دلیل این سکوت چیست؟
چرا حوزویان سکولار برابر خشونت هتاکان علیه بانوان محجبه سکوت اختیار کرده و اَعمال آنان را بر اساس همان عقیده باطلشان (شخصی بودن حجاب) محکوم نمیکنند؟!
فارسپلاس؛ داود مهدویزادگان در یادداشتی نوشت: حوزوی سکولاراندیش میگوید: «حجاب تصمیمی شخصی است و تجسس در آن جایز نیست!». او این سخن را خطاب به کسانی گفته است که مستند به کتاب و سنت و عقل حجاب را امری اجتماعی و واجب شرعی و عقلایی میدانند.
گرچه این سخن شخصی است و هیچ ربط و انبعاثی از معارف اسلامی ندارد. اما چرا این حضرات برابر خشونت هتاکین علیه بانوان محجبه سکوت اختیار کرده اعمال آنان را بر اساس همان عقیده باطلشان (شخصی بودن حجاب) محکوم نمیکنند؟!
چرا آن نویسندهای که در راه سست کردن مستندات شرعی و عقلی آموزه حجاب عمری را بیهوده صرف کرده است و ده ها صفحه برداشتهای بیربط را برای اثبات نتیجه باطل، به هم بافته است، متنی کوتاه و لو به قدر یک صفحه، در محکومیت اعمال خشونتبار مخالفین حجاب نمینویسد؟!
به راستی، دلیل این سکوت چیست؟
چنین سکوتی بی معنا و مفهوم نیست و باید معلوم کرد که دلیل سکوت شان چیست. بدیهی است که نمیتوان منتظر ماند تا پاسخی از ناحیه ساکتین بشنویم. بلکه باید پاسخ معقول را بیان کرد تا مگر توضیحی از ناحیه آنان به گوش رسد.
ممکن است در توجیه این سکوت گفته شود که آنان به خاطر بهرهبرداری دیدگاه متشرعه سکوت میکنند. گرچه این بهانه عذر بدتر از گناه است. اما مگر مروجان فرهنگ بیحجابی و عریانگری از دیدگاه ساکتین بهرهبرداری نمیکنند که فقط نگران بهره برداری متشرعه هستند. بنابراین، دلیل سکوتشان این گفته نمیتواند باشد.
حقیقت آن است که منازعه این جماعت معمم سکولار اساساً کبروی نیست. مسأله این نیست که متشرعین حجاب را امری اجتماعی میدانند ولی آنها شخصی میدانند. آنها نیز این مسأله را اجتماعی میدانند، لکن اختلاف شان در مصداق امر اجتماعی است. از نظر ساکتین حجاب امر شخصی است ولی بیحجابی امر اجتماعی است. چون بیحجابی مقتضای جامعه سکولار است. و از آنجا که این جماعت همسو و موافق با خواسته جامعه سکولار هستند، سکوت اختیار کردهاند. چنین سکوتی نه فقط نشانه تایید خواسته جامعه دنیوی شده بلکه تأیید خشونتطلبی هتاکین است.
دردمندانه باید پرسید که اگر این دسته از معممین پیش از انقلاب میزیستند، چه نسبتی با حاکمیت طاغوت میداشتند؟ قدر متقن، حکومتی که مروج مقتضیات فرهنگی جامعه سکولار ( بیحجابی و عریانگری) است، از ناحیه این جماعت سکولار حوزوی احساس خطر نمیکرد بلکه ای بسا که آنان را در زمره موافقان و مؤیدان فرهنگی خود تلقی میکرد.
پایان پیام/ت
پایان پیام/ت