حضور ایران در آمریکای لاتین نشانه پایان امپراتوری غرب است
کارشناس برزیلی گسترش روابط کشورهای آمریکای لاتین با ایران را بهترین راه برای پایان دادن به امپراطوری کشورهای غربی در این منطقه عنوان کرد.
فارس پلاس؛ دیگر رسانهها- باشگاه خبرنگاران نوشت: سفر آیت الله سید ابراهیم رییسی و تیم همراه به کشورهای آمریکای لاتین و دیدار و گفتگو و نیز عقد تفاهم نامههای متعدد همکاری با کشورهایی مانند ونزوئلا، نیکاراگوئه و کوبا بازتابهای زیادی میان مقامات آمریکایی و برخی متحدان غربی آنها داشته؛ برخی توسعه همکاریها میان ایران و کشورهای آمریکای لاتین را راهی برای پایان سلطه غرب عنوان و از گسترش این ارتباطات اظهار نگرانی کرده اند.
به منظور بررسی دقیقتر دلایل اهمیت استراتژیک آمریکای لاتین و نیز ارتباط ایران با این کشورها مصاحبهای ترتیب داده با بورنو بیکلینی، فعال سیاسی و خبرنگار از برزیل که مشروح آن در ذیل از نظر میگذرد.
– با توجه به اینکه ایران بخشی از نفت خود را به برخی از کشورهای آمریکای لاتین از جمله ونزوئلا میفروشد، فکر میکنید این اقدام چه تاثیری بر وضعیت کشورهایی که تحت تحریمهای شدید آمریکا هستند خواهد داشت؟
بورنو بیکلینی: توجه به این نکته ضروری است که آمریکا، علاوه بر ترویج تحریمها و محاصره اقتصادی علیه کشورهای مستقل – مانند کوبا و ونزوئلا – رویه دویست ساله محاصره دریایی را نیز دارد که امنیت کشتیرانی دریایی تجاری و محمولهها را تهدید میکند؛ بنابراین حضور نفتکشهای ایرانی برای کمک به توسعه اقتصادی کشورهای آمریکای لاتین، راهی برای استقلال در روابط دیپلماتیک و اولویت دادن به منافع مردم و نه امپراتوری تهدیدکننده آمریکا و غرب است.
علیرغم تاکید رسانههای غربی بر مسائل امنیتی و دفاعی ایران، بزرگترین هدف جمهوری اسلامی روابط اقتصادی و توانایی ایجاد و گسترش زنجیرههای جدید با ارزش افزوده بالا است. فروش یا مبادله نفت و مشتقات آن با کشورهای آمریکای لاتین تحت تحریم ممکن است راهی برای تقویت و ایجاد جهش در مبادلات صنعتی و سرمایه گذاری مشترک باشد.نمونه خوب این مسئله ثبت اختراع و ماشین آلات کشاورزی تولیدی ایران است که به تلاشهای تولید کشاورزی در ونزوئلا کمک میکند. این قرارداد به زمان هوگو چاوز برمی گردد که در آن زمان در این کشور بسیار مورد استقبال قرار گرفت.
در مورد کوبا، تخصص جزیره مستقل در حوزه بهداشت، داروسازی و پزشکی پیشگیرانه، کنار تکنولوژی پیشرفته ایرانی میتواند نتایج خوبی را به همراه داشته باشد، همانطور که قبلا در تولید واکسن کرونا در زمان همه گیری شاهد آن بودیم. به علاوه هرگونه پیشرفت در روابط ژئواکونومیکی ایران و آمریکای لاتین میتواند به تقویت روابط این کشورها منجر شود و این موضوع با توجه به امنیت انرژی، اهمیت دو چندانی پیدا میکند. اگر ابتکارات دوجانبه یا ابتکارات بین ایران و بلوک منطقهای جنوب (مرکوسور، به رهبری برزیل) متضمن تشکیل سرمایهگذاریهای مشترک و توسعه فناوری – پیوستن به تلاشهای مهندسین نفت و زمینشناسان از ایران و کشورهای ما- باشد، ما در مورد اتحاد استراتژیک در یک بخش اساسی و حساس به پیشرفتهای خوبی خواهیم رسید.
من فکر میکنم که روابط ایران و آمریکای لاتین، به ویژه با کشورهای پیشرو (مانند برزیل و مکزیک) یا تحت تحریم، مانند ونزوئلا، کوبا و نیکاراگوئه، مجموعهای از ابتکارات اساسی را تشکیل میدهد. ما ضرورتاً باید از شرایط صادرکنندگان صرف کالاهای کشاورزی و معدنی به ایران فراتر برویم. ما باید روابط اقتصادی و مشارکت استراتژیک را به سمت روابط چندقطبی سوق دهیم.
– آمریکا در طول این سالها بسیار تلاش کرد تا جایی برای خود و دولتهای دست نشانده خود در کشورهای آمریکای لاتین باز کند. به نظر شما غرب تا چه اندازه در رسیدن به این هدف موفق بوده؟ و چرا آمریکای لاتین یک منطقه استراتژیک در جهان است؟
بورنو بیکلینی: حضور آمریکا برای نفوذ، مداخله و یا حتی سرنگونی دولتها در آمریکای لاتین به محاصره دریایی هائیتی در ۱ ژانویه ۱۸۰۰ برمی گردد! اخیراً، یک ژنرال آمریکایی مقر ۰۱ فرماندهی جنوب قاطعانه اعلام کرد که ثروتهای معدنی و کشاورزی، ذخایر آبی و زیست بومهایی با سطح بالایی از تنوع زیستی مجموعهای از داراییهای استراتژیک را تشکیل میدهند که باید توسط ارتش آمریکا از آنها "دفاع شود"؛ بنابراین احساس تهدید دائمی در کشورهای ما امری همیشگی است.
در مورد وجود دولتهای دست نشانده آمریکا در آمریکای لاتین، وضعیت کمی با قرن بیستم متفاوت است. دیگر جایی برای مداخله مستقیم و فاحش واشنگتن وجود ندارد، یک اتحاد فزایندهای در حال شکل گیری است، بخشهای گسترده آمریکای لاتین در حال مشارکتهای گسترده هستند. متأسفانه بخش بزرگی از نخبگان کشورهای ما تمایلی به فرافکنی ندارند، چه رسد به مناقشه قدرت در نظام بینالملل. همین عدم تمایل به اعمال حاکمیت نگرانی جدی برای رفاه جمعی و بهبود شرایط زندگی مادی اکثریت جمعیت به همراه داشته است.
بُعد استراتژیک آمریکای لاتین در قرن بیست و یکم فراتر از ظرفیت آشکار تولید مواد غذایی است. تنها برزیل و آرژانتین برای بیش از ۱.۵ میلیارد انسان غذا تولید میکنند. دقیقاً به همین دلیل ما باید بر شرایط کشت و زرع غلبه کنیم و به دنبال پایان دادن به گرسنگی در کشورهای خود باشیم و امکان توسعه اقتصادی مبتنی بر اقتصاد زیستی، احترام به زیست بوم ها، پیشرفت علمی با توجه به مردم بومی و ظرفیت خود را برای همزیستی جمعی بدون تعصبات قومیتی افزایش دهیم. – فرقه گراییهای قبیلهای میراث نفرین شده ما از گذشته استعماری و دست نشاندن نخبگان ملی است. با غلبه بر این مشکل بسیار جدی، حاکمیت ملی و مردمی میتواند جوامع پیشرفته و توسعه یافتهای را در زندگی روزمره ایجاد کند.
– کشورهای آفریقایی و کشورهای آمریکای لاتین تا چه اندازه میخواهند از سلطه آمریکا خارج شوند و تاکنون چه اقداماتی در این راستا انجام داده اند؟
بورنو بیکلینی: وضعیت کشورهای آفریقایی، اگرچه با ساختارهای دولتی کمتر و مشکلات جدی در شکلگیری خدمات عمومی حرفهای، در مقایسه با آمریکای لاتین فاصله بیشتری دارد. فرماندهی آفریقا (Africom) که در سال ۲۰۰۷ ایجاد شد، یک فاجعه است و بدون حداقل شرایط امنیتی، پایگاه خود را در اشتوتگارت آلمان دارد. یکی از میراثهای امپراتوری غرب در قرن بیست و یکم، گسترش فعالیتهای با امنیت بالاتر از لحاظ استراتژیک است، آن هم «به طور تصادفی»، دقیقاً در جایی که آفریکام یا متحدانش فعالیت میکنند.
در زمینه روابط اقتصادی و توسعه نیروهای مولد، سیاست خارجی چین مانند برزیل (از طریق آژانس همکاری برزیل) و قدرتهای میانی مانند ترکیه و ایران برای جمعیت بیش از ۵۰ کشور این منطقه جغرافیایی مؤثرتر است. متأسفانه هنوز وابستگی زیادی به شرکتهای فراملی که از قدرتهای استعماری سابق سرچشمه میگیرند وجود دارد، اما پیشبینی آینده پس از آغاز به اصطلاح رنسانس آفریقایی بسیار مثبت است.
راه کشورهای ما، در مقایسه با سایر کشورهای جهان، برای رهایی از نفوذ آمریکا، کاهش استفاده از دلار به عنوان ارز تجارت بینالمللی است، با گسترش چشم انداز، از طریق بانک بریکس (NDB) و پروژههای توسعهای که از واحد دلار استفاده نمیکنند. در مقیاسی که در حال حاضر یک چالش هژمونیک است، یک سیستم جبران خسارت بین بانکی (معماری مالی جهان) که میتواند سیاست «سبد ارزی» را اعمال کند (واحد حساب بانکور، همانطور که لرد کینز از آن دفاع میکند) و به اصطلاح به امتیاز گزاف دلار در عرصه جهانی پایان میدهد. این امر، اما مستلزم توسعه سیستم بانک به بانک از طریق حاکمیت بانک BRICS، بدون تبعیت از توافقنامه بازل و استفاده اختیاری از سیستم سوئیفت توسط اطلاعات آمریکا است. این راهی است که میتواند در حال حاضر موثر باشد، برای این کار باید اتحادهای دوجانبه یا منطقهای را تقویت کرد، سوآپ نرخ ارز را با ارزهای منطقهای و ارز قوی دیگری (مانند یوان چین) جایگزین کرد و به دنبال ارزهای گمرکی مشترک بود (مانند ارز SUR، که ممکن است توسط مرکوسور اعمال شود).
برونو لیما روشا بیکلینی، روزنامه نگار حرفه ای، دکترای علوم سیاسی و استاد روابط بین الملل در برزیل است. وی با بسیاری از رسانههای مطرح جهان از جمله راشاتودی، فارن پالیسی و فایننشال تایمز همکاری دارد.
پایان پیام/غ