روایت دلبستگی ریشهدار رهبر انقلاب با مردم سیستانوبلوچستان
تاریخچه علاقه ویژه رهبر انقلاب به مردم سیستان و بلوچستان به سال ۱۳۵۶ باز میگردد. زمانی که رژیم پهلوی، ایشان را به «ایرانشهر»، در جنوب استان سیستان و بلوچستان، تبعید کرده بود. جایی که امروز دیگر تبعیدگاه نیست.
فارس پلاس؛ خط رهبری – روز دوشنبه، ۲۰ شهریور ۱۴۰۲، مردم سیستان و بلوچستان، با رهبر انقلاب دیدار کردند. به همین مناسبت، در ادامه گوشههایی از ارتباط صمیمانه رهبر انقلاب با مردم این استان و نکات مهم مطرح شده در بیانات ایشان درباره این خطه و موضوعات و مسائل مرتبط با آن را بازخوانی میکنیم.
گنجینهای از زیباییها و خاطرههای شیرین
در کتاب خاطرات خودگفته رهبر انقلاب با نام «خون دلی که لعل شد»، در ماجرای تبعید به ایرانشهر آمده است: «مرا به مرکز ساواک مشهد بردند و به من اطلاع دادند که تبعیدگاهم ایرانشهر است. پس از آنکه به این شهر رسیدیم، در مقر پلیس از من تعهد گرفتند که شهر را ترک نکنم و هر روز برای امضا به مرکز پلیس بروم. یکه و تنها از آنجا بیرون رفتم و سراغ مسجدی را گرفتم. مرا به مسجد «آل رسول» راهنمایی کردند. نشانی یکی از مومنین به اسم آقای رئوفی را داشتم و دنبالش میگشتم. نخستین کسی از جوانان ایرانشهر که با او آشنا شدم، جوانی بود به نام «آتش دست». دانشآموز دبیرستانی بود. ۱۶ سال داشت و پدرش از کسبه خرده پا بود. از طریق او با جوانان همفکرش آشنا شدم. یکی از نخستین کارهای من در ایرانشهر، احیا مسجد آل رسول بود؛ چون به حالت تعطیل درآمده بود. علت این مشکل این بود که بانی مسجد در شهر اقامت نداشت، بلکه دهه محرم هر سال میآمد روضه برپا میکرد و بر میگشت. به تدریج روابط خوبی با علمای اهل سنت پیدا کردیم.»
تعابیر رهبر انقلاب درباره این دیار قابل توجه و زیباست: «این استان برای شخص من، استان خاطرههاست. به گذشته ذهن خود که مراجعه میکنم، یادگارهای ذهنی فراوان از این استان بهصورت پیدرپی در طول سالیان، موجود است. در سالهای قبل از انقلاب، یعنی سال ۵۶ و ۵۷ که به توفیق جبری در این استان اقامت داشتم، گنجینهای از زیباییها و خاطرههای شیرین در ذهن من انباشته شد. به شما صادقانه عرض کنم این یکی از شیرینترین خاطرههای زندگی من در دوران مبارزات طولانی با طاغوت است؛ زیرا من آن روز زاهدان و مردم آن را کشف کردم و از مرد و زن، سیستانی و بلوچ، یزدی و بیرجندی و کرمانی و سایر اقوامی که در این استان هستند، محبتها دیدم و آنها را شناختم.»
علاقه رهبر انقلاب به مردم سیستان و بلوچستان
رهبر انقلاب بارها از علاقه ویژه خود نسبت به مردم سیستان و بلوچستان سخن گفته اند از جمله در دیدار با اعضای ستاد برگزاری کنگره ملی شهدای استان سیستان و بلوچستان: «ما یک برههای در استان سیستانوبلوچستان توقف داشتیم که مدت طولانیای هم نبود، لکن خدای متعال شرایط را جوری پیش آورد که انس ما با این استان و مردم این استان مثل یک انس چندینساله بشود. مردم بلوچ، مردمی هستند که محبتشان زیاد است. مردم گرم، صمیمی، باصفا و البته بااستعداد؛ استعداد هم در آن استان خیلی زیاد است.
