«حمیدرضا الداغی» سازنده واقعی‌ترین قاب زندگی شهیدانه

«حمیدرضا الداغی» سازنده واقعی‌ترین قاب زندگی شهیدانه

تعبیر «زندگی شهیدانه» یک مفهوم‌سازی نو‌ مبتنی بر برداشت صحیح از معنای شهادت است. «اصابت ضربات چاقو به تن بی‌دفاع شهید الداغی» و «شهادت ایشان»، نیز عینی‌ترین مصداق شهید شدن به مثابه اجر، پاداش و نتیجه زندگی شهیدانه است. من از این نشانه، از این تصویر، از این داستان و از این حرکت آموختم، «شرط شهید شدن، شهید بودن است».

فارس‌پلاس؛ جعفر علیان‌نژادی در یادداشتی نوشت:گاهی نشانه‌ها بر هر شک و تردیدی، پیشی می‌گیرند. گاهی تصاویر از واقعیت، گویاتر می‌شوند. گاهی داستان‌ها از راویان و قصه‌گویانش، خوش‌بیان‌تر می‌شوند. گاهی یک حرکت از هزار حرف‌ گفته شده و هزار خط نوشته شده، معنادارتر می‌شود. من امشب می‌خواهم روایتی از یک‌ نشانه، تصویر، داستان و حرکت ارائه دهم که به چنگ کلمات و معانی در نمی‌آید.‌ بنابراین تصمیم گرفتم پای درس این نشانه، این تصویر، این‌ داستان و این حرکت بنشینم و برایتان بگویم چه‌ چیزی یاد گرفته‌ام. بگذارید داستان را از چند روز قبل دنبال کنیم.‌

همین چند روز پیش بود که ولی‌فقیه خطاب به جوانان «زندگی شهیدانه» را مهم‌تر از آرزوی شهادت در جوانی دانستند.‌ این بیان رهبری یک ریشه و بنیان نظری دارد که اندکی به آن می‌پردازم. بگذارید بپرسیم، آیا شهادت هدف است؟ یا نتیجه و پاداش حرکت در یک‌ مسیر الهی؟ تاریخچه پیدایش این سؤالات به نخستین تحلیل‌های قیام عاشورا بر می‌گردد.‌

به بیان رهبری، در تفسیر جریان عاشورا و تحلیل قیام امام‌حسین(ع)، گرایشی وجود دارد که هدف نهضت حسینی را وصول به شهادت فرض کرده است. یعنی عده‌ای گفته‌اند و معتقدند حضرت با توجه به درک شرایط و کمیت همرزمان و یاران خود، می‌دانست که نمی‌تواند حکومت تشکیل دهد، بنابراین اساسا به کربلا رفت تا شهید شود.

یعنی فهمیده بود، چون با ماندن نمی‌توان کاری کرد، باید با رفتن و شهید شدن کاری کرد. درحالی که نه در اسناد شرعی و نه مدارک اسلامی، چنین چیزی به این معنا که انسان خود را به کام کشته‌شدن بدهد، وجود ندارد. درمقابل، معنای شهادتی که در شرع مقدس مورد اشاره قرار گرفته آن است که انسان به‌دنبال هدف مقدسی برود که یا واجب است یا راجح و در این راه تن به کشته‌شدن بدهد. درواقع از این نظر شهادت هدف نیست، نتیجه است. نتیجه پیگیری هدفی مقدس و الهی، نه هر هدف غیرالهی.

تعبیر «زندگی شهیدانه» یک مفهوم‌سازی نو‌ مبتنی بر برداشت صحیح از معنای شهادت است. رهبری از جوانان خواسته است زندگی شهیدانه داشته باشند، یعنی طوری در مسیر الهی حرکت کنند که‌ ابایی از نثار جان و مال نداشته باشند. یعنی در برخورد با موانع، چالش‌ها، منکرها و آسیب‌های جامعه اسلامی و زندگی روزمره، آماده حرکت، تلاش، مانع‌زدایی و منکرستیزی با تمام‌ توان باشند. با این حساب زندگی شهیدانه مزیتی نسبی برای جوانان ایرانی ایجاد می‌کند که صخره سخت واقعیت را می‌شکافد و خود را بر هر مانع و رادعی‌ تحمیل می‌کند. جوانان با زندگی شهیدانه کار را در می‌آورند و موجب پیشرفت و تعالی کشور می‌شوند. فکر می‌کنم آرزوی شهادت‌ رهبری برای جوانان در پیری، اجر و پاداش همین زندگی شهیدانه‌ باشد.

به قاب بی‌پایان و ماندگار شهید الداغی برگردیم. این تصاویر عینی‌ترین مصداق «زندگی شهیدانه» در زیست روزمره بود. «مشاهده یک منکر غیر قابل اغماض توسط شهید الداغی»، «حرکت غیرت‌مندانه به سمت رفع آن منکر» و «مقابله با مصداق منکر»، عینی‌ترین و درس‌آموزترین شکل‌ زندگی شهیدانه است.

«اصابت ضربات چاقو به تن بی‌دفاع شهید الداغی» و «شهادت ایشان»، نیز عینی‌ترین مصداق شهید شدن به مثابه اجر، پاداش و نتیجه زندگی شهیدانه است. من از این نشانه، از این تصویر، از این داستان و از این حرکت آموختم، «شرط شهید شدن، شهید بودن است».

پایان پیام/ت

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *