خبر خوب| قهرمان‌های ایران هر روز بیش‌تر می‌شوند

خبر خوب| قهرمان‌های ایران هر روز بیش‌تر می‌شوند

هر کسی در این میهن به نوعی برای کشورش سنگ‌تمام می‌گذارد. یکی در میدان نبرد با دشمن، یکی در میدان مسابقات جهانی و یکی با دستان خالی رو به روی تروریست! گویی آن‌ها به دنیا آمده‌اند که دِین‌شان را به این مرز و بوم ادا کنند!

خبر خوب| قهرمان‌های ایران هر روز بیش‌تر می‌شوند

گروه خبر خوب: دقت کردید وقتی به کسی خوبی می‌کنیم چه حس و حال خوبی داریم. احساس سبکی. آزادی و رهایی از دنیا. می‌دانید چرا؟ چون ذات و خمیر مایه انسان پاک است و پاکی و خیر را دوست دارد. احسان، انسان را به خدا نزدیک می‌کند و باعث رها شدن یا آسان شدن سختی‌ها می‌شود و از همه مهم‌تر رحمت بیکران خداوند مهربان را برایمان به ارمغان می‌آورد.

از جمله سخن‌های ناب مولوی در فیه ما فیه هم آمده است:«اگر کسی در حق کسی نیک گوید، در حقیقت آن نیکی به خودش عاید می‌شود. چون به خیر یکی مشغول شد، آن کس محبوب وی شد؛ و چون از او یاد کند، محبوب را یاد آورده باشد و یاد آوردن محبوب گل و گلستان روح است. و چون بد یکی گفت، آن کس در نظر او مبغوض شد؛ چون از او یاد کند، چنان است که مار یا کژدم یا خار و خاشاک در نظر او پیش آمد.

اکنون چون می‌توانی که شب و روز گل و گلستان بینی، چرا در میان خارستان و مارستان می‌گردی؟ همه را دوست دار تا همیشه در گل و گلستان باشی. اولیا که همه را دوست می‌دارند آن را برای غیر نمی‌کنند، برای خود کاری می‌کنند تا مبادا خیالی مکروه و مبغوض در نظر ایشان آید.» پس بدانید‌ ای عزیزان که «هرچه کنید به خود کنید، گر همه نیک و بد کنید»!

سریال عشق کوفی هم در اکران مردمی‌شان از قهرمان این روزهای ما تقدیر کردند.

*قهرمانی با دستان خالی

خبر اول‌مان را اختصاص دادیم به یک قهرمان. قهرمانی که این روزها از او زیاد می‌شنویم. «فرزاد بادپا» نیروی خدماتی حرم شاهچراغ. این قهرمان شیر پاک خورده با شهامت و چابکی خود با دستان خالی تروریست مسلح که۲۴۰ تیر جنگی به همراه داشت را به زمین کوبید و جان چندین تن از زائران حرم مطهر شاهچراغ را نجات داد. کار بزرگ این قهرمان به چشم همه ملت ایران آمده است و عوامل سریال عشق کوفی هم در اکران مردمی‌شان از قهرمان این روزهای ما تقدیر کردند. خیرتان بیش باد مرد عمل. خدا حفظتان کند.


تیم ملی کشتی آزاد ایران قهرمان رقابت‌های جوانان جهان شد

*ورزشکارانی با اخلاق قهرمانی!

هر کسی در این میهن به نوعی برای کشورش سنگ تمام می‌گذارد. یکی در میدان نبرد با دشمن یکی در میدان مسابقات جهانی و یکی هم با دستان خالی در برابر تروریست. جانم برایتان بگوید که تیم ملی کشتی آزاد ایران در رقابت‌های جوانان جهان قهرمان شد و پرچم کشور را بالا برد! اما این تمام ماجرا نیست. این قهرمانان اخلاق قهرمانی هم دارند. کشتی گیران ایرانی در یک اقدام ارزشمند در کشور اردن نماد زیبایِ وحدت ایران اسلامی را بار دیگر در پیش چشم جهانیان آشکار کردند.