در آنوقتی که ما آنجا بودیم، با مردم انس داشتیم و صحبت میکردیم. اما حتی یک مأمور نیمهکاره به شهری مثل ایرانشهر که در واقع مرکز سیاسی و جغرافیایی بلوچستان محسوب میشد، قدم نگذاشته بود. یا سراوان که مرکز علمی و معنوی بلوچستان محسوب میشد. حتی یک مأمور -یکی مثل استاندار- آنجا قدم نگذاشته بود. خب بعد از انقلاب، رؤسای جمهور رفتند، مسئولین رفتند، همه رفتند، به همهی این شهرها رفتند، حتی به روستاها رفتند. من به آن استان و مردم آن استان علاقه دارم. علاقه بیمنطق هم نیست، علاقهای است از روی منطق، از روی استدلال؛ نه اینکه فقط حالا یک انس مختصری با مردم داشتهایم؛ نه، واقعا جای این دارد که انسان علاقهمند باشد. دلهای گرم و بامحبت مردم، این جرأت و امید را به من بخشید که بتوانم درباره حساسترین مسائل آن روز با آنها حرف بزنم.»(۱۳۹۶/۱۱/۱۶)
رفتار ظالمانه با مردم سیستان و بلوچستان در دوران قاجار و پهلوی
رهبر انقلاب در خصوص وضعیت استان سیستان و بلوچستان در دوران حکومتهای قاجار و پهلوی تاکید میکنند: «در زمان رژیم ستمشاهی – چه دوران منحوس پهلوی، چه دوران منحوس قاجار – در آن منطقه خیلی ستم شده است. شاید شماها بدانید که هنوز هم در گوشه و کنار بلوچستان، به فارسها، «گجر» میگویند. گجر، یعنی قاجار، قجر. مثل اینکه ما میگوییم «مغول». علتش خاطرهی تلخی است که آنان از دوران قاجاریه دارند، از بس به آنان در آن دوران ستم شد.
در دوران منحوس پهلوی هم وضع بهتر از دوران قاجاریه نبود. سیاست رژیم پهلوی در بلوچستان این بود که خوانین را به خودشان جذب کنند و از خوانین امنیت منطقه را بخواهند. مثل تیولدارهای زمان قدیم، که شاه یک کشور کسی را به منطقهای میفرستاد و مثلا میگفت خراسان در تیول تو. ما میخواهیم خراسان را از این کشور جدا نکنند، مالیاتی هم هر سال با هدایا برای ما بفرست، دیگر هر کار میکنی، با خودت! او هم به آنجا میرفت. اگر قرار بود که مثلاً ده کرور بفرستد، سی کرور یا پنجاه کرور از مردم درمیآورد! حالا چگونه درمیآورد، آن مربوط به خودش بود. کشتارها، ظلمها، بیعدالتیها، ناحق کردن حقها، ضایع کردن ضعفا و رشد دادن گردن کلفتها، به دولت مرکزی ربطی نداشت! در زمان پهلوی، سیستان و بلوچستان این وضعیت را داشت… خان، پدر مردم را درمیآورد. من در بلوچستان وضعیتی را دیدم که حقیقتا قابل توصیف نیست… یعنی فقر به معنای تلخ و سیاه، مسئله آنوقت در آنجا بود. نه جادهای، نه آبی، نه برقی، نه در تابستان وسیلهی خنک کنندهای. مردم آنجا اینطور محروم شدند.» (۱۳۷۰/۰۸/۲۷)
پایه گذاری هفته وحدت توسط رهبر انقلاب در سیستان و بلوچستان
هفته وحدت، ابتکار موفقیت آمیزی بود که توسط رهبر انقلاب در دوران تبعیدشان در سیستان و بلوچستان، پایه گذاری شد. در این رابطه، در کتاب خون دلی که لعل شد، آمده است: «من به یک نقشه عملی برای رفع موانع ذهنی میان سنی و شیعه شهر، از طریق یک همکاری دینی مشترک می اندیشیدم… باب گفتگو را با یکی از علمای اهل سنت ایرانشهر به نام «مولوی قمرالدین» گشودم…در چهارچوب این دیدگاه، طرح عملی سادهای ارائه کردم. برپایی یک مراسم مشترک بین سنی و شیعه از دوازده ربیع الاول (که به روایت اهل سنت، میلاد پیامبر اکرم (ص) است، تا هفده ربیع الاول (که به روایت شیعه، سالروز میلاد شریف آن حضرت است) و ما بر این توافق کردیم و مسجد آل رسول را برای برگزاری جشن آماده کردیم.»
اقدامات رهبر انقلاب در سیل سال ۵۷ در استان سیستان و بلوچستان
در سال ۵۷، سیلی عظیم ایرانشهر را فراگرفت. به طوری که بخش قابل توجهی از منازل تخریب و اکثر مشاغل تعطیل گردید. رهبر انقلاب در حالی که در تبعید بودند، اما کار و فعالیت جهادی را برای کمک به مردم آغاز کردند. در خاطرات رهبر انقلاب در این خصوص آمده است: «کمیتهای برای کمک به سیل زدگان تشکیل دادیم. در شهر پیچید که خانه تبعیدیها را آب نگرفته و این را کرامتی برای ما تلقی کردند! اما من به مردم توضیح دادم و گفتم اینکه آب وارد خانه ما نشده به دلیل این هست که خانه در جای بلندی واقع شده است. بنابراین معجزه و کرامتی در کار نیست.»
ایشان در خصوص اقدامات امدادی انجام شده برای کمک به سیل زدگان میگویند: «ناگهان به ذهنم رسید مردم شهر از دیروز تاکنون غذایی نخورده اند و گرسنه اند. نانواها به علت سیل، نانوایی را بسته و آب وارد مغازهها شده بود. به اداره پست رفتم. به آقای کفعمی در زاهدان، عالم بزرگ معروف استان سیستان و بلوچستان تلفن زدم و از ابعاد فاجعه با او صحبت کردم و گفتم ما نان و خرما و اگر بشود پنیر، هر چه زودتر به هر اندازه که بتوانید نیاز داریم، از او خواستم با آقای صدوقی در یزد و با مشهد و تهران نیز تماس بگیرد. وقتی گوشی تلفن را گذاشتم، دیدم مردم پشت سر من با شگفتی، به التماس و اهتمام شدید من گوش میدادند و با حالت ستایش و تعجب به یکدیگر نگاه میکردند.
در هر حال، کار ما در ایرانشهر ۵۰ روز ادامه داشت. به دیدار مردم در خانهها و آلونکها و چادرها میرفتیم. تعداد افراد خانوادهها را آمار میگرفتیم و توزیع را بر اساس آمارهایی که نوشته بودیم قراردادیم. برگههایی برای کوپن خواربار تهیه کردیم و هر خانواده طبق برگه کوپن سهمیه دریافت میکرد. در پایان ۵۰ روز امدادرسانی، پس از برطرف کردن آثار سیل، تا جایی که میتوانستیم جشن بزرگی برپا کردیم و من در آن جشن سخنرانی کردم که هنوز تصاویر و صدای ضبط شده آن موجود است.»
نامه محرمانه ساواک درباره امدادرسانیهای رهبر انقلاب در سیل سال ۵۷ سیستان و بلوچستان
سیستان و بلوچستان، مظهر شعار وحدت اسلامی
با توجه به تنوع قومیتها و مذاهب در سیستان و بلوچستان، یکی از موضوعات راهبردی ناظر به این استان مسئلهی «وحدت» است. موضوعی که همواره یکی از نقاط تمرکز دشمنان برای فتنه انگیزی در این استان بوده است. به گفته حضرت آیت الله العظمی خامنهای، استان سیستان و بلوچستان، مظهر شعار وحدت اسلامی است. ایشان در این خصوص تاکید میکنند: «ما میخواهیم به دنیا این را تعلیم بدهیم و بگوییم که برادران مسلمان بیایند باهم همکاری کنند، در کنار هم زندگی کنند، نمونهاش اینجا در سیستان و بلوچستان است. این خیلی مهم است که شما در این استان، این وحدت حقیقی و واقعی را به نمایش بکشید، نشان بدهید به مردم.» (۱۳۹۶/۱۱/۱۶)
«یکی از افتخارات ما این است که مردم ما در نقاطی که تفاوتهای مذهبی و قومی وجود دارد و امکان و زمینه اختلاف هست، از درگیری و اختلاف قومی و مذهبی پرهیز میکنند. دشمنان این را نمیپسندند. جنگ شیعه و سنی برای دشمنان اسلام خیلی قیمت دارد. در بین شهدای این استان، صدها شهید در زاهدان، صدها شهید در زابل، صدها شهید در ایرانشهر و در نقاط دیگر هم شیعه و هم سنی هست و خون اینها در جبهه با یکدیگر مخلوط شد. چرا به جبهه رفتند، چرا جنگیدند و چرا از مرزهای ایران عزیز دفاع کردند؟ چون ایران پرچم عزت اسلام را در دست دارد و اسلامی است.» (۱۳۸۱/۱۲/۰۲)
مسئله محرومیت در سیستان و بلوچستان و اقدامات انجام شده
اقدامات مهم و فراوانی از بعد از انقلاب اسلامی تاکنون در راستای محرومیت زدایی در استان سیستان و بلوچستان صورت گرفته است اما با اینحال، هنوز هم محرومیتها و مشکلات مهمی در این استان به چشم میخورد. رفع محرومیتهای این خطه، از اولین روزهای انقلاب، دغدغه و مسئله مورد پیگیری رهبر انقلاب بوده است. ایشان در این رابطه فرموده اند: «محرومیتهایی که در این استان دیدم، یک انگیزه قوی و آرزوی بزرگ در من بهوجود آورد و آن، اینکه باید به این استان با این همه استعداد و به این مردم با این همه صفا، کمک کرد تا بتوانند زندگی سعادتمند و لایق شأن خود را در پیش گیرند. لذا بعد از پیروزی انقلاب، اولین حکم مأموریتی که امام رضواناللَّهعلیه صادر کردند، حکمی به این بنده حقیر برای سفر به استان سیستان و بلوچستان بود. من آمدم و مناطق گوناگون این استان را از نزدیک دیدم و انقلاب وظیفه خود را در قبال این استان حس کرد. از جنوبیترین نقاط استان، از منطقه چابهار و نیکشهر و نبت و فنوج و اسپکه و غیره تا مناطق شرقی این استان، منطقه سراوان و جالق و سرباز و از مناطق شمالی این استان، منطقه زابل و دریاچه هامون تا غرب این استان، منطقه بزمان و دلگان و چاههاشم و جازموریان و غیره خبرها گرفتم، با مردم این مناطق نشستم، داخل کپرها رفتم و با دردها و رنجهای اینها که در دوران رژیم طاغوت بر روی هم انباشته و متراکم شده بود، آشنا شدم. انقلاب خود را در قبال سیستان و بلوچستان موظف دید و کار از روزهای اول شروع شد. جهاد سازندگی و اجتماعات و جمعیتهای مردمى خودجوش در این مناطق مشغول کار شدند.
جوانان امروز زاهدان و ایرانشهر و چابهار و زابل نمیدانند که گذشته این استان چگونه بود. اگر گذشته وحشتناک زندگی در این استان تصویر شود، معلوم میشود که نظام اسلامی در این منطقه چه خدمات بزرگ و گرانبهایی انجام داده است. اما آن حقیقتی که از یاد من نمیرود و امیدوارم یکایک مسئولان همیشه آن را به یاد داشته باشند، این است که این استان چندین برابر آنچه که به آن خدمت شده، نیازمند خدمت است.
شکی نیست که خدمت زیادی شده است؛ اما شکی هم نیست که محرومیت هنوز خیلی زیاد است. در این استان زمینههای عمران و پیشرفت فراوان است. آنچه که امروز برای ما در منطقه سیستان و بلوچستان در درجه اول اهمیت قرار دارد. عمران، آبادی و پیشرفت اقتصادی با ایجاد زیر بناهای لازم، با باز کردن راه تجارت سالم و جلوگیری از تجارتهای ناسالم، با مقابله با اشرار و مفسدان، با تأمین آب در حدی که ممکن است، با ایجاد صنایع، با کشف و باروری و استخراج معادن – که این استان معادن خوبی هم دارد – و با توسعه کشاورزی و دامداری است.» (۱۳۸۱/۱۲/۰۲)
موضوع رفع مشکلات و محرومیتهای این استان همواره از سوی رهبر انقلاب انقلاب دنبال شده است، تا جایی که در مصوبات سفر استانی ایشان در سال ۸۱، موارد بسیار مهم و کلیدی در این زمینه مورد تصویب قرار گرفت. مصوباتی که رهبر انقلاب در دیدار با مردم این استان تاکید کردند، اگر تنبلی و بیتوجهی برخی دولتها نبود و این مصوبات بهشکلی مناسب عملیاتی میشد، امروز چهره استان متفاوت بود.
در ادامهی همین دغدغهمندی رهبر انقلاب است که ایشان مسئولان را به کار بیش از پیش برای رفع مشکلات مردم این استان فرا میخوانند: « مسئولان قدر این مردم را باید بدانند و باید خدمت کنند… باید این کارها با قوت ادامه پیدا کند.» (۱۴۰۲/۰۶/۲۰)
پایان پیام/.