک نظام سراسر ساختگی که جهان صنعتزده غرب بر شرق تحمیل کرد. یک ماشین غولپیکر جنگی که مانند زامبیهای هالیوودی حیاتی از خود ندارد و جز با دریدن دیگران دوام نخواهد آورد. هیولای دیوسیرتی که در سایه تاریکی مطلق جاهلیت غربی امکان حیات پیدا کرده است. صورت تجسم یافته ضحاک ماردوش برای باقی ماندن چارهای جز این نمیبیند که مانند سگ هار به جان مردم فلسطین بیافتد. ملت فلسطین را از حقوق اساسی و انسانیشان محروم کند و با لگدکوب کردن فرصتهای زندگی طبیعی آنان و محاصره و تحمیل خواستههای نامشروع خویش دم از صلح بزند تا مقاومت مردم را بشکند و به آسانی کار را یکسره کند.
نسبت هر کس با مرگ را باید در چرایی و چگونگی جنگیدنشان نیز فهمید، جنگ نقطه حدی حیات است. حقیقت نگاه انسان به ارزشهای زندگی و ارزندگی آن در شرایط سخت جنگی، کاملا آشکار میشود. آنچه که امروز در فلسطین اشغالی شاهد آن هستیم، ترکیب عجیبی از زشتترین صورتهای جنگ در تاریخ بشر است. از محاصره مؤمنین توسط بخت النصر تا محاصره مؤمنین در کربلا، از حمله مغول به ایران تا جنایات هیتلر در اروپا، از وحشیگریهای صدام نسبت به همسایگانش تا درندهخوییهای القاعده و داعش در منطقه، از تجاوز آمریکا به عراق و افغانستان تا جنایات علیه مسلمانان در بوسنی و میانمار و کشمیر.
امیراتوری رسانهای صهیونیستی چنان بر افکار عمومی مردم جهان چیره است که بدون هیچ گونه پروایی مدالهای نوبل صلح را بین جنایتکاران تقسیم میکند. زیرا خونخوارترین افراد کسانی هستند که منافع استکبار جهانی را در مناطق دیگر جهان تأمین میکنند.
توزیع عناصر ضدآگاهی در میان ملتها باعث شده تا ضدارزشها به جای ارزشها بنشیند و ضدانسانها نقاب انساندوستی به چهره بزنند و ضدزندگی را زندگی نرمال معرفی کنند.
جامعه وارونه ساختگی غرب با راهبرد باورسازی از دروغ دست به کار مرگ تدریجی ملت آزاده فلسطین است. با این پشتوانه، رژیم صهیونیستی خود را منادی صلح میداند و مظلومنمایی میکند و شعار زندگی میدهد.
پایان پیام/غ