شرمساری حقوق بشر آمریکایی در برابر جنایات هولناک غزه

شرمساری حقوق بشر آمریکایی در برابر جنایات هولناک غزه

در دنیایی زندگی می‌کنیم که رسانه‌ها در آن می‌توانند به بهانه یک دروغ یا یک ادعای ثابت نشده مثل فوت یک شخص یا نتایج انتخابات، ماه‌ها کشوری را به هم بریزند اما همان رسانه‌های پرمدعا در مواجهه با جنایاتی همچون جنایات رژیم صهیونیستی خود را به ندیدن و یا حتی وارونه‌نمایی ماجرا می‌زنند و استانداردهایشان دوگانه می‌شود.

شرمساری حقوق بشر آمریکایی  در برابر جنایات هولناک غزه

فارس‌پلاس؛ دیگر رسانه‌ها – کیهان نوشت: در دنیایی زندگی می‌کنیم که رسانه‌ها در آن می‌توانند به بهانه یک دروغ یا یک ادعای ثابت نشده مثل فوت یک شخص یا نتایج انتخابات، ماه‌ها کشوری را به هم بریزند اما همان رسانه‌های پرمدعا در مواجهه با جنایاتی همچون جنایات رژیم صهیونیستی در باریکه غزه که بعید است حتی از حیوانات وحشی که ذاتشان درندگی است هم سر بزند، خود را به ندیدن و یا حتی وارونه‌نمایی ماجرا می‌زنند و استانداردهایشان دوگانه می‌شود.

در روزهای اخیر مجامع مختلفی درباره نقض حقوق بشر در غزه به وسیله رژیم صهیونیستی هشدار داده‌اند و گزارشگران خبری بسیاری با وجود تهدید جانشان، لحظه به لحظه حال و روز غزه به‌ویژه در خون غلتیدن کودکان و پرپر شدن مادران این سرزمین را به دنیا مخابره می‌کنند تا شاید دل‌های سنگ شده‌ای که خود را حامی حقوق بشر معرفی می‌کنند، کمی متاثر شود.

رسانه‌های صهیونیستی سال‌هاست تلاش می‌کنند با تبلیغات سیاسی-رسانه‌ای جای ظالم و مظلوم را عوض کنند و با خط‌کش حقوق بشر غربی به نسل‌کشی مردم مظلوم فلسطین ادامه دهند. دولت‌های غربی نیز همواره از جنایات صهیونیست‌ها حمایت کرده و به نوعی در جرایم آنها شریک هستند.

پایگاه تحلیلی راهبرد معاصر در این باره می‌نویسد؛ آنچه امروز در باریکه نوار غزه در فلسطین اشغالی در حال روی دادن است و بزرگنمایی و کوچک‌سازی‌های رسانه‌ای که از فاجعه‌ای عظیم و غیرانسانی خبر می‌دهد، همان قصه پرغصه‌ای است که حمله به نظامیان صهیونیستی که به کشتار مردم بی‌پناه روی آورده‌اند را نقض حقوق بشر می‌نامد؛ اما کودکان و نوزادانی که به دلیل حملات پی‌در‌پی موشکی رژیم صهیونیستی جان می‌دهند، انتقام به‌حق می‌خواند. همان باور غربی که حقوق بشر را از غزه تا تل‌آویو با استاندارد‌های دوگانه تعریف می‌کند.

رژیم غاصب صهیونیستی و حامیان غربی‌اش ارزشی برای ۲ میلیون ساکنان غیرنظامی غزه که بدون آب، برق، سوخت و دارو زیر حملات گسترده ارتش غاصب صهیونیستی قتل عام می‌شوند، قائل نیستند؛ اما برای نظام غاصبی که در خواب غافلگیر می‌شود، حقوق گسترده‌ای در نظر می‌گیرند!

