راه حل ایران برای پایان بحران فلسطین چیست؟
رهبران کشورهای منطقه و جهان راهکارهای متفاوتی برای حل بحران 75 ساله فلسطین ارائه کردند که گذر زمان نشان داد که چندان مفید به فایده نبوده است.
فارس پلاس؛ روایت روز – بیش از ۱۰۰ از سال از اشغال فلسطین توسط انگلیس و سپس رژیم صهیونیستی میگذرد. روز ۱۴ می ۱۹۴۸ آغاز اسرائیل و پایان آرامش منطقه بود. این رژیم مبتنی بر دکترین «بنگوریون» و «بگین» همواره در حال ایجاد خطی از آتش، خارج از اراضی اشغالی برای تامین امنیت صهیونیستهای داخل اراضی اشغالی بوده است.
سلسله نبردهای میان رژیم صهیونیستی و همسایگان آن در پنج دوره زمانی «۱۹۴۸-۱۹۴۹»، ۱۹۵۶، ۱۹۶۷، ۱۹۷۳ و ۱۹۸۲ میلادی، اشغال ۵۶ ساله خاک سوریه و اشغال ۱۸ ساله خاک لبنان گواه این موضوع است. (حزب الله لبنان در سال ۲۰۰۰ میلادی به اشغال رژیم صهیونیستی پایان داد)
دکترین بنگوریون مبتنی بر ایجاد بازدارندگی (موازنه وحشت) و دکترین بگین مبتنی بر ممانعت در دستیابی رقبا/دشمنان منطقهای رژیم به برتری هستهای است. بمباران راکتور اتمی تموز عراق در سال ۱۹۸۱ و راکتور اتمی ادعایی الکبر سوریه در سال ۲۰۰۷ در این چارچوپ تفسیر میشود.[۱]
همچنین «رونن برگمن» خبرنگار امنیتی اسرائیل در کتاب «برخیز و اوّل بکش» تصریح کرده که اسرائیل در طول حیات ۷۵ ساله خود ۲۷۰۰ عملیات ترور را انجام داده است.[2] گستره جغرافیایی سوژههای ترور نیز از برزیل (خوزه آلبرتو دوآمارنتو) در نیمکره غربی تا مالزی در نیمکره شرقی را در برمیگیرد. [3] از همین روی، امام خمینی از تعبیر غده سرطانی برای رژیم صهیونیستی استفاده کردند. رهبران منطقهای و جهان برای علاج این غده و بحران فلسطین راهکار متفاوتی ارائه کردند.
«جمال عبدالناصر» رهبر وقت مصر و محبوبترین چهرهی وقت جهان عرب میگفت که یهودیان اشغالگر را در آب میریزد.
«صدام» رهبر معدوم عراق و منفورترین چهره وقت جهان عرب نیز برای کسب اعتبار میان اعراب در جریان جنگ کویت، سعی میکرد که یک چهره ضدصهیونیست از خود نشان دهد. از همین روی در یکی از موضعگیریها خود گفت که نصف اسرائیل را به آتش خواهد کشید!
شاید عجیبترین راهکار حل بحران فلسطین مربوط به «معمر قذافی» رهبر مخلوع لیبی باشد. سرهنگ قذافی معتقد بود که بحران منطقه غرب آسیا و جهان اسلام تنها یک راه حل دارد و آن، تشکیل کشوری واحد و دربرگیرنده یهودیان و فلسطینیان تحت عنوان «اسراطین» است! اسراطین کلمه اختصاری دو واژه اسرائیل و فلسطین است.
اما اغلب رهبران جهان و حتی بخشی از گروههای فلسطینی از راهکار دو دولتی در فلسطین اشغالی حمایت کردند. مبنای آن نیز به توافق اسلو بازمیگردد. در سال ۱۹۹۳ میلادی، «اسحاق رابین» نخستوزیر وقت رژیم صهیونیستی و «یاسر عرفات» رئیس سازمان آزادی بخش فلسطین (ساف) در حضور رئیس جمهور وقت آمریکا توافقی را منعقد کردند که به پیمان اسلو شهره شد.
اساس این توافق مبتنی بر سیاست تشکیل ۲ دولت فلسطین و اسرائیل در فرایند زمانی پنج ساله بود. امری که هیچگاه رخ نداد.
در چارچوب توافق اسلو، دو منطقه غزه و کرانه باختری (اراضی ۱۹۶۷ میلادی) به عنوان قلمرو دولت فلسطینی تعیین و دولت خودگردان جهت اداره امور فلسطینیان _به صورت غیر نظامی_ تشکیل شد. شرط آن نیز به رسمیت شناختن اسرائیل از سوی عرفات بود. مفاد توافق اسلو غیرعادی بود. کرانه باختری طبق پیمان اسلو به ۳ قسمت B، A و C تقسیم شدند:
منطقه A: این منطقه ۱۸% از کرانه باختری است. مسئولیت امور داخلی با دولت خودگردان است.
منطقه B: این منطقه ۲۲% از کرانه باختری است. مسئولیت امور داخلی با دولت خودگردان است ولی رژیم کنترل نظامی و امنیتی دارد.
منطقه C: این منطقه ۶۰% از کرانه باختری است. به طور کامل در اختیار رژیم است!
تقسیم بندی اختیارات در کرانه باختری
به تفکیک ۳ منطقه A – B- C
تقسیم بندی جغرافیایی کرانه باختری به ۳ منطقه A-B-C
مناطق فلسطینینشین به صورت سلولهای یک زندان جدا از هم است!
اما در این تقسیم بندی، نظامیان و نیروهای امنیتی در تمام کرانه باختری حضور دارند. فقط امور دو منطقه A و B بر عهده دولت خودگردان قرار گرفته است. نقش دولت خودگردان عملاً تدارکاتچی رژیم در مناطق فلسطینی نشین است.
از طرفی، در مناطقی که به ظاهر در اختیار دولت خودگردان قرار گرفته، این نهاد فقط اعمال مقررات داخلی شهرها و روستاها را برعهده دارد. راههای ارتباطی بین شهرها و روستاهای فلسطینی در کنترل ارتش اسرائیل است. با این حال، این توافق حداقلی نیز از سوی رژیم اجرایی نشد.
نقاط ایست-بازرسی و استقرار ارتش رژیم صهیونیستی در کرانه باختری
محورهای ارتباطی میان نقاط فلسطینینشین توافق اسلو در کنترل ارتش صهیونیستی است
پیشنهاد ایران
مترقیترین پیشنهاد برای حل و فصل بحران فلسطین متعلق به ایران است. نظر صریح جمهوری اسلامی درباره بحران فلسطین نه طرح جمال عبدالناصر و قذافی است و نه طرح تشکیل دو دولت فلسطینی و یهودی.
رهبر انقلاب دست روی نقطه قوت ادعایی جهان غرب گذاشته است. کشورهای غربی حامی رژیم صهیونیستی همواره بر کلیدواژه «دموکراسی» مانور میدهند و حتی از رژیم صهیونیستی به عنوان تنها دموکراسی منطقه غرب آسیا یاد میکنند.
رهبر انقلاب در همین رابطه میفرمایند که چند میلیون فلسطینی مقیم خارج بازگردند و ساکنان اصلی فلسطین – چه مسلمان، چه مسیحی، چه یهودی – رفراندوم کنند تا مشخص شود چه حکومتی بر کشورشان حاکم باشد. این پیشنهاد جمهوری اسلامی در سازمان ملل هم ثبت شده است. هرچه از صندوق بیرون آمد، «آن نظام مورد قبول است.»
اما سابقه تاریخی نشان داده رژیم پذیرای این راه حل نیست. حتی اگر انتخاباتِ تعیینِ سرنوشت در فلسطین برگزار شود، رژیم صهیونیستی زیر بار نتیجه آن نخواهد رفت. پیمان اسلو از سوی اغلب کشورهای جهان پشتیبانی شد ولی رژیم همین حق حداقلی فلسطین را نیز نپذیرفت. «بنیامین نتانیاهو» نخست وزیر رژیم صهیونیستی مرداد ۱۴۰۲ صراحتاً گفت که هرگز کشور فلسطین در کنار «اسرائیل» تشکیل نخواهد شد. «بزالل اسموتریچ» وزیر دارایی کابینه رژیم صهیونیستی نیز اخیراً از لزوم کوچاندن فلسطینیان گفت. همین خوی اشغالگری اسرائیل است که باعث شده به موازات ایده دموکراسی، استراتژی مقاومت برجسته شود.
در همین راستا، جمهوری اسلامی موازی با نظریه رجوع به آرای ساکنان فلسطین، به صورت عملی نیز در حال پشتیبانی از گروههای مقاومت و آزادیخواه فلسطین است تا راهبرد اسرائیل برای پاکسازی جمعیتی فلسطین نظیر پاکسازی سال ۱۹۴۸ میلادی را خنثی کند. مبتنی بر این راهبرد بود که رژیم صهیونیستی در سال ۲۰۰۰ میلادی مجبور شد از از اراضی اشغالی در لبنان و در سال ۲۰۰۵ از نوار غزه عقب نشینی کند. امری که در تاریخ اشغال فلسطین بیسابقه بود.
[1]:foreignpolicy.com/2020/09/17/why-israel-should-worry-about-saudi-emirati-nuclear-programs
[2]:independent.co.uk/news/world/middle-east/mossad-assassinations-israel-foreign-operations-arafat-book-shin-bet-ronan-bergman-interviews-a8181391.html
[3]:middleeastmonitor.com/20201207-the-cynicism-of-international-criminals
پایان پیام/.