سازوکار برچسب‌های خودبراندازی و خالص‌سازی

سازوکار برچسب‌های خودبراندازی و خالص‌سازی

ملت خودباور و خودساخته ایران، زخم‌ها و شکستگی‌هایش را از درون ترمیم و بازسازی می‌کند و نیازمند چینی‌بندزن نیست. اصلاحات بحران‌زیست است. باید برای اینکه بازار کاری داشته باشد تولید شکست کند. این همان چیزی است که یک مدعی اصلاح را به یک مفسد تبدیل می‌کند و فعالیت او را به فضای ضدیت با منافع ملی می‌کشاند.

فارس‌پلاس؛ سعید توتونکار در یادداشتس نوشت: این روزها نبض برچسب‌های جریان‌های معارض پرتکرارتر از همیشه می‌تپد. برچسب‌سازی و تزریق آن به فضای گفت‌وگوهای سیاسی جامعه گویا به مذاق برخی آقایان مزه کرده.

ترک عادت بازی با کلمات موجب مرض است. روند خبرسازی‌ها و صدور بیانیه‌ها نشان از تغییر ایده‌ها و رویه‌های مسؤولانه در بین برخی جریان‌ها دارد. خشم در سیستم که می‌تواند مبارک، سازنده، اصلاح‌گر و پیش‌برنده امور باشد، تغییر ماهیت داده و به خشم بر سیستم تبدیل شده که آسیب‌زا، آشوب‌گر و تخریب‌کننده است.

تفاوت راهبرد دوست و دشمن در همین‌جاست. تولید فضاهای اجتماعی منفی به بهانه انتخابات، همزمان و مشابه آنچه در سرزمین‌های دیگر شاهد هستیم، سؤالات جدی را برای مردم ایجاد می‌کند؟! آیا این یک حمایت غیرمستقیم از ایجاد نوعی تعادل اجتماعی در منطقه به نام مردم و به نفع دیگران است؟!

یکی گفت خودبراندازی تا آن یکی خالص‌سازی را روی میز بگذارد. اینها حتی به شخصیت کلمات هم رحم نمی‌کنند. خالص‌سازی برای هر ذهنی تداعی مثبت دارد. هر کس خالص‌سازی کند لاجرم تشویق و تقدیر می‌شود. خالص‌سازی یعنی فسادزدایی، پاکسازی. ناخالصی‌ها معمولا خوب نیستند.

خالص‌سازی در ادبیات انتقادی رقبای سیاسی چه کار می‌کند؟! شاید خواسته با تغییر نام برچسب‌های خودتحریمی، یک‌دست‌سازی، تمامیت‌خواهی، اقتدارگرایی و انحصارطلبی، دوستانه‌تر وارد گفتگو شود. شاید برخلاف خاتمی، برخی هنوز امید بازگشت متمدنانه به قدرت را دارند و دور از منطق سیاست است که احتمالات کم‌هزینه را تبدیل به محالات پرهزینه کنند.

این بازی با برچسب‌ها مسأله بد تولید می‌کنند. وقتی یک طرف سیاسی می‌بیند که به صورت ارگانیک و ضربان کاملا طبیعی توسط مردم از قدرت کنار زده شد، شروع می‌کند به خراب کردن بازی. بدون اینکه به هزینه‌های سنگینی که بر مردم تحمیل می‌شود، توجه کند، توپ پرت می‌کند وسط زمین تا بازی از رسمیت بیافتند و داور مجبور شود آن را نگه دارد.

رسانه می‌تواند با تبلیغات غیرمسئولانه، نامسؤولان، یک زمین ساختگی بدون اصالت تعریف کند و جمهوریت را به ناجمهوریت معنی کند و آن گاه با تقسیم ملت به مردم و ضدمردم تمام امکان‌های حل مسأله را به یک باره از بین ببرد. زمینی که ایده‌اش از ادبیات مدعیانی شکل گرفته که هیچ گاه مسؤولیت تصمیم‌های خود را نپذیرفته‌اند و همواره با متهم کردن دیگران سعی در فریب افکار عمومی داشته‌اند.

برچسب‌ها واقعیت افزوده برای زمین سیاست دارند. آن چه که اتفاق می‌افتد به کنار، اما از ورای فیلتر برچسب واقعیت به صورت دیگری دیده می‌شود. ذهن آلوده عنصر سیاسی با عناوین مخرب ضدامنیتی به اذهان عمومی جامعه القاء شده، آن را وادار می‌کند تا مطابق میلش نشانه‌شناسی کند و بر اساس آن محاسبه نموده، واکنش نشان دهد. این رفتار فریبکارانه برای فرار از مسؤولیت‌پذیری مضاعف است.

سیاست‌بازی با برچسب‌ها مخاطب عمومی را مسأله‌دار می‌کند. تخم تردید را در ذهن‌ها می‌پراکند و حواس‌ها را از صحنه صاف و صادق اصلی پرت می‌کند. اصرار برای روایت خودمحور به اسم مردم از صحنه توسط جریان اصلاحات، مردم را آزار می‌دهد و ناآرام می‌کند. این بازی واقعیت افزوده برچسب‌ها برای سیاست‌بازها آورده‌های نامشروع دارد؛ اما برای مردم به خاطر هزینه‌تراشی‌های بی‌حساب و کتاب، ملال‌آور است.

نگاه شهرآوردی به سیاست جامعه را خسته می‌کند. فعالیت‌ها را تعلیق می‌کند و منافع ملی را زیر پا می‌گذارد. هیچ مسأله‌ای به صورت عادی طرح نمی‌شود و راه حل متعارف برای آن به دست نمی‌آید. جامعه‌ای که با پروپاگاندای رسانه‌ای دائما گزیده می‌شود، دچار بیماری خواهد شد. جریانات سیاسی شکست‌خورده با تولید شرایط فوق العاده بازگشت خارج از قاعده خود را موجه جلوه می‌دهند.

جبهه‌ای متشکل از چندین حزب، در فرآیند انتخاب یک نفر شایسته که بتواند مدیریت کند، دچار بحران می‌شود. آن گاه مدعی حل تمام مشکلات است. نامش جبهه اصلاحات است، شعارش تکثرگرایی است، اما رفتارش در بین همفکرانش نیز متناقض است. یعنی گذشته از زمینه‌ها و ساختارهای فاسدی که در مدت زمان طولانی تسلطش بر کشور به بار آورده و شخصیت‌های فاسد و مفسدی که وارد حیطه مدیریت کشور کرده است، در روزگار استراحت و فکر کردن به کارهای بد گذشته هم آنقدر فساد دارد که نتواند یک آدم بدون مسأله را انتخاب کند. یا شاید هم عمدا این کار را کرده تا ما مسئله خالص‌سازی را درست بفهیم.

اگر مقصود از خالص‌سازی نجات مردم از این جریان پرفساد باشد، چه جای نزاع و مرافعه. البته که یک مفسد وقتی به صحنه خالص‌سازی نگاه می‌کند باید آن را براندازی بفهمد. چون ساختار در حال برانداختن فساد است. در همین برچسب خودبراندازی دقت کنید.

نوعی خود بیگانه پنداری وجود دارد. اصلاحات خیلی وقت است که خود را ناخودی می‌بیند. این فراتر از نخودی دیدن مردم است. پیش‌تر از بی‌خودی دیدن نظام است. انگار شخصیت ضد خود را باور کرده و تلاش می‌کند بحران زیست سیاسی خود را با عناوین تند، بازگو کنند. این برچسب‌ها بیشتر از اینکه حکایت از امر واقع در مورد نظام باشد، توضیح شرایط مخترعین آن است.

حالشان خوش نیست و با برچسب‌ها سعی می‌کنند بازی جدیدی راه بیندازند و برگردند به زمین. برای این کار مجبورند بازی نظام را به هم بزنند. ناچارند پا روی مردم بگذارند و طبق توهم مجازی از پدیده‌ها پیش بروند.

اصلاحات به چینی بندزنی می‌ماند که اگر شکست و شکستنی نباشد محلی از اعراب ندارد. ملت خودباور، خودساخته ایران، زخم‌ها و شکستگی‌هایش را از درون ترمیم و بازسازی می‌کند و نیازمند چینی‌بندزن نیست. اصلاحات بحران‌زیست است. باید برای اینکه بازار کاری داشته باشد تولید شکست کند. این همان چیزی است که یک مدعی اصلاح را به یک مفسد تبدیل می‌کند و فعالیت او را به فضای ضدیت با منافع ملی می‌کشاند.

غربزدگی اصلاحات و امتدادها و اقمار آن هر روز آنها را از واقعیت دورتر می‌کند. این فهم غلط، واقعیت افزوده‌ای را تولید می‌کند که زمینه بازی‌های سیاسی ضدنظام را تقویت می‌کند.

چرا یک جریان سیاسی برای اینکه سهمی در قدرت داشته باشد حاضر است ایرانی بودن را از ما بگیرد و دیگری بودن را به ما حناق کند؟! چرا مانند بیگانگان با مردم رفتار می‌کنند و به جای حل مسئله، تولید نامسئله می‌کنند؟! آیا جز این است که این برچسب‌زنی‌ها به نظام از میان متن‌های غربی و اتاق فکرهای ضدایرانی برآمده و در تلاش است، دردهای ما را سرمایه سروری خود قرار دهد؟!

شوق و ذوق جریانات غیرانقلابی از مصیبت‌ها و ناراحتی‌های ملت ایران دوستانه نیست. فساد اصلی همین است که باید خالص‌سازی شود. اخلاص مسؤولانه حکم می‌کند که مردم را وارد بازی‌های سیاسی نکنند و اجازه دهند سیاست مسیر درست خود را پیش ببرد. ای کاش به جای ترجمه انسان ایرانی به غربی و تمنای پاسخ، امکان‌های ایرانی برای حل مسائل بومی را جستجو می‌کردید. شاید اگر به جای برچسب‌زنی، با فساد مبارزه می‌کردید، امروز مردم شما را بدون واقعیت افزوده برچسب‌ها هم می‌پذیرفتند.

پایان پیام/ت

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *