سکوت در مقابل خشونت علیه روحانیون

سکوت در مقابل خشونت علیه روحانیون

طبق گفته یک روان‌شناس و مشاور، تسامح و تساهل در برخورد با رفتارهای هنجارشکنانه که با ارزش‌ها صورت می‌گیرد، باعث خواهد شد شاهد استمرار بروز رفتارهای مشابه باشیم.

سکوت در مقابل خشونت علیه روحانیون

فارس پلاس؛ دیگر رسانه‌ها- صبح نو نوشت: «گنه کرد در بلخ آهنگری؛ به شوشتر زدند گردن مسگری» و البته که تاکنون جرم؛ نامشخص اما شاید طلبه بودن گناهی است که این روزها باید روحانیون تاوان آن را پس بدهند. تاوانی که جز انتقام اشتباهی نیست.

طی چند روز گذشته، چهار روحانی مورد حمله قرار گرفتند. اولی در تهران زیر گرفته شد. دومی یکی از اعضای خبرگان رهبری بود که در بانک به ضرب گلوله ترور و به شهادت رسید و روز گذشته در قم، دو طلبه دیگر با ماشین زیر گرفته شدند و پس از آن راننده با چاقو آنها را مضروب کرد. اینکه آیا ضاربان دستگیر می‌شوند یا خیر و انگیزه‌ها واهداف آنها مشخص خواهد شد یا خیر خود نیازمند بحثی دیگر است اما آنچه مشخص است انتقام‌های شخصی است که افراد در کف خیابان آن را می‌گیرند.

روز گذشته در فضای مجازی هشتگی برای طلبه و روحانیون داغ نشد و البته انتقاداتی نسبت به سکوت برخی افراد در وضعیت‌های مشابه که پیش از این کف خیابان رخ داده بود، مطرح شد ازجمله اینکه چرا بابت ریختن یک سطل ماست روی سر یک خانم، گوش فلک کر شد و هشتگ داغ کردند اما بابت زیر گرفتن یک طلبه، ترور یک روحانی و حمله با چاقو به یک طلبه صدایی در نیامد؟! دلیل آن چیست؟!

وقتی سطل ماست روی سر خانمی ریختند که به صورت واضح و مشخص تخطی از قانون انجام داده بود، صحبت‌های زیادی از نحوه برخورد صورت گرفت و مثال‌های بسیاری در فضای مجازی مطرح شد ازجمله تمثیل‌هایی همچون بازکردن خلخال از پای زن یهودی و … یا اینکه بسیاری از افرادی که داعیه‌دار موضوعات حقوقی هستند با ورود به موضوع، نقدهای قانونی در این میان مطرح کردند. این در حالی است که طی این چند روز، همان افراد سکوت اختیار کرده‌اند و ترجیح داده‌اند از این موضوع صحبتی به میان نیاورند. تردیدی در نارضایتی مردم نسبت به وضعیت اقتصادی کشور وجود ندارد اما شاید همان شعر معروف را باید یادآور شد که چرا انتقام رفتار و کم‌کاری‌های غلط دیگران را برخی دیگر باید پس دهند و آیا اساسا ما در جایگاه انتقام شخصی هستیم یا خیر؟

مریم صف‌آرا، عضو هیأت علمی دانشگاه الزهرا (س) در واکنش به حوادث چند روز اخیر می‌گوید: «همان‌طور که در مورد خانواده هم وقتی در مورد اصول‌ها، خط قرمزها و بایدها، افراد دچار هنجارشکنی می‌شوند، قطعا سکوت مربی خانواده در مورد هنجارشکنی‌های رخ داده راه را برای متلاشی شدن بنای خانواده باز می‌کند، درخصوص جامعه نیز چنین موردی وجود دارد.»

وی در توضیح بیشتر درباره رفتارهای هنجارشکنانه معتقد است: «وقتی یک‌سری احکام اجتماعی یا قوانین که در هر ابعادی تشکیل‌دهنده چارچوب و بنای زیرساخت جامعه باشد، مورد تسامح و تساهل قرار بگیرد یا مدافعی برای حمایت از آنها، رد نکردن خط قرمزها، رعایت نکردن بایدها وجود داشته باشد، جامعه به سمت بنای نامطمئن اجتماعی پیش می‌رود.»

مدیر مسئول مرکز مشاوره پندار با بررسی گذشته و درس‌هایی که می‌توان از بروز رفتارهای غلط در اجتماع گرفت، می‌گوید: «اگر به تاریخ نگاه کنیم در جایی که هنجارهای اجتماعی، رفتاری و دینی در اجتماع شکسته شده، آن جامعه رو به نابودی و اضمحلال رفته است، در نتیجه به همین دلیل، تساهل و تسامح در مورد هنجارشکنی‌هایی که در تعارض و تناقض با اصول‌ها، بایدها و ارزش‌های جامعه است، قطعا کاربردی نیست و جامعه را روز به روز بیشتر به سمت نابودی می‌برد.»

صف‌آرا در مورد رخ دادن چنین اتفاقی و دلایل آن توضیح می‌دهد: «یکی از مسائلی که به محفوظ بودن یا ماندن اصول آن کمک می‌کند، این است که ارزش‌ها باید در جامعه برجسته شود اما این اتفاق در جامعه ما رخ نداده است، همان‌گونه که باید گفت موضوع حجاب به یک‌باره به این نقطه نرسید.»

وی با تاکید بر ارزش و اهمیت حجاب گفت: «علی‌رغم ارزش حجاب اما آن را به عنوان یک ارزش برجسته نکردند و مبانی، فلسفه و بایدهای حجاب مورد غفلت قرار گرفت، این در حالی است که پیش از اینها لازم بود گفته شود اگر حجاب برقرار باشد، بنای خانواده مورد استحکام قرار می‌گیرد و حقوق فردی بیشتر رعایت خواهد شد.»

این روانشناس بالینی تأکید می‌کند: «این غفلت در مورد همه ارزش‌ها اعم از حجاب، روحانیت و … صورت گرفت و بسیاری از ارزش‌های دینی که همچنان ارزش هستند، کمرنگ و ناواضح در شناخت از موضوعات وجود داشت.»

صف‌آرا در ادامه به نکته دیگری دراین‌باره اشاره کرده و می‌گوید: «نه تنها این ارزش‌ها پررنگ نشد، اشتباه دیگر این بود که در برابر هنجارشکنی‌ها داغدار نشدیم درحالی‌که با هر هنجارشکنی، باید داغدار و متأثر می‌شدیم و نقطه‌نظر خود را با مدنیت مناسب تبیین و تحلیل می‌کردیم. در زمان‌هایی که باید با گفت‌وگو مطالبه می‌کردیم و مطالبه عامه مردم را نشان می‌دادیم، سکوت کردیم که این سکوت باعث شد سایرین فکر کنند همه از وضعیت پیش‌آمده ناراضی و تسلیم افکار پشت‌پرده هستند.» وی در مورد بُعد روان‌شناسی و رفتاری هنجارشکنی‌های رخ داده دراین‌باره توضیح داد: «علی‌رغم اینکه نمی‌دانیم نیت ضارب یا ضاربان چه بوده است اما صفت هنجارشکنی به آن فرد اطلاق می‌شود و محتمل‌ترین مورد در نگاه همه، انتقام از وضعیت موجود است.»

این روان‌شناس افزود: «ما در بهداشت، سلامت روان و اجتماعی و در تبیین سلامت روان برای بروز خشم و مخالفت راهکار داریم که در صورت خروج از چرخه و مسیر اصلی هنجارشکنی تلقی خواهد شد.» عضو هیأت علمی دانشگاه الزهرا (س) توضیح می‌دهد: «در واقع ضارب در دو بُعد مشکل دارد؛ اول اینکه نتوانسته خشم درونی خود را درست منتقل کند، در گام بعدی بهداشت و سلامت روان وی زیر سوال رفته و در مرحله سوم از لحاظ اجتماعی و معنوی هم زیر سوال رفته است که قطعا چنین عملکردی به لحاظ روان‌شناختی، رفتار ناسازگارانه تلقی می‌شود.»

این روان‌شناس در پایان خاطر نشان می‌کند: «این نقطه از رخدادهای اجتماعی پیش‌آمده نشان می‌دهد نیازمند یک خرد و اتحاد جمعی هستیم تا با گفتمان منطقی همراه با مدنیت و شکسته شدن سکوت در برابر همه هنجارشکنی‌ها، همراستا پیش برویم، یعنی بتوانیم خشم‌های نهفته را به بایدها و واقعیت‌ها نزدیک، بستری را برای بیان صحبت‌ها باز و البته گوش‌های شنوایی را برای شنیدن حرف ایجاد کنیم و دست‌های عامل را برای اجرای خواسته‌های منطقی مردم داشته باشیم.»

پایان پیام/غ

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *