حق نسلکشی؛ جعل واژهای جدید در قاموس حقوق بشر غربی!
از دولتی که تشدید روند قرآنسوزی و اسلامستیزی سیستماتیک را یکی از تعهدات پشت پرده خود به لابیهای آمریکایی-صهیونیستی میداند، انتظاری جز حمایت از توحش مطلق رژیم جعلی و غاصب اسرائیل در نوار غزه نیست.
فارس پلاس؛ دیگر رسانهها – نورنیوز نوشت: این روزها نخستوزیر سوئد با به کار بردن واژه «حق نسلکشی» در توجیه جنایات رژیم اشغالگر قدس در نوار غزه، مورد انتقاد شدید مخاطبان جهانی قرار گرفته است.
در مقابل، دولت سوئد از راه افتادن جنجال بیهوده به دلیل «اشتباه لفظی» نخستوزیر انتقاد کرده است!
روز جمعه سوم آذرماه، وزیر دفاع سوئد در شبکه ایکس نوشت: «ویدئوهایی با ترجمههای غلط به جریان افتاده که سخنان اخیر نخستوزیر را سوءتعبیر میکند. هدف روشن است: ضربه زدن به وجهه بینالمللی سوئد و دامن زدن به تفرقه و دوقطبی شدن جامعه!»
نخستوزیر «اولْف کریسترسون» که در نشستی با شهروندان شهر گوتنبورگ درباره جنگ رژیم اسرائیل و حماس سخنرانی میکرد، مدعی شده: «سوئد و اتحادیه اروپا در مورد حق اسرائیل برای نسلکشی، در چارچوب حقوق بینالملل توافق نظر دارند.»
او پس از چندثانیه، جمله خود را تصحیح کرد و بعدا مدعی شد به صورت تصادفی کلمه حق نسلکشی را به کار برده است. اما سوال اصی اینجاست که آیا میتوان چنین ادعایی از سوی کریسترسون را پذیرفت؟
در این خصوص دو نکته مهم وجود دارد:
نخست اینکه؛ اساسا نوع تلفظ و ریشه معنایی دو کلمه، به اندازهای با یکدیگر تفاوت دارد که نمیتوان بهکارگیری اولیه واژه «حق نسلکشی» از سوی نخستوزیر سوئد را صرفا یک اشتباه لفظی تصور کرد!
او به جای کلمه دفاع (forsvar)کلمه نسلکشی (folkmord) را بر زبان آورده و سپس بلافاصله آن را تصحیح کرده است، با این حال اما، برخی حاضران در سالن شروع به فریاد زدن کرده و با صدای بلند پرسیدند: «پس یعنی به نظر شما اسرائیل حق نسلکشی دارد؟»
واقعیت امر این است که با توجه به تنظیم دقیق سخنرانی نخستوزیران سوئدی در طول دههها و سالهای متمادی و وسواسی که از سوی سران هر دو جریان سوسیال دموکرات و محافظهکاران در اسکاندیناوی بر سر به کارگیری کلمات دقیق وجود دارد، اساسا ادعای نخستوزیر سوئد و دولت این کشور در خصوص سهوی بودن این موضوع کاملا غیرقابل پذیرش است!
نکته دوم اینکه؛ نخستوزیر سوئد مانند صدراعظم آلمان و رئیس جمهور فرانسه، وابستگی آشکار و پنهان زیادی به لابیهای صهیونیستی در استکهلم دارد و نقش سفارت رژیم صهیونیستی و آمریکا در سوئد را در روند به قدرت رسیدن او نمیتوان انکار کرد.
در چنین فضایی، کریسترسون در روند راضیسازی لابیهای صهیونیستی حتی از «اولاف شولتز» و «امانوئل مکرون» نیز یک گام فراتر برداشته و از حق صهیونیستها برای کشتار کودکان و زنان بیدفاع غزه سخن گفته است.
با این تفاسیر؛ قطعا آنچه اخیرا در سوئد رخ داده، محصول یک سناریوی طراحی شده و دقیق است که در آن، کریسترسون نقش بازیگر اصلی را ایفا کرده است.
البته از دولتی که تشدید روند قرآنسوزی و اسلامستیزی سیستماتیک را یکی از تعهدات پشت پرده خود به لابیهای آمریکایی-صهیونیستی میداند، انتظاری جز حمایت از توحش مطلق رژیم جعلی و غاصب اسرائیل در نوار غزه نیست و قطعا این رویکرد وقیحانه دولت سوئد، حتی پس از پایان جنگ غزه نیز از یادها نخواهد رفت.
امروز زمان آن رسیده که افکار عمومی دنیا به صورت مستقیم و عیان، با دموکراسی و حقوق بشر ادعایی سوئدیها آشنا شوند.
پایان پیام/غ