دیشب خودِ حاج قاسم در شاهچراغ بود
این خود شهید حججی بود، خود آرمان علی وردی بود، خود حاج قاسم بود، اصلاً خود ایران بود. خون حاج قاسم در حال جوانه زدن است. من دیروز اولین شکوفهاش را در شاهچراغ دیدم.
گروه زندگی:یادداشت-مرتضی قربانی: تعارف چرا؟ ما فکر کردیم نسلی که پای گوشی تلفن همراه و اینترنت و یوتیوب و تیک تاک است دیگر کارش تمام است. فکر میکردیم که قهرمانهای بازیهای رایانهای و تکتیراندازهای کال آف دیوتی، بیرقیبان نبردهای کلش آف کلنز و پاپجی اگر یک بار در واقعیت اسلحه ببینند قالب تهی میکنند.
فکر میکردیم نسلی که هنوز ریش و سبیلش در نیامده بود و قاچاقی خودش را به خط مقدم جنگ میرساند، تمامشده است. فکر میکردیم نسلی که روی میدان مین رقص مردانگی میکرد تا خط سقوط نکند تمامشده. دروغ چرا؟ با خودمان میگفتیم ما که سروتهمان را از پایگاههای بسیج جمع میکردند این شدیم وای به حال اینها…
همه این تصورات را یک شات دوربین مداربسته ماجرای حمله تروریستی به شاهچراغ شست و برد. مردم در حال فرار از شلیک گلوله یک داعشی هستند، مردی در قاب دوربینهای مداربسته زمین میخورد، سرش به دیوار برخورد میکند و ناگهان نوجوانی بیمهابا وارد قاب میشود و بیتوجه به شلیکها به مرد افتاده از نسل ما کمک میکند.
سکانس شجاعت یکی از کودکان سرزمینمان در حادثه تروریستی شاهچراغ
این سناریوی فیلمهای هالیوودی نبود که با افکتهای مختلف، بهترین سکانس فیلم تلخی را بسازد… نه، این خود حقیقت بود که جلوی دوربین بیکیفیت مداربسته آمد و جایزه اسکار مردانگی را در جشنواره قلبهای ما تصاحب کرد.
این خود شهید حججی بود، خود آرمان علی وردی بود، خود حاج قاسم بود، اصلاً خود ایران بود. من سر تعظیم فرود آوردم در مقابل این سکانس، من دستهایم بالاست، مبالغه نیست، خون حاج قاسم در حال جوانه زدن است من دیروز اولین شکوفهاش را دیدم.
من تسلیمم در مقابل این بزرگمرد کوچک شاهچراغ…
پایان پیام/