در این مدرسه، درس خواندن حرف اول را نمیزند
وسط گرمای تابستان است همان تعطیلاتی که بچه مدرسهایها برایش سر و دست میشکنند. حالا خدا میداند چه شده که به خواست خودشان از تعطیلی خبری نیست! قرار است «حیدر متوسلی»، مدیر این مدرسه پسرانه برایمان از مدرسه مسجد محور بگوید.
گروه زندگی_ هانیه ناصری: شاید آموزشوپرورش تنها وزارتخانه و نهادی باشد که تقریباً همه مردم کشور تعامل با آن را تجربه کرده و ۱۲ سال از طلاییترین روزهای زندگی را به پای سیاستهای درست یا نادرستش ریخته باشند. چه بسیار دانشآموزانی که برای خواندن کتابهای درسی و با هدف پیروزی در ماراتن کنکور تلاش میکنند و البته چه بسیار هم دانشآموزان و والدینی که خواندن این کتابها با چارچوبی مشخص و بدون تنوع و تحرک را کاربردی نمیدانند و در نظرشان گذراندن سد کنکور هدفی پوچ و بیاساس است و تنها بهدنبال آموختن زندگی به فرزندانشان هستند.
در گفتگو با «حیدر متوسلی» مدیر مدرسه مسجد محور فائق با سبک جدیدی از مدارس و بهعبارتی نسل سوم مدارس کشور آشنا میشویم.
دانش آموزانی که برای ورود به عرصه کار و زندگی آماده می شوند
*چرا مدارسی به سبک جدید؟
وزارتخانه باید پوست بیندازد و وارد مرحله جدیدی شود
مدیر مدرسه مسجد محور پسرانه در مرکز شهر تهران در آغاز کلام به بیان نگرانی خانواده ها و دغدغه آنها برای آینده فرزندانشان می پردازد. اینکه در این برهه بسیاری از خانوادهها به این بنبست رسیدهاند که مدرسه برای تربیت بچهها مؤثر نیست و حرفشان این است که همان بچهای را که در 7 سالگی تحویل دادیم، 12 سال بعد به ما برگردانید! چراکه خداوند ذاتاً این بچهها را خلاق خلق کرده است، اعتمادبهنفس دارند، بدون استرس، نگرانی و اضطراب اند. اما باید بپذیریم گاهی شاهد این هستیم که بعداز 12 سال افرادی پر استرس، نگران و بدون هیچگونه خلاقیت به آغوش جامعه و والدین برمیگردند. پس در یک کلام علت شکلگیری مدارس مسجد محور وجود یک خلأ جدی در آموزشوپرورش است. «متوسلی» به سند تحولی بنیادین اشاره میکند و میگوید:« این سند باید توسط آموزشوپرورش اجرا میشد، اما متأسفانه ما رنگی از آن در مدارس نمیبینیم.» او معتقد است وزارتخانه آموزش و پرورش باید پوست بیندازد و وارد مرحله جدیدی شود.
یک روز دانش آموز به یاد ماندنی برای دانش آموزانی متفاوت
*مدارس مسجد محور نسل سوم مدارس کشورند
اینجا یک اتاق کاملاً شیشهای است
«متوسلی» با اشاره به مدارس ملی و دولتی بهعنوان نخستین گروه از مدارس، کارکرد آنها را ضعیف و با مشکلات جدی ارزیابی میکند و میگوید:« نسل دوم از مدارس یعنی غیر انتفاعی از سال ۶۸ شکل گرفتند و به کمک نسل اول آمدند که پیشرفتهایی داشتند اما در زمینههایی همچون ایجاد اختلاف طبقاتی و تربیتی مشکلات جدی به وجود آوردند. اما مدارس مسجد محور که نسل سوم هستند کاملاً مردمنهاد بوده و شکلگیری، اداره و نظارتشان توسط مردم است. اینها منتظر بخشنامه، بازرسی و بودجه نیستند. انواع خیرین حامیشان هستند و مردم هم خودشان نظارت میکنند و هرکجا اشتباهی پیش بیاید نه تنها انتقاد و مطالبه دارند، بلکه در کنار انتقاد، کمک هم میکنند. در اینجا نهفقط والدین بلکه همه کسانی که با مسجد در ارتباط هستند نقش ناظر و حامی دارند و از نظرات و پیشنهادات آنها در روند کار استفاده میشود. چراکه ما در وسط مسجد زندگی میکنیم و هر کس که در این مکان رفتوآمد دارد ناظر عملکرد ماست. در واقع ما دیواری بهدور خود نکشیدهایم و یک مؤسسه خصوصی دربست نیستیم که هیچکس اجازه حضور نداشته باشد، اینجا یک اتاق کاملاً شیشهای است و ما در وسط اجتماعات هستیم.»