وحدت شیعه و سنی در یک قاب

در صف نمازگزاران جوان، «محمد مبین عظیمی» دلاور کردستانی و اهل سنت ایران در صف نخست و دیگر قهرمانان در کنار او حضور دارند. این اتحاد در حالی است که معاندین نظام در این سال‌ها همواره بر طبل اختلاف مذهبی در ایران کوبیده و حتی به دنبال آن بوده‌اند تا کردستان را به محلی برای منازعات تبدیل کنند. صفوف وحدت‌بخش قهرمانان در گام نخست خط بطلانی بر اختلافات مذهبی در ایران است و در ادامه می‌تواند به عنوان تابلوی زیبای وحدت برای پایان بخشیدن به ادعای اختلافات در جهان اسلام مورد استفاده قرار گیرد.


«کیمیا احمدی»، در مسابقات بین‌المللی دانش‌آموزی «دانش مغز»، در شهر واشنگتن دی‌سی آمریکا به مقام سوم جهان رسید.

*دختری که دینش را به این مرز و بوم ادا کرد

گفتیم که در این خاک هرکس با هر نفسی که می‌کشد در حال تلاش برای افتخار آفرینی کشور است. گویی که در تلاشند دین‌شان را به این آب و خاک و شهدا ادا کنند. این بار هم یک دختر خانم سنندجی برایمان قهرمانی آوردند. «کیمیا احمدی»، دختر ۱۶ساله به عنوان نماینده ایران در نهمین دوره مسابقات بین‌المللی دانش‌آموزی «دانش مغز» سال ۲۰۲۳ در شهر واشنگتن دی‌سی آمریکا به مقام سوم جهان رسید.

مسابقات بین المللی دانش آموزی دانش مغز (Brain Bee) یک رقابت دانش آموزی در سطح جهانی در حوزه علوم اعصاب (نوروساینس) است که به طور سالانه در بیش از ۱۵۰ مرکز و ۵۰ کشور دنیا برگزار می‌شود و برگزیدگان هرساله در یک نقطه از جهان گرد هم می‌آیند و با یکدیگر به رقابت می‌پردازند. هدف از برگزاری مسابقه بین المللی دانش آموزی دانش مغز تشویق دانش‌آموزان به فعالیت در حوزه دانش مغز، کارکردها و ساختار آن، پرورش استعدادهای جوان، استفاده از ایده‌های نو و هدایت نسل پویای امروز به تحصیل در حوزه علوم اعصاب است.


پیرمرد عصایش را با یک لنگه جوراب نوه‌اش پوشاند تا مسجد را کثیف نکند!

* یک لنگه جوراب!

یک ساعتی بود که پیرمرد جلوی درب مسجد ایستاده بود. بر عصا تکیه زده و داخل مسجد نمی‌شد. موهای سپید و چین و چروک‌های روی صورت و دستانش و قد خم شده‌اش گواهی می‌داد که ایستادن برایش سخت است، اما باز هم داخل نمی‌آمد. دستان نوه‌اش را در دست داشت و در مقابل حرکات کودکانه‌اش که سعی داشت پدر بزرگ را به داخل مسجد بکشاند، مقاومت می‌کرد و آرام در گوشش می‌گفت: نه باباجان. عیب است! همه بی توجه از کنارش رد می‌شدند.
صدای اذان بلند شد و همه کم کم برای نماز جماعت آماده می‌شدند. اما گویا پیرمرد قصد داخل آمدن نداشت. مردی که از دور شاهد رفتار پیرمرد شد به او نزدیک شد و پرسید: پدرجان چرا داخل نمی‌روید؟ نماز داره شروع میشه. پیرمرد با خجالت گفت: نمی‌توانم بدون عصا راه بروم، عصا هم نجس است و مسجد را کثیف می‌کند. مرد که از این دقت پیرمرد حیرت زده بود به فکر برای چاره افتاد. لنگه جوراب نوه‌اش نظر مرد را جلب کرد. عاقبت جوراب را به عصا پوشاندند و جفت‌شان برای نماز جماعت داخل مسجد شدند!


دخترمان عروس شد!

*هیچ کار خدا بی حکمت نیست!

چند سالی از زندگی‌‌شان گذشته بود. دست به هر دوا و درمانی هم زده بودند تا خدا به آنها یک بچه‌ دهد. اما نشد که نشد. بعد از هفت سال تصمیم گرفتند کفالت چند بچه را از طریق کمیته امداد بر عهده بگیرند. حالا بچه‌های زیادی داشتند. هیچ کار خدا بی‌حکمت نیست. هم آن بچه‌هایی که والدین نداشتند، صاحب والدین شده بودند و هم آنها که بچه ای نداشتند صاحب چند بچه.
سن و سالی از آن‌ها گذشت و پا به ششمین دهه از زندگی‌شان می‌‌گذاشتند. دیگر شمارش تعداد فرزندان‌شان از دستشان در رفته بود. یک روز یک شماره ناشناس با آنها تماس گرفت و آن طرف خط به او خبر خوش ازدواج فرزندشان را دادند و گفتند دیگر این دختر از کفالت شما خارج شده است. خدایا شکرت، یکی از دخترانشان عروس شده بود! حالا باید فرزند جدیدی می‌آوردند!

*هر عملی که از روی خشم باشد، محکوم به شکست است

خبر خوب امروز را با یک داستان برایتان به پایان می‌رسانیم؛ یک روز پادشاهی همراه با درباریانش برای شکار به جنگل رفتند. هوا خیلی گرم بود و تشنگی داشت پادشاه و یارانش را از پا در می‌آورد. بعد از ساعت‌ها جستجو جویبار کوچکی دیدند. پادشاه شاهین شکاری‌اش را به زمین گذاشت، و جام طلایی را در جویبار زد و خواست آب بنوشد، اما شاهین به جام زد و آب بر روی زمین ریخت.
برای بار دوم هم همین اتفاق افتاد، پادشاه خیلی عصبانی شد و فکر کرد، اگر جلوی شاهین را نگیرم، درباریان خواهند گفت: پادشاه جهان‌گشا نمی‌تواند از پس یک شاهین برآید؛ پس این بار با شمشیر به شاهین ضربه‌ای زد. پس از مرگ شاهین پادشاه مسیر آب را دنبال کرد و دید که ماری بسیار سمی در آب مرده و آب مسموم است. او از کشتن شاهین بسیار متاثر گشت. مجسمه‌ای طلایی از شاهین ساخت. بر یکی از بال‌هایش نوشتند: «یک دوست همیشه دوست شماست حتی اگر کارهایش شما را برنجاند.» روی بال دیگرش نوشتند: «هر عملی که از روی خشم باشد محکوم به شکست است.»

*خوش‌خبر باشید!

و اما سخن پایانی، خبرهای خوبتان را در قالب دلخواه خود (عکس، متن، فیلم، صوت و…) تولید کنید و آن را با هشتگ #خبر_خوب در شبکه‌های اجتماعی منتشر کنید تا هم دیگران را در حال خوش خودتان شریک کنید و هم ما بتوانیم اخبار شما را بازنشر کنیم. اگر هم تمایل داشتید در هر یک از شبکه‌های اجتماعی که فعال هستید، خبرتان را از طریق اکانت khabar_khoub_iran@ یا شماره تلفن ۰۹۳۳۰۸۲۶۳۱۲ برای ما بفرستید. در این جشنواره فرقی نمی‌کند در ایتا و بله و روبیکا و گپ باشید یا در تلگرام و اینستاگرام و توئیتر و واتساپ؛ مهم این است که سهمی در حال خوش اطرافیان‌تان داشته باشید.

منتظر خبرهای خوب شما هستیم. خوش‌خبر باشید.

پایان پیام/

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *