با کودکی که عزیز از دست داده چه کنیم؟!
یچهها وقتی عزیزی را از دست میدهند مثل بزرگترها نمیتوانند سوگواری کنند برای همین واکنشهای متفاوتی در هر سن نسبت به از دستدادن عزیزانشان دارند. اگر خانواده در جریان نوع خاص سوگواری کودک نباشند ممکن است متوجه آسیبهایی که در این شرایط بچه را تهدید میکندنباشند.
گروه زندگی: مادرش را که از دست داد حاضر نبود به مدرسه برود. فکر میکردم این چندساعتی را که سر کلاس مینشنید تا برگردد خانه پدرش هم رفته است. برعکس بقیه بچهها کلاس اول را دوست نداشت. به زور میرفت مدرسه. وقتی هم که میرفت گوشه ناخنهایش را مدام از استرس میجوید. دلش نمیخواست با کسی دوست شود و مدام بهانه پدرش را میگرفت. آخر هم یک سال مدرسه را رها کرد و چسبید به پدرش که نکند او هم برود و تنها بماند.
کودکی که ناگهان مادر یا پدرش را از دست میدهد. زندگی را طور دیگری تجربه خواهد کرد. مرگ عزیزان برای هر کسی سخت است اما کودکان بی دفاع شرایط سختتری را تجربه میکنند. دوران جدید زندگی و روزهای فراق هم برای کودک و هم بازماندگان پر از سختی و دلتنگی است. اینبار پای گفتو گو با «مائده علیاکبری» روان درمانگر و مشاوره خانواده نشستهایم تا از مهارت آرام کردن کودکانی بشنویم که در سوگ عزیزان خود هستند.
«مائده علیاکبری» روان درمانگر و مشاوره خانواده
تو مقصر مرگ مامان و بابا نبودی!
باید بدانیم بچهها مثل بزرگترها نمیتوانند سوگواری کنند، چون تواناییهای شناختی، کلامی، استدلال، تحلیل و درکشان نسبت به موضوع از دستدادن به اندازه بزرگ ترها نیست و نمیتوانند احساسات خودشان را مثل آنها بیان کنند یا حتی بسیاری از اوقات احساسات خودشان را اصلا نمی شناسند. برای همین واکنشهای متفاوتی در هر سن نسبت به از دستدادن عزیزانشان دارند.
این روان درمانگر در رابطه با بروز برخی از رفتار بچهها در هنگام سوگ میگوید:« سوگواری برخی از بچهها به شکل واکنش انکار است که در بازههای سنی مختلف متفاوت است. در این حالت بچه اصلا نمیتواند باور کند که آن عزیز را از دست داده و فکر میکند که آن فرد بر میگردد و اگر آرزو کند که آن دوباره زنده خواهد شد. برخی بچهها واکنش دیگری مثل مشکلات بدنی مختلف، مشکل در اشتها و خواب، خستگی، سردرد، درد در قسمت های مختلف بدنشان را تجربه میکنند در حالی که اصلا نمیدانند علتش چیست؟!ا بعضی از کودکان نیز احساس گناه و عذاب وجدان دارند. با خودشان فکر میکنند مقصر این اتفاق و حادثه آنها بودهاند و نسبت به خوشان خشم دارند. در این حالت معمولا ما به پدر یا مادری که در قید حیات است میگوییم به کودک توضیح دهد که تو مقصر مرگ مامان یا بابا نبودهای و این توضیح برای بچهها بسیار مهم و تاثیرگذار است .»
بچهها معمولا تصور میکنند مقصر مرگ مادر یا پدرشان هستند .
بچهها گریه نمیکنند پرخاش میکنند
رفتار همه بچهها در مقابل داغ پدر یا مادر و عزیزانش یکسان نیست. گاهی برخی از این واکنشهای منفی فقط در ذهن کودک اتفاق میافتد و گاهی این رفتار و واکنشها ملموستر است و بیشتر اطرافیان را متوجه سوگواری خاص کودک میکند. در یکی از تجربههای این چنینی، وقتی دو کودک مادرشان را از دست دادند. بعد از مراسم سوگواری بدون دلیل به هم دیگر پرخاش میکردند و مدام دعوایشان میشد. این خشم و رفتار پرخاشگرانه کودکان در این مواقع به گفته این روانشناس کاملا طبیعی است و نوعی سوگواری در بچهها به حساب میآید.
علیاکبری میگوید:«به جز خشم یکی، مشکلات تحصیلی، افت عملکرد و گوشهگیری کودک در مدرسه یکی از واکنشهایی است که کودک در هنگام سوگواری خواهد داشت. برخی کودکان نیز در این مواقع دچار رفتارهای واپس روی میشوند. یعنی کودک رفتارهایی که مناسب سنش نیست انجام دهد مثلا شب ادراری، انگشت مکیدن که معمولا در سن بچههای دبستان دیده نمی شود.»
تو پیش من باش تو نمیر!
این مشاوره خانواده در توضیح دیگر واکنش کودکان از ترس نام میبرد و میگوید:«کودکی که عزیزی را از دست داده ممکن است مدام ترس این را داشته باشد که افراد دیگری از عزیزانش را هم از دست بدهد. مثلا از روزی که مادر خود را از دست داده اضطراب این را دارد که ممکن است پدر خود را هم از دست بدهد و مدام درگیر چک کردن پدر خودش است. در این مواقع همیشه میگوییم که والدین یا اقوام نزدیک کودک مثل پدرش یا مادربزرگ و هرکسی که کودک کنار آنها میماند از هر لحظه خود، او را با خبر سازند مثلا حتی وقتی برای انجام یک کار سریع جایی میروند به کودک خبر بدهند و به او بگویند که کی بر میگردند که بچه نگرانی نداشته باشد.»
وحش هم میتواند نوعی سوگواری در بچهها باشد به معنای آنکه او از اینکه الان مادرش نیست و دیگر بر نمیگردد وحشت دارد و مدام از خود میپرسد از این پس چه کسی قرار است از من مراقبت کند، چه کسی قرار است برای من غذا درست کند، چه کسی قرار است کنار من باشد؟
وقتی بچهها عزیزی را از دست میدهند به بازماندگان بیش از حد وابسته میشوند.
درک بچه ها از مرگ و مردن در بازه های سنی مختلف چگونه است؟
برای آنکه بتوانیم بچهها را تسلی بدهیم و از آسیبهایی که در معرض آن هستند و نام بردیم آنها را در امان نگه داریم باید بدانیم در هر سنی چقدر از مرگ و مردن درک دارند و با این واژهها چه میزان آشنا هستند. این شناخت از کودکان باعث میشود که کمک موثرتری داشته باشیم برای آنکه بچهها با شرایط پیش آمده و زندگی جدیدشان کنار بیایند.
مائده علیاکبری مشاور خانواده میگوید:« در بازه سنی 2 سالگی معمولا بچه ها درکی از مرگ ومردن ندارند وقتی عزیزی را از دست میدهند بیشتر احساس بی قراری در این بچهها دیده میشود. از نظر بچههایی که در سن 2 تا 5 سالگی هستند وقتی کسی میمیرد، برمیگردد و فکر میکنند آن فردی که مرده است میتواند ببنید، فکرکند، احساس کند و با آرزو کردن آنها آن فرد بر میگردد. در این سن رفتارهای پرخاشگرانه هم زیاد دیده می شود. در سن 6 تا 8 سالگی کمکم دیگر بچه ها میفهمند که مردن یعنی پایان زندگی یعنی اگر فردی بمیرد دیگر آن فرد بر نمیگردد ولی هنوز نمیتوانند این را درک کنند که مردن برای همه آدمها اتفاق میافتد. باز هم در این سن احساس گیجی در مورد مرگ وجود دارد. بچهها واکنشهایی که در این سن نشان میدهند معمولا پرخاشگری، بدرفتاری، سوال از بزرگترها در مورد مردن، نگرانی از سلامتی اطرافیانشان است. در این سن توانایی بروز احساسات بچهها خیلی بهتر از سن زیر شش سال است.»
سوگواری بچه ها گاهی به شکل پرخاشگری نمود پیدا میکند.
چرا فقط من بابا ندارم؟!
هر چقدر سن بچهها بیشتر میشود درک بیشتری از مرگ خواهند داشت و طبیعتا سختتر با موضوع کنار خواهند آمد و سوگواری سختتری خواهند داشت. مثلا بچهها در سنین 8 تا 12 سالگی واکنشهای بسیار شدیدی نشان میدهند که معمولا از جنس انکار وخشم است. چسبندگی این کودک به افراد بازمانده بسیار زیاد میشود. یچهها در این سن برای تعامل با هم سالانشان به مشکل برمیخورند و مدام با خودشان و در افکارشان خودگویی دارند. مثل اینکه چرا من مثل دوستانم نیستم، چرا این موضوع برای من اتفاق افتاده است، چرا برای دوستانم این اتفاق نیفتاده. در این سن مقایسه با سایر هم سالان معمولا زیاد است.
این روان درمانگر در رابطه با واکنش نوجوانان در مقابل از دست دادن عزیزانشان میگوید:« در نوجوانی معمولا بچهها به این درک میرسند که مرگ پایان زندگی جسمی است و درک این که یک روزی همه میمیرند را دارند ولی احساسات خود را بیشتر پنهان میکنند چون دوست ندارند جلو دوستانشان کسی از زندگی خصوصیشان سوال کند یا حتی کسی احساسات آنها را بفهمد و مدام احساس خجالت در خود دارند.»
بچه ها در مدرسه خودشان را با دیگران مقایسه میکنند و مدام میگویند چرا من فقط بابا ندارم!
سوگواری کودکان چه مدت طول میکشد؟
مائده علیاکبری در ادامه میگوید:«عوامل متعددی در مدت سوگواری تأثیر میگذارد؛ مثلا سن فردی که فوت کرده، سن خود کودک، میزان رابطه عاطفی آن کودک با فرد از دست رفته، علت مرگ، یعنی مرگ غیر منتظره بوده یا بصورتی که خانواده به دلایل مختلف از جمله بیماری انتظار این اتفاق را داشتند. اما مراجعه به روانشناس و مشاور کودک در زمانی که کودک دچار سوگ میشود یکی از موارد لازم در این شرایط است.»
پایان پیام/