نقش آفرینی دانش آموزان مدرسه مسجد محور فائق در نمایش خورشید کاروان
*نتیجه عملکرد این مدارس میتواند آموزشوپرورش را هم دچار تغییر کند
نتیجه عملکرد این مدارس میتواند یک جهش جدی به وجود بیاورد و به تبع آن آموزشوپرورش هم دچار تغییر شود. چرا که این تغییرات فقط برای خود این مجموعهها رقم نمیخورد. طبیعتاً با گذشت زمان مطالبات مردمی شکل میگیرد و چون یک الگوی نسبتاً موفقی پیش میرود درنتیجه آموزشوپرورش هم میتواند از آن استفاده کند و چهبسا کمکم میتوانند باهم ممزوج شوند و البته این به خواست مسئولین برمیگردد. مدیر مدرسه مسجد محور فائق این مدارس را موتور محرکه خوبی برای جامعه و وزارتخانه آموزشوپرورش میداند و معتقد است اینها بههیچوجه با یکدیگر در تقابل نیستند و بچههای همین نظام و انقلابند که در محیط جدیدی مشغول به فعالیت هستند و دستاوردهای خوبی داشتهاند. او با اشاره به تنوع فوقالعاده زیاد در مدارس مختلف مسجد محور میگوید:« ازآنجاییکه ذائقههای مردم متفاوت است، تنوع در اجرا و عملکرد این مدارس بسیار زیاد است اما نباید فراموش کنیم که اهداف همه این مدارس یکی است.»
*متأسفانه مظلومترین فرد در وزارتخانه آموزش و پرورش دانشآموزان هستند
امروزه مشکل جدی این است که آموزشوپرورش پاسخگوی نیازهای نسل جدید ما نیست و ما در تربیت نسل مشکل جدی پیدا کردهایم. متأسفانه هرچقدر هم تلاش میکنیم آموزشوپرورش به خود نمیآید! شما میبینید که دغدغه اصلی همه رئیسجمهورها و شعار اصلیشان در آغاز وزارت آموزشوپرورش است. اما وقتیکه جلوتر میروند این دغدغه به سمت معلمها و معیشت آنها، نظام رتبهبندی، معوقات و این حواشی پیش میرود، درصورتیکه وقتی میگوییم آموزشوپرورش، هدف ما دانشآموز است و قرار است در آخر برای او یک اتفاقی بیفتد. اگر قرار است حقوق معلم زیاد شود برای این است که در پایان دانشآموز تغییری کند. اما متأسفانه هیچوقت به این هدف نمیرسیم و تنها در حد حاشیهها هستیم.«متوسلی» تأکید میکند که ما نمیگوییم پرداختن به این امور نباید انجام شود اما حرف ما این است که دغدغه اصلی دولت، رئیسجمهور و آموزشوپرورش باید دانشآموز باشد و متأسفانه مظلومترین فرد در این وزارتخانه هم همین دانشآموزان هستند.
تقسیم کار در حاشیه اردویی برون مدرسه ای (اردهال)
* متأسفانه انگار در گوشها پنبه است!
«متوسلی» به فاصله نسلی اشاره میکند و میگوید:« با توجه به اینکه فاصله نسلها روزبهروز در حال افزایش است باید به محتوای کتابهایی که تألیف میشوند توجه شود. این محتواها باید پاسخگوی نیازهای واقعی دانشآموزان برای آینده باشند.» او با تأکید بر اینکه هدف از مدرسه رفتن دانش آموزان خارج شدن از جهل است و یک دانشآموز باید بتواند بگوید که چه نیازهایی دارد و چه چیزهایی را میخواهد بداند.
او میگوید:« ما هنوز به شکل گذشته عمل میکنیم. بافتی که وجود دارد مربوط به 70-80 سال پیش و شروع انقلاب صنعتی است. در آن زمان قرار بود انسانها برایآنکه در کارخانهها آدم مطیعی باشند و بتوانند در چارچوب کارخانهها و صنعتی شدن نقش ایفا کنند آماده بشوند. اما امروز ما نباید به شکل گذشته عمل کنیم و اینطور نیست که دانشآموز سوال اضافه نپرسد، همان چیزی را که در کتاب هست بداند، فقط کتاب مورد سؤال قرار بگیرد و به بیشتر از آن فکر نکند و … » وی با اشاره به سخن مقام رهبرمعظم انقلاب و تأکید مکرر ایشان به تغییر محتواها و غربال کردن آنها بهگونهای که برای زندگی و آینده دانش آموزان مؤثر باشد میگوید:« متأسفانه انگار در گوشها پنبه است.»
زنبورداری؛ تجربه ای متفاوت برای بچه مدرسه ای ها
*اگر قرار است یک نظام تغییر کند همه زیرنظامها باید تغییر کند
شکل کار تنوع دارد اما در اهداف همان سند تحول پیادهسازی میشود
عمر مدارس مسجد محور قریب به 20 سال است. جریانی که تا سالها فعالیتی محدود داشت و چهبسا اقبالی به آن نشان داده نشد، اما با تنگ شدن اوضاع بر مردم، کمکم این جوانه بزرگ شد از مشهد و توسط آقای «صرافیان» و با تأسیس مدرسه مسجد محور «صنعتگر» آغاز شد. کمکم به استانهای همجوار کشیده شد و شاید کمتر از هفت هشت سال باشد که به تهران رسیده و در دو سه سال اخیر رشد انفجاری داشته است. چراکه هم نیروهای پای کار زیاد شدهاند و هم جمعیت متقاضیان. این جریان یک جریان مبارک مردمی است و هر وقت یک آدم پای کار پیدا میشود و با یک مسجد پیوند میخورد خودبهخود مردم به او جذب میشوند و یک مدرسه جدید شکل میگیرد.
«متوسلی» از ستادهای مردمی بهعنوان اتصالدهنده استانی این مدارس نام میبرد و میگوید:« این ستادها شکل گرفتهاند تا مدارس با هم در ارتباط باشند. کارهای همدیگر را ببینند و با مشکلات هم آشنا شوند.» او با اشاره به اینکه شکل کار تنوع دارد اما در اهداف همان سند تحول پیادهسازی میشود. میگوید:« مبانی نظری تحول بنیادین آموزشوپرورش قبلاز سند تحول و سند بر اساس آن نوشتهشده است. برای هر نظام آموزشی یک زیرنظام معرفی میکند مثل نظام ارزشیابی، محتوای آموزشی، اهداف و سیاستها، نظام مالی. حرف ما این است که اگر قرار است یک نظام تغییر کند همه زیرنظامها باید تغییر کند و تغییر یکی به تنهایی کار ساز نیست.»
حال و هوای دانش آموزان در کنار آبشار رندان
*قرار است در این مدرسه بچهها با زندگی آشنا شوند
در مدارس مسجد محور به بچهها فرصت آزمونوخطا داده می شود، به شرط اینکه نترسیم کنارشان بایستیم تا کمکم مسیرشان را پیدا کنند
اینجا یک مرکز آموزشی پویا و فعال است. قرار است همهچیز شکل دیگری داشته باشد. هیچچیز خستهکننده نیست. مدیر این مدرسه هم مدام با نشاندادن تصاویر متنوع از فعالیتهای برون مدرسهای دانشآموزان و شاید بهتر بگوییم برون مسجدی آنها، فضای مصاحبه را پرجاذبه تر میکند. از اجرای سرود در مجامع مختلف، مراسم قالیشویی اردهال، کاشت درخت، مراسم زیبای شعرخوانی در محافل عزاداری و شادی اهل بیت (ع)، بستهبندی و توزیع ارزاق برای نیازمندان، خرید پنکه، جاروبرقی و سایر مایحتاج مدرسه، طراحی و ساخت قفسه چوبی مدرسه و بهطورکلی صفر تا صد همه فعالیتهایی که حتی فکرش را هم نمیتوان کرد. از اردوهایی که نامشان را تاب آوری گذاشتهاند، چرا که ناخواسته به مسیر سختی میافتند و دانشآموزان هم خواهناخواه باید با سختی کار در زندگی آشنا شوند. از روز مادر و ایده گل خریدن بچهها از بازار گل آنهم تنها و با مدیریت زمان توسط خودشان، از درست کردن مستند با همه تواناییها و خلاقیتهای کودکانه برای ایجاد یک اعتماد به نفس فوقالعاده. قرار است در این مدرسه بچهها با زندگی آشنا شوند؛ چیزی که در کتابها اتفاق نمیافتد و تنها در یک زندگی واقعی رقم میخورد. یک زندگی که هم سختی دارد و هم آسانی و قرار نیست همه چیز در آن کامل باشد.در مدارس مسجد محور به بچهها فرصت آزمونو خطا داده می شود، به شرط اینکه نترسیم کنارشان بایستیم تا کمکم مسیرشان را پیدا و رشد کنند.
*مربی باید با بچهها حرکت کند
آقای مدیر خودش را همسطح بچهها میداند و میگوید:« مربی باید با بچهها حرکت کند و آنچه را که نمیداند همراه آنها یاد بگیرد. حتی مدل درس دادن و آموزش دادن او چیزی نیست که قواره و چارچوب داشته باشد و تنها تفاوت من به عنوان یک معلم و مربی با این بچهها این است که اهداف و خط قرمزها را میشناسم. من باید با آنها حرکت کنم و چهبسا در بسیاری موارد سوالاتی میپرسند که بهراحتی میگویم نمیدانم و با هم بهدنبال جوابشان میگردیم.»
این هم یک کلاس درس است
*در این مدرسه 4 بستر و مدل عملکردی وجود دارد
1_«کلاسهای نظری» به عنوان نخستین بستر، دامنه گسترده ای دارد و تنها به کتابهای درسی خلاصه نمیشود و بسیاری موارد دیگر همچون انواع دروس روز، قرآن، احکام، قصص انبیا و هر آنچه که امروز پرداختن به آن مورد نیاز است در کلاسها و حلقههای نظری بحث و گفتگو میشود. چراکه این مباحث قرار نیست یک جواب واحد داشته باشند. یعنی همان اشتباهی که در مدارس اتفاق میافتد و همه باید به آن پاسخی که در کتاب است برسند. در اینجا اگر معلم هم پاسخ را بلد نباشد همگی با هم بحث میکنند و به نتیجه میرسند. مگر موضوعات خاص مانند کلام خدا که همه میتوانند درباره آن بحث کنند ولی درنهایت سخن حق مشخص است و همگی به یک جواب خواهند رسید. برپایی این کلاسها هم ممکن است در بستر یک اردو، حاشیه نماز یا کلاس قرآن و هرجایی دیگر فارغ از زمان و مکان باشد. مدیر مدرسه فائق این تبادل نظر و مباحثه برای رسیدن به پاسخ را ارزشمند تلقی میکند و میگوید:« قرار گرفتن بچهها در این مسیر کمک به رشد آنها میکند و ارزشمند است حتی اگر به چیز خاصی نرسند.»
2_دومین بستر «مهارتی( هنری)» است که در قالب یک مهارت بچهها چیزهایی را که به آن نیاز دارند یاد میگیرند. ناگفته نماند که تمام این چهار عملکرد برای رسیدن به شش ساحت رشدی است که در سند تحول بنیادین آمده است و عبارتند از:ساحتهای اعتقادی، عبادی و اخلاقی، زیستی و بدنی، سیاسی و اجتماعی، اقتصادی و حرفهای، علمی و فناوری، و هنری و زیباییشناختی. مثلاً در کلاس نجاری هدف نجار شدن نیست هرچند که ممکن است این اتفاق بیفتد ولی هدف انجام کار تیمی است. اینکه وقتی شکست میخورند دوباره بلند شوند، راه یاد گرفتن را بلد باشند و خلاقیتهایشان بروز کند. در واقع ما میخواهیم شش ساحت را پررنگ کنیم که معمولاً در هر فعالیتی چند ساحت بههم گره خوردهاند اتفاقی که متأسفانه در آموزشوپرورش خلاف آن میافتد و ما شاهد آن هستیم که علوم را از یکدیگر جدا میکنند. سوال اینجاست!مگر ریاضی میتواند از احکام جدا باشد مگر میشود خمس و ارث را بخوانیم ولی ریاضی بلد نباشیم؟ مگر میشود زیست را خواند ولی متوجه معاد و خداشناسی نشد؟ همه اینها در زندگی با هم ممزوج هستند و ما آنها را در کتابها از هم جدا کردهایم. برای همین است که بچهها به این نقطه میرسند که میگویند اینها به چه درد ما میخورد و متأسفانه ما هم به آنها میگوییم بخوانید که برای کنکور به دردتان میخورد! درصورتیکه این علوم باید به درد زندگی ما بخورد.
یک کار تیمی پر نشاط برای آموختن درسهایی از زندگی
در ورزش فوتبال هدف گل زدن و برنده شدن است اما در اینجا بچهها فوتبال بازی میکنند تا کار تیمی را یاد بگیرند
3_سومین بستر و زمینه «مهارتهای ورزشی» است. نکته قابلتوجه در این بستر امتزاج سنی بچههاست. شاگردان این مجموعه از کلاس سوم تا هفتم هستند. درواقع ما هیچجا تفکیک سنی نداریم؛ در خانه، مدرسه، دانشگاه، محیط کار، سربازی، خانواده جدید… دانشآموز کجا باید یاد بگیرد که با سنین کوچکتر و بزرگتر از خودش ارتباط بگیرد و نیازهایشان را بشناسند و پاسخ دهد؟ قرار است در مدرسه این اتفاق بیفتد ولی متأسفانه تازه بعد از مدرسه یاد گرفتن تمام مهارتهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی شروع میشود. نباید این سنین طلایی بگذرد تا بچه ها در سن ۱۸ سالگی تازه وارد جامعه شوند و شکل دیگری از جامعه را ببینند. قطعاً چنین فردی خطاهای زیادی خواهد داشت و الان که در اختیار ماست باید او را برای ورود به این شرایط آماده کنیم. بهطور مثال در ورزش فوتبال هدف گل زدن و برنده شدن است اما در اینجا بچهها فوتبال بازی میکنند تا کار تیمی را یاد بگیرند. دانشآموزی که بزرگتر است از این لذت میبرد که دست دانشآموز کوچکتر را بگیرد، او را وارد زمین کند و رشد دهد. حالا اگر این وسط گل هم بزند شاید برایش جالب باشد اما اهمیت خاصی ندارد . در واقع او دارد برای پدر شدن و مسئولیتپذیری بار میآید. بچهها باید این نقشها را در مدرسه تمرین کنند و اگر در این سنین آماده نشوند قطعاً با دنیایی مواجه میشوند که شکستهای جدی برایشان در پی خواهد داشت.
شاید برای خیلیها این سوال پیش بیاید که مگر یک دانشآموز میتواند در جهان اسلام نقشآفرینی کند ؟ ما می گوییم بله! می شود.
4_چهارمین بستر، «فعالیتهای کاری» است. یعنی فعالیتی که ارزش اقتصادی دارد. نمیگوییم لزوماً پول بگیرند ولی قابل ارزشگذاری ریالی باشد. دامنه این فعالیت خیلی عجیبوغریب است. کار فعالیتی ارزشمند است که گره از کار دیگران باز میکند و حاضرند برایش هزینه کنند. حتی اگر پولی ردوبدل نشود. مثل هر کاری که یک مادر در منزل انجام میدهد . تنها به کارهای یدی هم ختم نمیشود. مثلاً بچهها انشا مینویسند تا نمره خوب بگیرند اما اگر بدانند که قرار است نوشتههای آنها در یک رسانه منتشر شود و اثرشان مورد توجه قرار بگیرد قطعاً هدفشان تغییر خواهد کرد. در هر زمینهای میشود اینطور عمل کرد. مثلاً سرود خواندن، مستندسازی و مواردی از این قبیل. در سند تحول از نقشآفرینی دانشآموزان در خانواده، اجتماع و در نهایت جهان اسلام میگوید. شاید برای خیلیها این سوال پیش بیاید که مگر یک دانشآموز میتواند در جهان اسلام نقشآفرینی کند ؟ ما می گوییم بله! با این رویکرد می شود.
حضور دانش آموزان در کنار آقا معلم، برای خرید لوازم آشپزخانه برای مدرسه
*باید بپذیریم موضوعات رشدی با کتاب خواندن حل نمیشود
«متوسلی» به ارتباط والدین با مجموعه و نقش آفرینی آنها اشاره میکند. ارتباطی که میتواند با ایفای نقشی نظارتی در پیشبرد اهداف یک مدرسه مسجد محور و کاهش خطاها و بهبود عملکرد همراه باشد. اینکه در این مدرسهها خیلی از کلاسها توسط پدران و مادران اداره میشود، با این قصد که هم آنها رشد پیدا کنند و هم بسیاری از علومی که پایشان را به مدارس نمیگذارند به واسطه حضور این پدرها و مادرها وارد مدارس شوند. حضوری که هم برای والدین رشد آفرین است و هم برای فرزندان غرورآفرین. درضمن با این شیوه والدین رفقای فرزندشان را میشناسند و با خانوادههای آنها ارتباط دارند. در هیئتهای خانگی هم که دو هفته یکبار در منازل بچهها شکل میگیرند خانوادهها با یکدیگر و با سبک زندگی هم آشنا میشوند و بنابراین اگر مشکلی در یک خانواده باشد در همینجا حل میشود. باید بپذیریم که صرفاً برگزاری جلسات آموزش خانواده راهحل خوبی نیست. تنها یک دانش است و شاید هیچ اتفاقی در عمل نیفتد اما در قالب هیئت ها و در رفتوآمدها حرفهایی که بین پدر و مادرها ردوبدل میشود و رفتارهایی که از هم میبینند میتواند سبب اصلاح شود و اینها همه حاصل یک نگاه است . باید بپذیریم موضوعات رشدی با کتاب خواندن حل نمیشود.
حلقه های قرائت قرآن و دعا توسط دانش آموزان فائق
*از طرفیت مساجد غافل نشویم
یادتان هست روزهایی را که صدای زنگ کاروان جبهه به گوش میرسید؟ زنان و دختران دستبهکار میشدند و از شیر مرغ تا جان آدمیزاد برای مردان ایثار و مقاومت روانه جبههها میکردند. چرا راه دور برویم؟ تا بوده و هست پای صندوقها از قرضالحسنه گرفته تا انتخابات و رأیگیریها پاتوقمان مسجد محله است. حلقههای معرفت مکمل نمازهای جماعت و منبرهای شیرین هم که جای خود. شاید این روزها که در تقویم نام مساجد ثبتشده است فرصتی باشد برای گفتن و شنیدن از این یار دیرین و باصفا.
«حیدر متوسلی» مدیر مدرسه مسجد محور فائق با تأکید بر اینکه مسجد جایی برای تربیت نسل است و قرار است در آن خلأها پر شود به لزوم توجه به اهمیت نقش مسجد در زندگی اشاره و تأکید میکند نمیشود صرفاً با سه وعده نماز نسلی را تربیت کرد. هرچند که رسانۀ منبر از بدو تولد تا پایان عمر، انسان ساز است و باید قبول کنیم که متأسفانه فاصله ما با همین منبرها و نمازها هم بسیار زیاد شدهاست. اما باید از ظرفیت فراوان این مکان مقدس در همه زمینهها استفاده شود.
پایان پیام/