خالص سازی یا عمومی سازی
خانه اندیشمندان علوم انسانی در اثر تجربه ای بیش از یک دهه مدیریت جریانی خاص به مرکزی متصلب و غیر منعطف و محفلی تبدیل شده بود. اخباری که در طول این مدت از خانه می شنویم حکایت از انحصار و اختصاصی بودن آن داشت.
فارس پلاس؛ داود مهدوی زادگان در یادداشتی نوشت: معاونت فرهنگی و اجتماعی شهرداری تهران در سال 1390 " خانه اندیشمندان علوم انسانی " را در گران ترین ملک خود تاسیس کرد و مدیریت آن را به جریان فکری همسو با دولت پیشین واگذار کرد. بدین ترتیب، فرصت بزرگی برای این جریان پیش آمد تا شعارهایی چون آزادی اندیشه و بیان، تساهل و تسامح، گفتگو و تعاطی اندیشه را که همواره بر زبان جاری می کردند، عملی سازند. خلاصه فرصت مغتنمی بود تا خانه ای برای حضور همه اصحاب علوم انسانی با هر گونه گرایش انقلابی و غیر انقلابی پایه گذاری شود. اما متأسفانه این انتظار معقول تحقق پیدا نکرد.
خانه اندیشمندان علوم انسانی در اثر تجربه ای بیش از یک دهه مدیریت جریانی خاص به مرکزی متصلب و غیر منعطف و محفلی تبدیل شده بود. اخباری که در طول این مدت از خانه می شنفتیم حکایت از انحصار و اختصاصی بودن آن داشت. تمام برنامه های خانه به ترویج دیدگاه و نگرشی خاص که گرایش دگر اندیشانه آن پر رنگ تر از بقیه بود، اختصاص یافته بود. هیچ حضوری از اندیشه ها و گفتمان انقلابی در آنجا دیده نمی شد. چنین کارنامه متصلب و انحصار طلبانه ای فرسنگ ها با آن شعارهای پر طمطراق آزاد منشانه سازگاری و همخوانی نداشت.
انتظار این بود که با گذشت دو سال از تغییر مدیریت اجرایی در شهرداری تهران و حضور جریان انقلابی، متولیان خانه اندیشمندان علوم انسانی رویه و رویکرد متصلبانه و متحجرانه خود را کنار گذاشته با مدیریت انقلابی شهرداری وارد گفتگو و همکاری دوستانه شوند. اما این اتفاق نیافتاد و مدیریت خانه اندیشمندان با همان سبک و سیاق گذشته به کار خود ادامه داد.
دو سال بردباری و تسامح مدیریت انقلابی شهرداری برای نشان دادن حسن نیت، عدم رویکرد حذفی و اراده بر گفتگوی آزاد و ایجاد فضای صمیمانه و تعاطی افکار در مراکز فرهنگی تحت پوشش خود، زمان کمی نیست. اگر مدیریت انقلابی همچون مدیریت خانه اندیشمندان متصلب بود، اقدام آخر برای ایجاد تغییرات را همان روزهای اول شروع به کار عملی می کرد. با وصف این، جریان رسانه ای داخلی و خارجی با وارونه گویی برای مدیریت فعلی خانه اندیشمندان مظلوم نمایی می کند.
طبیعی است که همان دسته از دگر اندیشانی که خانه اندیشمندان به پاتوق و محفل انحصاری آنان تبدیل شده است با تغییرات جدید موافق نباشند و به گونه ای غیر منصفانه مدیریت انقلابی شهرداری را به اوصافی چون تمامیت طلبی، انحصار گرایی و خالص سازی توصیف کنند. اوصافی که مدیریت ده ساله خانه اندیشمندان لایق آن است.
به راستی، چرا باید این دسته از دگر اندیشان حامی مدیریت فعلی با حضور اساتید و دانشجویان انقلابی و بسیجی در خانه اندیشمندان مخالف باشند. بگذریم که اعتراض رسانه های ضد انقلاب و برانداز خارجی نسبت به تغییر مدیریت خانه اندیشمندان گواه آن است که این خانه چندان هم بر مدار منافع ملی و چارچوب های نظام اسلامی اداره نمی شد.
اگرچه کنار گذاشتن رویکرد مدیریتی سابق از خانه اندیشمندان علوم انسانی امیدوار کننده است؛ لکن بیم آن می رود که مدیریت جدید به دست کسانی سپرده شود که در تنگ نظری و بسته بودن دست کمی از مدیریت سابق نداشته باشند.
البته با آمدن آیت الله رئیسی و ایجاد فضای باز اندیشه و پرهیز از انحصار و تمامیت خواهی در فضاهای علمی و فرهنگی و نیز با شناختی که از مدیریت انقلابی شهرداری داریم، بویژه از شخص شهردار محترم تهران آقای دکتر زاکانی و معاونت فرهنگی و اجتماعی ایشان، آقای توکلی زاده، امید زیادی است که آن انتظار معقول اتفاق افتد و سیاست عمومی سازی و تسامح فرهنگی و گفتگو و تعاطی افکار و جریان آزاد اندیشه بر مدیریت جدید خانه اندیشمندان علوم انسانی حاکم گردد. انشالله
پایان پیام/غ