استاندارد دوگانه غرب در مواجهه با حقوق انسان‌ها، آتش زدن کودک زنده فلسطینی را به جرم فلسطینی بودن مجاز می‌شمارد، اما نسبت به کوچک‌ترین تعرضی به نظامیان ارتش متجاوز صهیونیستی آن هم کسانی که عامل کشتار مردم فلسطین هستند، حساسیت نشان می‌دهد.

فاجعه حقوق بشری در غزه

فلسطینیان ساکن غزه سال‌هاست که برای چندمین بار خانه و کاشانه خود را از دست می‌دهند، در حالی که رژیم صهیونیستی در حملاتش به هیچ‌یک از مقررات کنوانسیون ژنو پایبند نیست؛ غیرنظامیان، کودکان و زنان و حتی خبرنگاران در غزه قربانی می‌شوند؛ در حالی که حقوق بشر پشت مرز‌های غزه متوقف شده است و کسی به سراغش نمی‌رود.
جنایات رژیم صهیونیستی در غزه در حالی رخ می‌دهد که وزیران امور خارجه آمریکا، انگلستان، آلمان و فرانسه (که به نوعی تفکر غربی را نمایندگی می‌کنند) با سفر به سرزمین‌های اشغالی همبستگی کامل خود را با جنایتکاران صهیونیستی اعلام و از آنها حمایت همه‌جانبه می‌کنند.

دولت فرانسه علاوه بر این هر تظاهراتی به حمایت از حماس را ممنوع می‌کند تا مبادا به اصول و مبانی ارزشی حقوق بشر خدشه‌ای وارد شود. در این میان برای خالی نماندن عریضه، برخی دولت‌های غربی به شکل محافظه‌کارانه‌ای درباره خودداری از حمله به غیرنظامیان به رژیم صهیونیستی تذکر و برخی نهاد‌های حقوق بشری بین‌المللی درباره احتمال فاجعه انسانی هشدار می‌دهند، اما هیچ اقدام عملی برای جلوگیری از رفتار غیرانسانی رژیم صهیونیستی علیه غزه انجام نمی‌شود و این رژیم آزادانه همه نوع جنایتی را مرتکب می‌شود.

وقتی دولت‌های غربی، حقوق بشر را ابزار بازی سیاسی در عرصه بین‌الملل می‌کنند، بیشترین لطمه‌ها به حقوق بشر وارد می‌شود. چنان‌که گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل متحد در سرزمین‌های اشغالی به الجزیره می‌گوید، خشونت علیه غیرنظامیان به نقطه بی‌بازگشتی رسیده است.

او ویرانی در غزه را بی‌سابقه خوانده و خواستار باز شدن گذرگاه‌های بشردوستانه و مداخله بین‌المللی برای محافظت از غیرنظامیان غزه شده است.

ریشه‌های برتری‌طلبی و نژادپرستی صهیونیسم

برخی کارشناسان، ریشه رفتارهای دوگانه غربی‌ها در مواجهه با مسئله حقوق بشر را ناشی از یک نوع نژادپرستی می‌دانند. نژادپرستی که از مهم‌ترین ویژگی‌های صهیونیسم است، در منابع یهود تحریف شده به‌ طور صریح و فراوان انعکاس یافته است. آنها خود را قوم برگزیده خداوند و سایر ملت‌ها را «حیوانات انسان‌‌نما» می‌دانند!

مطابق برخی منابع یهود، از جمله نوشته‌های ربّی شنر زالمان، مؤسس جنبش خباد(بازوی فرهنگی- امنیتی صهیونیسم) تمایز میان یهود و غیریهود این‌گونه ذکر شده: «هر یهودی، دارای دو روح است؛ روح حیوانی و روح الهی؛ روح حیوانی، در بالاترین طبقات نیروهای شیطانی ریشه دارد. این روح، منبع شُرور است؛ اما در عین حال، منشأ خیرهای طبیعی مانند مهربانی و نیک­‌خواهی نیز هست؛ چراکه در «طبقه نور» نیز ریشه دارد؛ یعنی نزدیک­‌ترین نقطه از شاکله عالم شیاطین به کناره عالم قدس؛ اما روح الهی، در خدا ریشه دارد و یا به یک معنا، بخشی از خداست. بیگانگان، نه تنها فاقد روح الهی هستند، بلکه روح حیوانی آنان نیز در مقایسه با روح حیوانی یهودیان، از لایه‌های پایین‌تری از عالم شیطانی ریشه می‌گیرند.‏»

کتاب پروتکل‌های دانشوران صهیون به نقل از تلمود می‌نویسد: «این منّت، بر ارواح یهود نهاده شده است که جزئی از خداوند باشند. این نفوس، از جوهر خداوند جو‌انه می‌زنند؛ چنان‌که فرزند از جوهر و ذات پدر بیرون می‌آید. اگر یهودیان نبودند، برکت از روی زمین رخت برمی‌بست و باران نمی‌بارید و خورشید نمی‌تابید. پس، بدون اسرائیلیان، ملت‌های روی زمین قادر به زندگی نیستند.»

حجت‌الاسلام والمسلمین ابوالفضل ساجدی، استادتمام مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) در صفحه مجازی خود می‌نویسد: «بر اساس تعالیم تلمود، همان‌گونه‌ که انسان بر حیوان فضیلت دارد، یهودیان نیز برترین ملت‌‌های روی زمین‌اند و گورهای غیریهود، دل‌های فرزندان اسرائیل را خنک می‌کند؛ زیرا فقط یهودیان بشرند و ملت‌های دیگر چیزی جز گونه‌‌های مختلف حیوان نیستند.» او می‌افزاید: «تلمود به یهودیان می‌گوید؛ هرگاه یک فرد یهودی با غیریهودی اختلاف پیدا کرد، تو باید از او پشتیبانی کنی و به آن غریبه بگویی؛ این چیزی است که شریعت ما از ما می‌خواهد و چنانچه شریعت آن غریبه با یهود همراهی نشان دهد، باید برادرت را کمک کنی تا در دعوا حاکم شود و به غریبه بگویی؛ این چیزی است که شریعت تو از تو می‌خواهد. در صورتی که چنین نباشد،‏ وظیفه داری که پیرامون آن غریبه، تارهای تزویر و نیرنگ بتنی و او را در آن دام افکنی تا یهودی پیروز شود.»

دفاع از مظلومان فلسطینی بر مبنای ایدئولوژی و منافع مشترک

در آشفته بازار دنیا که قانون جنگل بر آن حاکم است و با مفاهیمی همچون حقوق بشر، برخوردهای دوگانه و جانبدارانه‌ای می‌شود، وظیفه مردم و دولت‌های آزاده در مواجهه با مواردی همچون قضیه فلسطین و فجایعی که به صورت روزانه در آن رخ می‌دهد چیست؟ حمایت مردم آزاده در کشورهای مختلف دنیا از ملت مظلوم فلسطین در همین چارچوب قابل تحلیل و ارزیابی است.

علاوه‌ بر این برخی کارشناسان معتقدند؛ حمایت برخی از کشورها از جمله ایران از مقاومت فلسطین، فراتر از ایدئولوژیک بودن آن، منافعی در سطح امنیت ملی و منطقه‌ای به همراه دارد.

دکتر ابوالفضل بازرگان، تحلیلگر ارشد روابط بین‌الملل و پژوهشگر حوزه امنیت در گفت‌وگو با گزارشگر روزنامه کیهان اظهار می‌دارد: «باید توجه داشت که دولت‌ها همواره در مقیاس‌های مختلف ایدئولوژی دارند و نمی‌شود که دولتی ایدئولوژی نداشته باشد، حتی دولت‌های غربی که تصور می‌شود ایدئولوژی ندارند نیز، ایدئولوژی‌هایی از قبیل لیبرال، حمایت از گسترش دموکراسی‌سازی و حمایت از حقوق بشر دارند و برای رسیدن به اهداف ایدئولوژیک‌شان اقداماتی انجام می‌دهند.

برای مثال شاهدیم که همین کشورها برای حمایت از اوکراین اهداف ایدئولوژیک تعریف می‌کنند، همچنین برای ورود به خاورمیانه در زمانی که به عراق حمله کردند برای خود اهداف ایدئولوژیک تعریف کردند و گفتند برای گسترش لیبرالیسم می‌رویم، پس داشتن ایدئولوژی در روابط بین‌الملل، موضوع عجیبی نیست و فقط مقیاس‌های دارا بودن ایدئولوژی فرق می‌کند.»

او ادامه می‌دهد: «اگر بخواهیم فارغ از بحث ایدئولوژیک، سیاسی، اسلامی و حمایت از مستضعفان به مسئله فلسطین نگاه کنیم، این موضوع بر مبنای امنیت ملی، تمامیت ارضی و منافع ملی بسیار قابل تبیین است. در تعریف منافع ملی در مکتب رئالیستی روابط بین‌الملل که مکتب مسلط روابط بین‌الملل است، هرگونه تحولاتی در محیط پیرامونی، در منطقه، در دنیا و حتی کهکشان‌ها، که امنیت و بقای شما را به شکل مستقیم یا غیرمستقیم تحت تأثیر قرار دهد، بر منافع ملی شما تأثیر می‌گذارد، از این‌رو می‌بینید که آمریکایی‌ها در خلیج‌ فارس، تایوان، اوکراین و دیگر نقاط جهان برای خودشان منافع ملی تعریف می‌کنند.»

بازرگان توضیح می‌دهد: «پیش‌فرض بعدی این است که ما در منطقه غرب آسیا قرار داریم که یک منطقه عادی محسوب نمی‌شود، ما اروپا نیستیم، ایران سوئیس نیست و رژیم صهیونیستی هم نروژ نیست. غرب آسیا تحولاتی دارد که سبب شده دولت‌های این منطقه دائماً در حال رقابت تسلیحاتی، ژئوپولیتیک و سیاسی باشند و حتی کشورهایی که متحد آمریکا هم بودند در عین حال باهم رقابت دارند، مانند سال‌ها رقابت اعراب و اسرائیل، اسرائیل و ترکیه، قطر و اسرائیل و… پس هرگونه تغییر و تحولات در منطقه ما که بر موازنه قوا، بلوک‌بندی‌ها و افزایش یا کاهش قدرت رقیبان منطقه‌ای ما تأثیر بگذارد روی ما هم تأثیر می‌گذارد، چه این رقیب اسرائیل باشد، چه ترکیه یا عربستان.»

این استاد دانشگاه می‌افزاید: «پیش‌فرض بعدی این است که اسرائیل در منطقه اهمیت بیشتری دارد و همه کشورها تحت تأثیر تحولاتش قرار می‌گیرند، زیرا تنها اسرائیل در منطقه دارای سلاح اتمی است و همین یک موضوع به تنهائی باعث شده است که همواره هم ترکیه و عربستان، هم کشورهای عرب منطقه و هم ایران، این حساسیت نسبت به اسرائیل را داشته باشند.»

بازرگان تصریح می‌کند: «در همین راستا اگر به عربستان نگاه کنیم با شروطی که برای آمریکا برای عادی‌‌سازی روابط با اسرائیل گذاشته است به دنبال این است که برتری اسرائیل را به نحوی کم کند و به آمریکا می‌گوید باید به من انرژی هسته‌ای بدهی، سلاح‌های پیشرفته بفروشی و امنیت من را تأمین کنی و اینها از ترس اسرائیل نیز هست. پس واکنش به تحولات سرزمین‌های اشغالی یک موضوع واجب برای تمام دولت‌های منطقه است زیرا به‌طور اجباری شرایط خاصی در منطقه ما داشته که همواره موازنه قوا را برهم زده است.»/رضا الماسی

پایام پیام/ت

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *