دیدار با پیکر ارباً اربا شده شهید یعقوبی بعد از ۷ سال
انگار خود شهید یعقوبی هم از نحوه شهادت خود خبر داشت که به یکی از همرزمان خود در روزهای منتهی به شهادتش گفت: «چه میشود پیکر منم مثل سیدالشهدا چندین روز در خاکهای داغ سوریه بیکفن و بی جان بماند».
خبرگزاری فارس؛ سعید شفیعی ثابت: خانوادههایی در معراج الشهدا مشهد و حرم آقا علیبنموسی الرضا (ع) دور هم شدند تا با یوسف گمگشته تو دیدار کنند و به قول خودشان هفت سال منتظر شنیدن کشف پیکر جگرگوشهشان هستند و اینجا آمدند تا با شهید مدافع حرم خود دیداری کنند.
همسر، فرزندانه شهید تازه تفحص شده محمدرضا یعقوبی گویی میدانستند که این چنین شهادتی برای عزیزشان اتفاق میافتد و چه شهادتی بهتر از این که به مانند ارباب بیکفن خود ارباً اربا و مثل سقای بی دست دشت کربلا حضرت عباس (ع) بیدست شوند.
هفت سال از خبر شهادت محمدرضا یعقوبی میگذرد و او که عاشق حضرت زهرا (س) و امیر المؤمنین (ع) بود در ایام فاطمیه پیکرش کشف و اکنون در معراج شهدا مشهد است.
انگار خود شهید یعقوبی هم از نحوه شهادت خود خبر داشت که به یکی از همرزمان خود در روزهای منتهی به شهادتش گفت: «چه میشود پیکر منم مثل سیدالشهدا چندین روز در خاکهای داغ سوریه بیکفن و بی جان بماند» و این چنین هم شد و پیکر چند پاره شدهی این شهید هفت سال بی کفن در میان خاکهای سوریه پنهان و مفقود ماند.
وقتی شهدا را وارد معراج الشهدای مشهد کردند، مداحان اهل بیت (ع) در معراج گرد تابوت شهیدی که همانند حضرت اباالفضل العباس (ع) دو دست در بدن ندارد، روضه قمر بنی هاشم (ع) را میخوانند: "دامن کشان رفتی…دلم زیر و رو شد…چشم حرامی… با حرم روبرو شد…"
فرزندان پسر شهید محمد رضا یعقوبی به کنار تابوت پدر رفته تا در کنار مادرشان با پدر تازه تفحص شده خود بعد از هفت سال دیدار کرده و تمام دلتنگی و ناگفتههای این هفت سال را با او در میان بگذارند، مادر شهید به محض دیدن پیکر شهید مدافع حرم محمدرضا یعقوبی رو با چشمانی گریان رو به فرزندانش میکند و میگوید: «این همان پدری است که هر روز و هر شب به عشق ما بیدار میماند تا غم و غصهای نداشته باشیم و درهمین عین ۲ فرزند شهید تابوت را به بغل گرفته و در فراق پدر خود اشک میریزند گویی تازه پدرشان را از دست دادند.»
همسر شهید مدافع حرم محمدرضا یعقوبی به مانند دیگر همسران شهدای تازه تفحص شده لباس مشکی بر تن کرده و در معراج شهدای مشهد با روی خوش علیرغم آلام درد بسیار از مهمانی که برای وداع با پیکر همسرش و دیگر شهدا به مشهد آمدند وداع کند استقبال میکند.
همسر شهید زینبوار استوار ایستاده و با اینکه میلرزد و صدایش لرزان و بی رمق بوده و در چشمانش اشک حلقه زده است با آرامس و آرامش از همسرش روایت میکند و میگوید: خوشحالم که به آرزویش رسید.
بی شک او معتقد است همسران شهدا با صبر و پایداری، زندگی جهادی و دل کندن از همسران بی نظیری که مقاومت را با رزم و جهاد معنا کردهاند، راه و رسم اسمانی شدن را در پیش میگیرند و اجرشان کمتر از خود شهدا نیست.
یاد گفته چند سال پیش مادر شهید افتادم که گفته بود: «آسمانی شدن فقط مخصوص آقایان نیست، خانمها هم میتوانند آسمانی باشند گفت: «بله البته پس من دیگر هیچ چیز نگویم. شما با این مسئله مشکلی نداری.»
دل کندن از همسر، خانه و فرزندان سخت ولی شهید یعقوبی در آخرین مکالمه خود به همسرش گفت: «من از هر سه شما دل کندم.» و بعد از هفت سال اکنون پیکر تکه تکهاش به میهن بازگشت.
پایان پیام/۳۳۸۹