سنگربان باورهای شیعه
بازخوانی تاریخ حیات ائمه(ع) نشان میدهد که افزون بر ستم بی پایان حاکمان زمان که عملا زمینه دور کردن آنان از اداره جامعه را فراهم آورد، شماری از مدعیان فقهدانی و دینشناسی نیز در این گناه بزرگ سهیم بودند.
فارسپلاس؛ دیگر رسانهها- الف نوشت: نگرشی بر زندگی امامان معصوم به خوبی نشان میدهد که چطور گروهی از دینشناسان با راه انداختن کرسی درس و بحث و نشستن بر مدار فتوا و قضاوت باعث گمراهی بسیاری از مردم شدند و عملا بستر را برای ستم بیشتر حاکمان جور به اهل بیت(ع) فراهم آوردند.
این درحالی بود که آنان خود به خوبی میدانستند که از هر جهت از دانش و توانش لازم برای نشستن بر کرسی دینشناسی برخوردار نبوده و میبایست بسان زراره و محمد بن مسلم در برابر اهل بیت(ع) زانو زده و علوم دینی و الهی را از آنان فراگیرند، اما هواهای نفسانی و طلب قدرت و ریاست نگذاشت تا در برابر حق خضوع کنند و به تعبیر اهل بیت(ع) هم خود گمراه شدند و هم زمینه گمراهی دیگران را فراهم آورند: «ضلوا و اضلوا»
بر این اساس مکاتب و مذاهب مختلف در مهمترین مراکز و شهرهای اسلامی؛ یعنی مکه، مدینه، شام، بصره و کوفه شکل گرفت و مذاهب مختلف کلامی و فقهی خودنمایی کرد.
به عنوان نمونه از روایت ذیل که از امام رضا(ع) نقل شده به دست میآید که برخورد اهانتآمیز فقیهان عامه در باره احکام صادر شده از اهل بیت(ع) در دوران امام صادق(ع) استمرار داشته و آن حضرت شاهد جسارت و جهالت امثال ابوحنیفه بوده است:
«عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ هِلَالٍ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا ع قَالَ: إِنَّ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ ع قَالَ لَهُ أَبُو حَنِیفَةَ کَیْفَ تَقْضُونَ بِالْیَمِینِ مَعَ الشَّاهِدِ الْوَاحِدِ فَقَالَ جَعْفَرٌ قَضَى بِهِ رَسُولُ اللَّهِ وَ قَضَى بِهِ عَلِیٌّ عِنْدَکُمْ فَضَحِکَ أَبُو حَنِیفَةَ فَقَالَ لَهُ جَعْفَرٌ أَنْتُمْ تَقْضُونَ بِشَهَادَةِ وَاحِدٍ شَهَادَةَ مِائَةٍ فَقَالَ مَا نَفْعَلُ فَقَالَ بَلَى یَشْهَدُ مِائَةٌ فَتُرْسِلُونَ وَاحِداً یَسْأَلُ عَنْهُمْ ثُمَّ تُجِیزُونَ شَهَادَتَهُمْ بِقَوْلِهِ.»
استشهاد امام صادق(ع) به سیره حضرت امیر(ع) در مواردی از این دست، از دو جهت است:
یک؛ سیره قولی و عملی حضرت امیر(ع) که عموماً در دوران حکومت ایشان رخ نمود، برای مردم کوفه و به ویژه برای فقیهان عامه از هر جهت شناخته شده بوده و قابل انکار نیست.
دو؛ به رغم برخورد ظالمانه برخی عالمان اهل سنت در عدم پذیرش مرجعیت علمی اهل بیت، آنان نسبت به حضرت امیر(ع) ارادت خاصی داشته و طبق مبنای مورد اتفاق خود آن حضرت را به عنوان چهارمین خلیفه و جانشین رسول خدا(ص) میشناسند. از این جهت اگر در درستی حکمِ اعلام شده از سایر ائمه تردید روا دارند، در مورد نظرگاه های حضرت امیر(ع) راهی جز پذیرش ندارند.
به رغم استدلال قوی و قویم امام صادق(ع)، ابوحنیفه به عنوان پایه گذار رأی، قیاس و استحسان که برای خود جایگاه کاذبی قائل بود، به شیوه قضاوت امام اعتراض داشته و در برابر استدلال محکم امام با بی ادبی کامل و استهزاء برخورد کرد! سکوت و مدارای شگفتآور امام صادق(ع) در برابر عرض اندام علمی ابو حنیفه و استهزاء و جسارت او بسیار درسآموز است.
روایاتی از این دست به خوبی نشان میدهد که اهل بیت(ع)؛ به ویژه امام صادق (ع) به خاطر مواجه بودن گسترده با مکاتب انحرافی، با چه مظلومیت شگفتآوری با کاربست تمام توان خود در برابر انحرافات فکری مدعیان دین شناسی، ایستادگی داشتند./رئیس مؤسسه معارف وحی و خرد
پایان پیام/ت