روایتی از روزهای تیره و تار تعطیلی روضههای اصفهان در زمان رضاخان
سالها مردم پنهانی روضه گرفتند و عزاداری کردند و خانههایشان را به هم راه دادند تا پاسبانهای رضاخان متوجه روضه رفتنشان نشوند و کتابهای «خانهتاب و ننگسالی»، این خاطرات روزهای تیره و تار را به خوبی مرور میکنند.
به گزارش خبرگزاری فارس از اصفهان، این روزها در هر ساعتی گوشه و کنار شهر، خیمه عزای حسین(ع) برپا شده، بزرگی و کوچکی روضه مهم نیست، همین که به یاد حسین(ع) و یارانش از خانهها و هیاتهای شهر، صدای روضه میآید، جای شکر دارد، چراکه سال ۱۳۱۴، رضاخان علاوه بر ممنوعیت حجاب، روضه را هم ممنوع کرد و نگذاشت هیچ روضهای برپا شود.
۶ سال مردم پنهانی روضه گرفتند، ۶ سال جلوی دهانشان را گرفتند و بیصدا گریستند تا صدای گریه بر امامشان را پاسبانهای رضاخان نشنوند، ۶ سال خانههایشان را به هم راه دادند تا پاسبانها متوجه روضه رفتنشان نشوند.
مردم سالها خون جگر خوردند ولی عزای حسین(ع) سر جایش بود، نرگس لقمانیان و فائزه درهگزنی، نویسندگان کتابهای «خانهتاب و ننگسالی»، این خاطرات را خوب به یاد میآورند. آنها خاطرات شفاهی مردم اصفهان از زیست در سال ۱۳۱۴ تا ۱۳۲۰ را تدوین کردند. مردمی که یا به چشم خود ممنوعیت روضه رضاخانی را دیده بودند یا با نقل از یک یا چند واسطه آن وقایع را شنیده بودند.
حسینیه هنر اصفهان پروژهای تحت عنوان «کشف حجاب» را چند سال پیش شروع کرد. در این پروژه قبل از مصاحبه تاریخ شفاهی با سوژهها، محققان پژوهش گستردهای انجام دادند و از حدود سی جلد کتاب فیشبرداری شد، پژوهش در ۲۲ مقاله، ۶۹ سایت و اخبار و اطلاعات سالهای حکومت رضاخان از دیگر پژوهشهای محققان حسینیه هنر اصفهان بود.
محققان حسینیه هنر اصفهان پس از پژوهش کامل، مصاحبه تاریخ شفاهی با سوژهها را از قدیمیهای محله علیقلیآقا شروع کردند که حاصل آن کتاب «ننگسالی» شد، این کتاب خاطرات مربوط به کشف حجاب، ممنوعیت روضه و قحطی سالهای ۱۳۱۴ تا ۱۳۲۰ مردم محله علیقلیآقا است و به قلم فائزه درهگزنی نوشته شده است.
کتاب خانهتاب دومین کتاب حاصل از پروژه «کشف حجاب» است که به نویسندگی نرگس لقمانیان و تحقیق جمعی از محققان به تازگی به چاپ رسیده است.
نرگس لقمانیان، نویسنده و محقق کتاب خانهتاب در گفتوگو با خبرنگار فارس در اصفهان درخصوص پروژه کشف حجاب اظهار کرد: بعد از پروژه کشف حجاب محله علیقلیآقا سراغ کل شهر و سایر محلات اصفهان رفتیم تا خاطرات بقیه سوژهها را نیز جمعآوری کنیم.
وی با اشاره به اینکه این پروژه حدود سه سال در مرحله تحقیق بود، خاطرنشان کرد: در خلال این کار با اسناد ارتباط مستقیمی داشتیم، مقدماتی که در روایتها در هر فصل از کتاب خانهتاب آورده شده توام با سند است، سندها ارجاع خوردهاند و یک مرحله از کار جمعآوری همین اسناد بوده است.
لقمانیان از مصاحبه با حدود ۲۰۰ نفر در پروژه کشف حجاب خبر داد و گفت: در پایان مصاحبهها طیف وسیعی از موضوعاتی را داشتیم که در سالهای ۱۳۱۴ تا ۱۳۲۰ در اصفهان اتفاق افتاده بود و شامل کشف حجاب، ممنوعیت عبا و عمامه، ممنوعیت روضه،کارخانههای نساجی و تاثیرشان بر حجرههای قدیمی پارچه اصفهان، اقلیتهای دینی، خیابانکشیهای زمان رضاشاه و ورود لهستانیها به ایران در زمان جنگ جهانی دوم است.
جمعآوری خاطرات ۲۰۰ راوی
نویسنده کتاب خانهتاب در ادامه بیان کرد: از میان ۲۰۰ راوی، ۳۰ راوی خاطرات شاخص و برجسته داشتند و روایتشان در کتاب خانهتاب آمد، در کتاب خانهتاب هر راوی سه روایت دارد، اسم روایتها بر اساس آستانه، آسمانه و آشخانه است.
وی افزود: آستانه مربوط به خاطرات راویها درباره واقعه متحدالشکل شدن لباس در ایران، آسمانه خاطرات راویها درباره ممنوعیت روضه و آشخانه خاطرات آنها دربارهی موضوع قحطی است.
لقمانیان درخصوص لغت خانهتاب اینطور توضیح داد: خانهتاب در لغت نامه دهخدا به معنای نوری در تاریکی است و البته همنشینی دو لغت خانه و تاب برای ما مبارک بود از این جهت که در بیشتر روایتها خانه خیلی تکرار شده بود. خانه، معماری خانه، فضای خانه برای آنها که شبیه یک وطن و پناهگاه است خیلی تکرار شده بود، از طرفی واژهی تاب که مخرج مشترک همه خاطرهها، تابآوری و چارهاندیشی آدمها در بحران بود و همین خاطرهها یک جوری به این تابآوری همگرا میشدند.
نویسنده کتاب معتقد است، خانهتاب یک نوع اسکن هوایی از آداب و رسوم، غذا، معماری، محلهها و اشعار مردم اصفهان در دهه ۲۰ است، او این کتاب را نتیجه تلاشهای یک گروه میداند که نگاه ریزبینانه به تاریخ داشتند و تاریخ را فقط وقایع تاریخی نمیدانستند بلکه کنش مردم با وقایع تاریخی نیز برایشان مهم بوده است.
وی درخصوص فصل آسمانه که براساس ممنوعیت روضه آن زمان است، گفت: اصفهان شهر روضههای خانگی بود، در خاطرات راویها روضههایی که هر دهه یا هر هفته برگزار میشد، زیاد بود و روضههای قدمتداری از زمان قاجار داشتیم که هنوز هم پابرجاست.
روضههای مخفی دوران رضاخان
لقمانیان افزود: سال ۱۳۱۴ وقتی روضهها ممنوع میشود، روضههای خانگی معمولا پابرجا بودند با این تفاوت که میهمانی نداشتند و مستمعان روضه، اهالی خانه بودند، اهالی خانه منتظر واعظی بودند که به خاطر ممنوعیت لباس و عبا و عمامه، بدون عبا و عمامه به خانه میآمد و داخل خانه عبا و عمامه میپوشید و روضه میخواند از آن زمان روضهخوانهای معروفی چون حسامالواعظین و شمسالواعظین را داریم.
نویسنده کتاب خانهتاب با اشاره به اینکه روضههایی که علاوه بر اهالی خانه مستمعین دیگری داشتند، شبانه برگزار میشد، خاطرنشان کرد: در هر محله که آژانها نبودند و هیچ روشنایی نبوده در هر خانه روضه برگزار میشد و مستمعین پشت بام به پشت بام یا کوچه پس کوچهها به خانه میرفتند طوری که مشخص نباشد میروند سمت یک خانه و در خانه پیش نبوده، بسته بوده و یا از پشت بام میرفتند یا کلون در را رمزدار ضربه میزدند.
وی میگوید: شدت خفقان به حدی بوده که ناجی یکی از سوژههای کتاب در خاطراتش میگوید: سحر بعد از نماز صبح که آژانها در کوچه نبودند، روضه داشتیم و روضه تا طلوع آفتاب، تمام میشد، مادرم دنبه میپیچید لای چرخچی چاه که صبح که میخواست آب از چاه بکشد و حیاط را برای مهمانهای روضه آب و جارو کند، صدای چرخچی بیرون نرود و کسی نفهمد این خانه مهمان دارد.
روضه رفتن از روی پشت بام
لقمانیان به خاطره خانم احسنی اشاره میکند که در خاطراتش گفته است: حاج عباس شانهساز در بیدآباد روضهای داشته و یک شب که آژانها سر میرسند حاج عباس همه چراغها را خاموش میکند در ارسیها را میبندد، پردهها را میکشد و به آژانها میگوید:«میبینید که خبری نیست» و آژانها را این طوری دستبهسر میکند و آن شب در خفا و آرام روضه برگزار میشده و واعظ مدام میگفته آهسته گریه کنید.
نویسنده کتاب خانهتاب در پایان اظهار کرد: روضهها عموما تا قبل از طلوع آفتاب تمام میشده اما آقای صباغزاده در خاطراتش میگوید: مخفیانه روضه برگزار می شد تا هشت و نه صبح و با برادرش روی پیرنشین خانه مینشستند و هرکس از در خانه رد میشد در گوشش آهسته میگفتند:« بفرمایید روضه» طوری که آژانها نفهمند، روضههای بزرگی مثل بنکدار و زرگرباشی هم همان سالهای ممنوعیت روضه برگزار میشدند ولی درش بسته بوده و مردم از پشت بام به داخل خانهها میرفتند.
دشمنت کشت ولی نور تو خاموش نشد آری آن جلوه که فانی نشود، نور خداست
حالا عطر بیرق و کتیبه امام حسین(ع) در شهر پیچیده، مردم بدون ترس خیمهای برپا میکنند، چای روضه میدهند و میان اسپندهای ایستگاههای صلواتی خود را متبرک میکنند، دیگر نه آژانی وجود دارد که کتیبه حسین(ع) را پاره کند، نه از خدابیخبری که ترس به جان مردم بیندازد.
نور حسین(ع) خاموش نمیشود
آتش زدن پرچم برخی هیاتها، نور حسین(ع) را خاموش نمیکند، این مردم عاشقانه و تا پای جان پای بیرق حسین(ع) ایستادهاند، آنها همان مردمی هستند که نسلهای پیشینشان، حتی در ظلمهای رضاخان، روضه اباعبدالله(ع) را زنده نگه داشتند و به یادش و یاران شهیدش، بیصدا گریستند، علم حسین(ع) تا پایان دنیا هر روز بالاتر میرود و ندای لبیک یاحسین(ع) در جهان طنینانداز میشود.
گزارش از فائزه سراجان
پایان پیام/۶۳۱۲۴/ش